پیش گفتار

انارک و معدنکاری انارکی، نامی درخشان در تاریخ معدنکاری ایران زمین است. استعدادزمین در جای دادن معادن و نشانه های معدنی کوچک و بزرگ در دل خویش، و شرایط کویری انارک در پروراندن مردمی هوشمند و پرتوان دست به دست هم داد و فرهنگی گرانبها از دانش زمین شناسی و کانی شناسی و معدنکاری بر برگ های گوهر بار تاریخ میهنمان افزود.

رها شدن معادن این ناحیه که خود زاییده شرایط در آمدهای افسانه ای نفت بود. تخصصهای پرورش یافته در این آزمایشگاه و کارگاه گسترده طبیعی را به دیگر معدن ایران گسیل داشت.

در سال 1354، دولت برای سرپا نگه داشتن و دوباره پویا کردن معادن این ناحیه بر پایه قراردادی با موسسه تکنواکسپورت شوروی، کار پژوهش های زمین شناسی و معدنی شناسی این ناحیه را به آنان واگذار کرد. شیوه کار شوروی ها، هرچند بر پایه نمونه گیری های متراکم و بر پایه نیروی انسانی فراوان و زیاد از حد استوار بود ولی با هزینه ای بسیار اندک به انجام رسید.

روش های ژئوفیزیکی هوایی، بویژه روشهای فیزیکی، صحرایی ویژه خود آنان بود و در کمتر نقطه ای در جهان کاربرد داشت و برای پیشبرد روش های IP از تخصص سازمان زمین شناسی کشور استفاده شد.

روش های ژئوشیمیایی بکار برده شده از قاطعیتی بسیار بالا برخوردار بود و نتایج بسیار درستی ارائه داد.این روش که یافته خود آنان بود بنام روش ضرایب بکار گرفته می شود. پایه این روش که با الگوسازی از رها شدن عناصر از ماگما در سیر تسلسل ساخته می شود و با آنالیز عناصر موجود سنگ و ضرب چند عنصر بالای سیر تسلسل و تقسیم حاصل ضرب بر حاصل ضرب چند عنصر پائین سیر تسلسل می توان به تمرکز هر عنصر و جای کانی سازی در روند فرسایش پی برد.

این روش ژئوشیمیایی در ناحیه انارک به گستردگی بکار گرفته شد و نتایج ی بسیرا ارزنده به بار آورد. بعدها این روش، در سال 1371، بر سونگون اعمال شد که فرجام آن ردیابی مس پورفیری در زیر بخش های سترون بود. بنابراین هرجا در این گزارش از ژئوشیمی ضرایب نام برده می شود مقصود همان روش بویس-گرگوریان است که متأسفانه در فرهنگ زمین شناسی اکتشاف، جای شایسته برای خویش باز نکرد.

پیش درآمدی بر زمین شناسی ایران مرکزی در گستره انارک

پی سنگ ایران مرکزی سنی برابر با پروتروزوئیک بالایی دارد، که از آن میان، کهن ترین ها در پیکره توده های گنیسی است بنام گنیس چاه تک که در محدوده انارک، پل هاوند دیده شده اند.

بر روی این گنیس ها شیستهای جندق می نشینند که در بخش جنوب جندق در نواحی انارک این دو واحد گنیس و شیست، واحدی یگانه از شیست هایی را پدید می آورند که به شیست های محمد آباد نام گرفته است. بدینسان دیده می شود که متامورفیسم ناحیه ای دربخش شمالی بسیار شدیدتر از بخش جنوبی است. بطور کلی متامورفیت های انارک سنگهایی گوناگون را در پوشش خویش دارد. بر روی این دو واحد از پروتروزوئیک بالایی، متامورفیت های انارک از سه واحد آهک های لاخ، شیست های چاه گربه شیست های درختک نشسته اند. در این متامورفیت ها آهکهای ستبر درون شیست های بدلیل ناسازگاری، در اثر حرکات گوناگون از بستر خویش کنده شده و در مکانهای ساختاری مختلفی قرار گرفته است.

بر روی متامورفیک های انارک، سازند کهر (بنابر گزارشهای پیشین) و در برخی نواحی کوه چاه پلنگ، کوه جهاز خانه و کوه معراجی دارد و از سه واحدمرمر، شیست سبز و بزرگ از مرمرهای درون شیست در اصل متعلقه به پالئوزوئیک اند که فرآیند متامورفیسم بر آنها بگونه ای اثر کرده است که تشخیص آنها را دشوار نموده است.

تریاس با سازند شتری و شمشک بویژه در بخش جنوب خاوری ناحیه گسترش دارد. گستره ای کوچک با ارتباطی بسیار پیچیده ، در ناحیه نخلک رخنمون می یابد و تنها در این نقطه دیده می شود که با سه سازند خویش علم، باغ قرق و اشین مشخص است. کرتاسه در بخش باختری از ایران مرکزی گسترشی اندک دارد و از انارک بسوی خاور و از جنوب بسوی شمال گرچه بتدریج بر ستبرا و تنوع سازنده هایش افزوده می شود ولی در عین حال رفتاری هورست-گرابن مانند دارد. کرتاسه در ایران مرکزی با کنگلومرای کبودان آغاز و بر روی آن سازندهای شاه کوه، بیابانک، میرزا، دبرسو، هفتومان و فرخی می نشینند.

پالئوسن به آهک های پلاژیک بر روی کرتاسه می نشیند و در نخلک کانی سازی در آن اتفاق می افتد. ائوسن در ناحیه با تکاپویی بسیار شدید و فوران آتش فشان و پیدایش گدازه سنگهای فراوان در ناحیه بویژه بسوی باختر گسترش چشم گیر دارد که تکاپوهایی ماگمایی نفوذی نیز با آن همراه است.

سازندهای الیگومیوسن، قرمز، پائینی، قم، قرمز بالایی بخش بسیار بزرگ از ناحیه را می پوشاند که بسوی شمال پیشرونده اند.

سیمای متالوژی ناحیه ایران مرکزی

جایگیری کانی سازی در سازندهای گوناگون با سنهای بسیار ناهمسان، در آغاز زایشی سن ژنتیک را تداعی می کرد. بر پایه باور فراگیر آن زمان و با دیدن کانی سازی در مرز میان شیست و آهک چنین گمان می رفت که با کانی سازی استراتاباندی سرکار باشد که آسانترین شیوه اکتشاف آن پیجویی این افق ها باشد. ولی این کانی سازیها در این نواحی با همان ویژگی یاد شده در سازندهای بالایی نیز دیده شده است.

چاه میله(شیست های درختک-آهک پالئوزوئیک). چاه گربه (شیست های چاه گربه-مرمر)پتیار(شیست های پتیار-مرمر)عباس آباد(شیست های درختک مرمرهای پالئوزوئیک)، عروسان (شیست های چاه گربه-مرمر کبودان)، گورچه (قرمز زیرین-آهک قم)، حاجی آباد(شیست های شمشک-آهک کرتاسه) نخلک(شیست های سازند اشین-آهک کرتاسه). گرگاب (کنگلومرای کرتاسه-آهک کرتاسه).

چاه خربزه (اهک کرتاسه)

اشکال بزرگ کار این بود که در آغاز بخش بزرگ از شیست ها و مرمرها سنی یکسان(پرکامبرین)انگاشته می شد ولی بعدها چنین دریافت شد که این شیست ها و آهک به زمان های بسیار ناهمسان وابسته اند و کانی سازی در آنها با همسانی چشم گیر تنها به یک کنترل لیتولوژیکی وابسته است.

در جریان کار، با مشاهده توده بزرگ کال کافی و مشاهده کانی مولیبدنیت در آن و دنبال کردن آن در بخش های گوناگون و حتی درون کانسار های وابسته به سنگهای اولترابازیک چنین دریافت شده که مولیبدن در پیکره کانی و ولفنتیت در بسیاری از کانسارها نظیر کال کافی، چاه گربه، چاه میله، چاه خربزه، نخلک، عباس آباد یافت می شود. با توجه به ویژگی هم آیندی و وابستگی مولیبدن با توده های اسیدی و مشاهده کانی مولیبدن در سنگهای اسیدی، به این نتیجه رسیده شده که تکاپوهای ولکانیکی ائوسن، بویژه آلودگی توده های نفوذی ناحیه باین عنصر، به هنگام شستشوی توده های اولترابازیک و پدیداری زونهای لیستونیتی عناصر نیکل، کبالت، مس را از آنان آزاد و مولیبدن و طلای خویش را بر آن می افزوده است و مجموعه را بعنوان هم آیندی بسیار در هم از عناصر اورانیوم ،طلا، طلا-کبالت، نیکل و مس جمع آوری شده زائد است.

1-15-4-کانسار کال کافی
کانسار کال کافی در 60 کیلومتری خاور انارک و 50 کیلومتری جنوب خاور کانسار نخلک جای دارد. برای دسترسی به کانسار، نخست از طریق جاده اسفالته انارک-خور استفاده می شود. پس ازگذر از مقابل کویر منظریه توسط جاده ای فرعی و شوسه به آبادی منظریه می رسد. با ادامه مسیر از میان کویر ماسه بادی تا کانسار از دشت کواترنر، بدون استفاده از جاده ای معین، می توان به توده معدن و دره میان خونی و کالکافی رسید. پس از آن از مسیر جاده ای که حاشیه باختری توده گرانیتوئید را دور می زند می توان به معدن که در پایانی نقطه جنوبی است دست یافت.

در 15 کیلومتری معدن، دهکده منظریه است با چاهی از آب شور که تأمین کننده آب مصرفی کشاورزی مختصر ناحیه است. در این نقطه کاروانسرایی قدیمی وجود دارد که بتازگی کشاورزان رفسنجانی زمین های اطراف آن را برای کشت پسته آماده کرده اند. آبدهی کنونی چاه 15 لیتر در ثانیه است و یک کیلومتر بسوی خاور، در دره کال کافی چشمه ای با آب شیرین وجود دارد. در حدود 7 تا 8 کیلومتر شمال خاوری معدن نیز چشمه فصلی آب شیرین یافت می شود.

سنگهای ناحیه برای مصارف ساختمانی مناسب تشخیص داده شده اند و کوه خونی که از مرمر و دولومیت تشکیل شده می تواند بعنوان معدن سنگ ساختمانی مورد بهره برداری قرار گیرد.

1-1-15-4-اکتشافات انجام شده در ناحیه
1- برداشت نقشه زمین شناسی 1:100000 بر پایه نقشه های توپوگرافی 1:50000 و همزمان با آن برداشتهای ژئوشیمیائی و تهیه نقشه های 1:50000 ژئوشیمی و اکتشافات چکشی.
2- برداشت نقشه های زمین شناسی 1:20000
3- برداشت نقشه 1:50000
4- برداشت های ژئوفیزیک هوایی از کل ناحیه
5- تهیه نقشه های ژئوفیزیکی IP.

6- گمانه زنی
2-1-15-4-زمین شناسی کال کافی
کهن ترین سنگهای شناخته شده در ناحیه کال کافی، بخش بالایی پروتروزوئیک بالایی، یعنی دو سازند چاه گربه و شیستهای درختک است.

شیست های چاه گربه بخش محوری کوه کشکی، کوه خونی و بخشهای شمالی، خاوری و جنوب خاوری کال کافی را می سازند. گرانیتوئید کال کافی به شیست های چاه گربه یورش برده است و در همبریشان هورنفلس و بندرت اسکارن پدید آمده است. دره ای خاوری-باختری که کوه خونی را از گرانیتوئید کال کافی جدا می سازد، از زون همبری می گذرد و در دو سوی آن می توان زون متاسوماتیک را دید. رگه های سیلیسی که از گرانیت بدرون شیست دویده است. در زون همبری دارای دانه های ریز طلا می باشد. گرانیتوئید کال کافی در بخش شمالی خویش روشنترین همبری متاسوماتیکی را با شیست های چاه گربه دارد و دیگر مرزهایش، بیشتر، توسط نهشته های کواترنر پوشیده شده است.

شیست های درختک در ناحیه کال کافی بنوبه خویش بدو زیر واحد بشخ می شوند یکی کالک شیست ها که در دو ناحیه جدا افتاده از هم جای گرفته اند. الف-بخش شمالی خاوری کوه کشکی و ب-در کوه های کال کافی: زیرواحد دیگر در ختک در ناحیه کال کافی از سریهای یکنواخت کوارتز-کلریت و کوارتز-کلریت-سریسیت شیستها با آمیزه های کربنات، همراه با مرمرهای دولومیتی شده و دولومیت ها تشکیل شده است که بنام شیست های چاه گربه نامگذاری شده است، ولی در پایانه بخش شمالی خاوری ناحیه کال کافی شیست های چاه گربه به گونه ای همساز، بر روی شیست های درختک می نشینند.

الف-کرتاسه
سنگهای کرتاسه در کوه کشکی باندهایی را با راستای تقریباً عرضی، گاه بصورت لکه هایی کوچک با کنگلومرای قاعده درون ولکانیک های ائوسن می سازند. در مجموع 5 سازند در ناحیه دیده شده است که دو تای نخست، سازندهای شاه کوه و بیاضه به کرتاسه زیرین و سه تای دیگر سازندهای دبرسو، هفتومان و فرخی به کرتاسه بالا تعلق دارند. ویژگی پزودوائولیتیک و سیلیسی و ماسه ای اند و در آنها آثار زیستی دیده می شود.

ب-ائوسن
ائوسن در ناحیه کال کافی از همتافتی ولکانیک پدید آمده که بگونه پیشرونده بر روی آهکهای کرتاسه می نشیند و گاه نیز بر روی پروتروزوئیک بالایی. هورست و گراین های میان کوه کشکی، کوه خونی و کوه کال کافی بوسیله این سنگها پوشیده می شود. سنگهای ائوسن با یک سری توف-کنگلومرا در پائین ترین بخش آغاز می شود. توف ها، روانه ها، آندزیت –بازالت و آهکها بر روی این نهشته قاعده ای می نشیند.

فزون بر دلایل استراتیگرافی که سن این سنگها را ائوسن می داند. تعیین سن مطلق با روش K/Ar، برای این سنگها سنی برابر 53 میلیون سال تعیین می کند. فسیلهای فراوان گرد آمده از این سنگها نیز یافته های سن مطلق را تأیید می کند. بر پایه یافته های فسیل شناسی، گروه فسیل های یافت شده در این ناحیه گویای سنی برابر با ائوسن پایین تا میانی است.

ج-کواترنر
نهشته های ماسه های بادی بخشی بزرگ از ناحیه را فراگرفته است بگونه ای که کوه میرزا، کوه کشکی و کوه خونی که در راستای تقریباً خاوری باختری کشیده شده اند بصورت جزیره ای درون نهشته های کواترنر قرار گرفته اند، بویژه توده گرانیتوئید کال کافی همانند شبه جزیره ای درون این نهشته ها جای دارد.

3-1-15-4-توده نفوذی کال کافی
همتافت ولکانوپلوتونیک ائوسن در برگیرنده سنگهای نفوذی است با ترکیب اسیدی متوسط و الکالینیته بالا. این همتافت از توده ها پلوتونیک کال کافی. دایک های وابسته بدان و نیز سنگ های ولکانیک و نیمه ژرف همراه با آن پدید آمده است. توده نفوذی کال کافی بدرون هسته یک هورست-آنتی کلین بنام کال کافی ساخته شده از شیست های پروتروزوئیک بالایی نفوذ کرده است. توده نفوذی هم شیب با سنگهای فراگیر است و در سطح بشکل تخم مرغ است با ابعاد 5*85 کیلومتر مربع، که در راستای شمال- جنوب کشیدگی دارد. مرزبندی حاشیه باختری آن که بزیر واریزه های کواترنر رفته است بوسیله بررسی های ژئوفیزیکی هم امکان پذیرنشد. حاشیه شمالی آن با شیبی ملایم 25 تا 35 درجه به زیر شیست های پروتروزوئیک می رود در حالیکه حاشیه جنوبی آن شیبی بسیار تند دارد (60 تا 75 درجه)

در سمت خاور، سنگهای نیمه ژرف و ولکانیکها در راستای گسله ای با روند N-S وجود دارد. در خاور، این گسله نیمه ژرف، استوکی (0-8Km2) را در خویش جای می دهد که خود متعلق به بخش فروافتاده ای است که تنها بخشی از آن برونزد دارد. این مطلب را از متاسوماتیزمی می توان دریافت که سنگهای فراگیر را در ناحیه میان استوک و گسله متأثر ساخته است.

توده نفوذی کال کافی در دو فاز پدید آمده است. فاز نخست با جایگیری هورنبلند مینیت، گرانوسینیت، گرانیت، مونزودیوریت و مونزونیت مشخص می شود و فاز دوم یا جایگیری گرانیت ریزدانه بیوتیتی، گرانودیوریت و گرانیت پورفیری مرکب از دو توده استوک مانند، در مرکز توده مشخص می شود و کانی سازی بر همین توده رخ داده است.

4-1-15-4-گسله ها
د رناحیه کال کافی گسیختگی هایی بوسیله گسله هایی نرمال و راستالغز، با جابجائیهایی که ایجاد شده اند که با زونهای شکستگی، چین خوردگی ها و درزه دار شدگی های شدید، همراهند. به گمان، این پدیده در بخش کانی شناسی بر روی توده نقشی بزرگ داشته است. در این راستا دو سیستم گسله شمالی-جنوبی و نزدیک به خاوری-باختری عمل کرده اند. برخورد این دو سیستم گسله جایی شایسته برای کانی سازی بوده است و بدینسان استوک ورک(داربست) هستی گرفته است. از عکسهای هوایی و برداشت های ژئوفیزیکی می توان دریافت که سیستم شکستگی های تقریباً خاوری-باختری کانی سازی پیریت نخستین مس و مولیبدن را کنترل کرده اند. گسله های شمالی-جنوبی کانی سازی رگه ای کوارتز-کربنات و پلی متالیک-طلا را کنترل کرده اند.

بدینسان جابجایی چندباره شکستگی و خردشدگی رگه ها و در همان حال سنگهای دربرگیرنده کانی را بدنبال آورد که فرجام آن سرشت تپش گونه کانی سازی و انباشته های کانی است. پس از کانی سازی نیز،در این سیستم جابجایی هایی در مقیاس چند متر و حتی 20-25 متر پدیدآمده است.

5-1-15-4-دگرسانی
سنگ میزبان کانی سازی کال کافی دچار دگرسانی هایی گوناگون شده است. این دگرسانی ها بیشتر از گونه متاسوماتیک اند. نخستین دگرسانی از گونه پتاسیم متاسوماتیزم است که بطور فلدسپاتی شدن و بیوتیتی شدن جلوگر شده که اساساً در راستای درزه های سنگ،در بخش مرکزی کانسار هویدا شده است(چاه 34، 24، 25، 26) ،فرایند متاسوماتیزم از نوع آرژیلی شدن است که با ظهور کانیهای رسی نمایان می شود و بر روی سنگ اولیه اثر کرده است. سنگ ها د رراستای پیرامون بیشتر زونهای آرژیلی شدن، سیلیسی شدن، آلبیتی شدن و کربناتی شدن را در خود نشان می دهد. پیشرفته ترین دگرسانی گرانیتوئید، که تا پیدایش کوارتزیت های ثانویه به پیش رفته، در بخش جنوب خاوری انباشته ، در جنوب گمانه 22 دیده شده است. آلبیتی شدن و کربناتی شدن شدید مشخصه سنگها در بخش باختری انباشته است.

6-1-15-4-ویژگی های کانی سازی
از نقطه نظر ریخت شناسی و ترکیب کانی شناسی، کال کافی را می توان بدو گروه تقسیم کرد: مس-مولیبدن و پلی متالیک-طلا(سرب، روی و طلا)

1- کانی سازی مس-مولیبدن: این تیپ کانی سازی که دولومیت نخست را دارد در زون همبری جنوبی استوک ورک. با ترکیب سنگ شناسی بیوتیت گرانیت ریزدانه، گرانودیوریت و گرانیت پورفیری که درون گرانیت-گرانوسینیت های متوسط تا درشت دانه بیوتیت-هورنبلنددار، قرار گرفته دیده می شود. کانی سازی در همه سنگهای یاد شده وابسته به گسله های شمالی-جنوبی و خاوری-باختری است. این کانی سازی شبکه ای است متراکم و فشرده از رگچه ها، باروریها و آغشتگی ها درون گرانیتوئیدهای دگرسان، به گفته ای دیگر استوک ورکی کشیده در راستای خاوری باختری بدرازای 1300-1400 متر و پهنایی 700 متر.
2- مرز استوک با مطالعات ژئوفیزیکی معلوم گردیده است. از دیدگاه ریخت شناسی، گمان می رود گنبدی باشد که همبری شمالی آن شیبی تند و بسوی شمال و شیبی ملایم بسوی شمال باختر، در بخشهای باختری و جنوب باختری استوک ورک، داشته باشد. مرز همبری در بخش خاوری تقریباً عمودی است. درون استوک ورک رگچه ها با شیب (56 تا 70) بسوی شمال فراوان دیده می شود. مرزهای زیرین استوک ورک با گمانه زنی بدست نیامده است و همچنین ژرفترین گمانه ها، گمانه شماره 21 (m4/400(، از کانی سازی بیرون نرفته است. ساختمان درون استوک ورک بسیار پیچیده است. این توده توسط گسله های پس از کانی سازی قطع شده و بلوکهایی را پدید آورده است که روند نزدیک به خاوری-ارزیابی شده است از آن میان سه تای آن در زیر همبری افقی و 13 تای دیگر درون توده بوده است. فزون بر این با نمونه برداریهای شیاری، بخش بزرگ برونزدهای استوک ورک و نواحی پیرامون آن بررسی شده است.

انتشار کانی درون توده های بی نظم است. به منظور ارزیابی، زون کانیسازی با عیار آستانه ای (Cut off)02/0% مولیبدن در نظر گرفته شد. در ژرفا بی نظمی دیده می شود. یک زون باطله بر روی توده مشاهده می شود. نمونه برداری از گمانه ها عیاری کم از مس و مولیبدن را نشان می دهد. ولی پراکندگی کانه در سنگ تقریباً یکنواخت است، عیار مولیبدن از چند هزارم درصد تا 1/1% (گمانه 21، فاصله 4/167-169 متری) ،و عیار مس از چند صدم درصد تا 63/1 درصد تغییر می کند. عیار میانگین در ناحیه 26/0 درصد مس و 026/0 درصد مولیبدن محاسبه شده است. نسبت MO/Cu=1/10 در تمام سطوح و ژرفا ثابت نیست.

با استفاده از گامالاگینگ (Gamma logging)، در گمانه های 21، 23، 24 ناهنجاری رادیواکتیویته دیده شد، در آنالیز با کمک پرتوهای مجهول، 6-49*10-4 درصد اورانیوم و 12-21*10-4 درصد توریم دیده شد.

زون اکسیده و شسته شده در این کانسار بخوبی تکوین نیافته است. در بخشهای بالایی، سوای کالکوسیت مقادیری فراوان کانیهای ثانویه مس را می توان دید، حال آنکه بخشهای پائین، تنها، کانیهای اولیه را در خود دارند.

7-1-15-4-ترکیب کانی شناسی و دگرسانی
کانی سازی مس-مولیبدن با پیدایش دگرسانی استوک ورک بر سنگ میزبان بصورت سریسیتی و سیلیسی شدن همراهی می شود.

کانیهای اصلی فلزی استوک ورک را مولیبدنیت، کالکوپیریت، پیریت، و کانیهای درجه دوم را منیتیت هماتیت، بورنیت، مس خاکستری(انترائدریت)، شیلیت، ایلمنیت، اسفالریت، گالن، ارسفوپیریت، پیروتیت، مارکازیت، کانیهای بیسموت و طلا را تشکیل می دهد.

کانیهای زون اکسیده را مالاکیت، کالکوسیت، کولیت، بورنیت، بورشانتیت، کریزوکولا، کوپریت و تنوریت. مس طبیعی، پولیت، و ولفنیت، کالامین ،سروزیت، انگلزیت، ژاروزیت، هیدرواکسید آهن، ئیدرواکسید منگنز، پدید می آورند.

8-1-15-4-ذخیره
کانسار مس-مولیبدن کال کافی با کاربرد همزمان روش های نقشه برداری زمین شناسی 1:5000 سطحی، ترانشه زنی، گمانه زنی، بررسی های ژئوشیمیایی و ژئوفیزیکی و نمونه برداری های گوناگون، ذخیره یابی شده است. در مجموع 16 گمانه بر روی این کانسار زده شده است. سطح کانسار 12/1 کیلومتر مربع در نظر گرفته شده است. در این گسترده با توجه به گمانه هایی که ژرفای آنها از 250 متر بیشتر نبود و هیچگاه از زون کانی سازی افشان بیرون نرفت ذخیره ای برابر 245 میلیون تن با عیار 26/0 درصد مس و 260 گرم در تن مولیبدن محاسبه شد. 

فاکتورهایی مثبت و منفی، که عبارتند از بهره برداری و دنبال کردن پژوهش ها را بر روی این کانسار تشویق یا منبع می کند عبارتند از:
1- کمبود آب صنعتی و آب آشامیدنی در منطقه
2- بودن طلا و دیگر فلزات همراه با کانه مس و مولیبدن
3- نزدیک بودن کانسارنخلک به کال کافی و امکان بهره گیری از نیروهای مادی و معنوی آن، بویژه با نگرش با سود دهی کم کانسار نخلک.
4- وجود اندیس های اورانیم درون توده معدنی.
5- امکان به کارگیری توده های گرانیتی و سینیتی بعنوان سنگ ساختمانی
6- پائین بودن عیار فلزات بویژه مس
7- ملاحظات اشتغال زایی، بدلیل فقیر بودن و طبیعی ناحیه
8- امکان دسترسی به نیروهای کاری با استعداد، با توجه به گذشته درخشان معدن کاری در ناحیه.
9- نادگرسان بودن سنگ و بالا بودن هزینه های خردایش سنگ
10- گمانه ها ادامه کانی سازی را در ژرفای بیشتر از جایی که متوقف شده اند نشان می دهد.

9-1-15-4-فشرده یافته ها
1- انباشته های ناحیه کال کافی شکلی تخم مرغ مانند دارند با گستره 6/0*4/1 کیلومتر مربع وابسته اند به همبری استوک گرانیتوئید بیوتیتی که بدرون گرانیت های هورنبلند، گرانیتوسینیت و سینیت های متعلق به فازنخست نفوذ کرده اند. کانه سازی وابسته است به زونهایی با درزه دار شدگی شدید و خردشدگی هایی که در اثر برخورد گسله های شمالی-جنوبی و خاوری-باختری پدید آمده اند.
2- پیدایش کانسار در گامهایی چند انجامیده است که جابجایی های تکتونیکی را پدید آورده است. در نخستین گامها پس از پیدایش زونهای فلدسپاتی شدن و سیلیسی شدن نخستین، مولیبدنیت بصورت رگه های نازک و آغشتگی های تک کانی در سنگی انباشته شده است که بیشتر، دگرسانی را داشته است. این فاز با انباشتگی کوارتز به همراه کانه های پیریت، مولیبدنیت و کالکوپیریت دنبال شده است.
پس از توقفی، رگه ها و زونهای کانی سازی طلا-پلی متالیک جایگزین شده اند.
3- نخستین بررسی ها نشان می دهد که کال کافی انباشته ای است از مس، مولیبدن از نوع متوسط با ذخیره ای برابر حدود 245 میلیون تن، با عیار 26/0 درصد مس و 026/0 درصد مولیبدن و هم ارزی مولیبدن 064/0 درصد.
4- بخش خاوری کانسار با افزایش ذخیره و کاهش عیار مولیبدن مشخص است. سطح فرسایش کانسار زیاد ژرف نیست. بررسی های ژئوشیمیایی و زمین شناسی نشان می دهد که کانه تا ژرفای 500 متر و حتی بیشتر ادامه می یابد. بررسی های آینده می تواند گویای ذخیره ای بیشتر برای کانسار باشد.
5- فزون بر مس و مولیبدن، کانه در برگیرنده طلاست که می تواند ارزش اقتصادی آنرا بالا برد. سریهای از گسله ها با روند شمالی-جنوبی که نشان دهنده طلای تأخیری برای کانسار است، در توده معدنی مشاهده شده است.
6- آنالیز های جدایش کانه نشان داد که بایک فلوشیت استاندارد می توان به جدایش کانه هاپرداخت، تغلیظ شده های کانه دربرگیرنده طلا ،نقره، روی، سرب اند و چند عنصر کمیاب نیز نظیر اورانیوم، سلنیوم و تلوریوم در آن پیدا شد.
7- کانسار کال کافی را می توان به یک کانسار متوسط با عیار کم مس و مولیبدن دانست. معدن کاری جهانی گویای این است که کانسارهایی از این نوع بهره برداری شده اند. برای پی بردن به ارزش اقتصادی این کانسار، بررسی پیشرفته تر با آنالیز پارامترهای اقتصادی این کانسار الزامی است.
الف-ادامه گمانه زنیها با شبکه ای 200*200 متر، توجه بیشتر باید به نواحی شمالی و باختری معطوف شود که در آن کشف زونهای جدید در ژرفاهای محلی 150*200 متر امکان پذیر است.
ب- برای کنترل گمانه زنی و نمونه برداری حفر یک چاه با دستکهایی در اطراف یکی از چاهها، مثلا ًچاه شماره 224 ضروری است.
ج- برای تخمین و ارزیابی کانی سازی پلی متالیک-طلا انجام یک پژوهش تفصیلی بر روی آن الزامی است. این بررسی باید با تلفیق اطلاعات زمین شناسی، ژئوفیزیکی و گمانه زنی باشد.

2-15-4-نشانه معدنی پیروزی
نشانه معدنی پیروزی، در 20 کیلومتری خاور نخلک، 7/4 کیلومتری جنوب جاده انارک-خور جای دارد. در اینجا یک زون بشدت دگرسانی گرمابی(متاسوماتیک) در ولکانیک ها، که دارای پیریت است و همراه مولیبدن و کانی سازی پلی متالیک، در جریان برداشتهای زمین شناسی 1:20000 در ناحیه کشف شد. سپس این ناحیه با گمانه زنی مورد جستجو قرار گرفت. از ناحیه ای دربرگیرنده سنگهای دگرسان نقشه زمین شناسی 1:5000 تهیه شد. برنامه اکتشافی، دربرگیرنده بررسی های ژئوفیزیکی (منیتومتری و بررسی های الکتریکی) ،برداشت های زمین شناسی، گمانه زنی و نمونه برداری های مغزه، و ژئوشیمی بود.

ا زدیدگاه ژئومورفولوژی، ناحیه مورد بررسی بخشی از یک ناحیه جلگه ای است با تپه های کوتاه که از سوی جنوب خاوری به پای تپه های کوه کشکی می پیوندد. تپه ها با شیب ملایم و از ولکانیک های دگرسان گرمابی و سنگهای نیمه ژرف و نیز سنگهای پیروکلاستیک رسوبی پدید آمده اند.

1-2-15-4-ویژگی های زمین شناسی
ناحیه مورد بررسی بوسیله سنگهای آذرین خروجی و گونه های هم ماگمایی آنها پوشیده شده است. مقادیری کم آهک، ماسه سنگ و گراول، میان لایه هایی را در افق های بالایی سنگهای آذرین خروجی می سازند. در مجموع ناحیه بوسیله سنگهای آتش فشانی و آتش فشانی – رسوبی با سن ائوسن پوشیده شده است.

سنگهای ائوسن از دو واحد پدید آمده اند: واحد زیرین از کنگلومراهای توفی (E1+C) که بقایای کوچک اند از توده ای نیمه ژرف در بخش خاوری ناحیه. این واحد بگونه ای همساز بوسیله واحد بالایی شامل توف، توف-برش و لاواهای تراکی آندزیت پوشیده می شود.

نیمه ژرف ها که بخش خاوری انباشته را می پوشانند ، بصورت توده های ایزومترند با نمادی سینوسی و با زبانه هایی که بسوی سنگ میزبان گسترده شده است. توده نیمه ژرف از تراکی آندزیت پدید آمده که بخش های پائینی آن به دیوریت پورفیری و گرانودیوریت پورفیری تبدیل می شود.

2-2-15-4-دگرسانیها
دگرسانیهای پروپیلیتی شدن، فلدسپاتی شدن، سیلیسی شدن، آرژیلی شدن در سنگهای آتش فشانی پیشرفت کرده است. پروپیلیتی شدن و آرژیلی شدن نخستین و گسترده ترین دگرسانی است که بوسیله روش های ژئوفیزیکی به آسانی قابل ردیابی است. این پدید نخستین گام در دگرسانی ناحیه است که پس از جایگیری سنگهای نیمه ژرف بر ناحیه رخ داده است و در راستای گسله ای با روند NW-NE خویش را نشان می دهد. این فرایند ها فنوکریستال ها را دگرسان می کند و سرانجام در سنگ کانیهای کلریت، کربنات، اکسید آهن و گهگاه نیز اکتینولیت، اپیدوت، کلریت و کربنات پدید می آورد ،پروپیلیتی شدن همه سنگها را در بر می گیرد.

فلدسپاتی شدن بگونه ای محلی در دره ها دیده می شود. بسوی مرکز توده شدت آن افزایش می یابد، بویژه بسوی ژرفا، بموجب یک قاعده کلی اورتوکلازهای گلی رنگ به همراه کوارتز بعد از فلدسپات تکوین می یابد بیوتیت در مجموع پس از هورنبلند پدید می آید.

سیلیسی شدن نیز پدیده ای محلی است و در بخش شمالی دیده می شود. گاه فلدسپاتی شدن با کوارتز همراه است. سیلیسی شدن نیز همانند فلدسپاتی شدن پیش از پیدایش مولیبدنیت رخ داده است.

آرژیلی شدن تأخیری نیز پدیده ای محلی است و با زونهای دوباره فعال شده پروپیلیتی مربوط است. کربناتی شدن ،کربنات های نوزاد همراه با پروپیلیتی شدن و احتمالاً با آرژیلی شدن درناحیه خاوری پیروزی پراکنده و فراوان است. 
3-2-15-4-کانی سازی
ولکانیتهای دگرسان شده متاسوماتیک همراه با کانی سازی سولفوره زونی را می سازند به ابعاد 5/1*5/2 کیلومتر. بجز چند برونزد که در آنها کانی سازی سوپرژن بسیار کم مایه ای در درزه های درون ولکانیت های آرژیلی شده دیده می شود تراکی آندزیت های نیمه ژرف با آهکهای سیلیسی شدن نشانی از کانی سازی سولفوره اساساً به سنگهیا پروپیلیتی شده و آرژیلی شده در همبری زونی میان توده های ولکانیک و نیمه ژرف، وابسته است و معمولاً به زونهای درزه دار شدگی و انشعابی از گسله هایی با روند NS، NW-NE وابسته اند. گسله هایی که کانی را در خود پذیرفته اند. روند NS و شیب 45 تا 60 بسوی باختر دارند. بر پایه ترکیب کانی، کانی سازی به دو نوع مولیبدن و چند فلزی بخش شدنی است که هر دو با پیریتی شدن شدید همراهند.

کانی سازی مولیبدن درون مغزه های گمانه، در ولکانیک های دگرسان وسنگ آهک پیدا شده است. مولیبدن تک کانیهایی را در شبکه های با قطر 3 تا 5 میلی متر، باروریها، رگه ای موئین و قشرها و پوسته هایی را در سنگهای ولکانیک بشدت درزه دار آرژیلی شده و فلدسپایت شده پدید می آورد. در نمونه های دستی مولیبدن در سنگی خاکستری، فشرده و متراکم و شکسته همراه با پیریت بسیار متراکم ریزدانه، خودنمایی می کند. در مقاطع صیقلی پیریت، گالن و اسفالریت همراه با رگه های کوارتز دیده می شود. در مجموع عیار مولیبدن پائین است و از 002/0% بیشتر نیست. بندرت فواصلی در گمانه با عیار 02/0 تا 005/0 درصد دیده می شود. زونهای با عیار بالای مولیبدن در گمانه های 45 و 47 دیده شده است.

4-2-15-4-فشرده
کانسار پیروزی در زونی گسترده از سنگهای نیمه ژرف دگرسان شده متاسوماتیک ائوسن، در همبری توده های نیمه ژرف تراکی آندزیت جای دارد.

کانه پیریت به سنگهای ولکانیک آرژیلی و آتش فشانی-رسوبی وابستگی دارد و بوسیله سیستمی از گسله های NS و NE-NW کنترل می شود.

دو گونه کانی سازی دیده می شود، مولیبدن و پلی متال، گمانه ها تنها فواصلی کوتاه از کانی سازی را قطع می کند. بر روی هم ،کانی سازی با عیار پائین از مولیبدن 002/0 تا 006/0 درصد، سرب 9/1-52/0% مس تا 25/0% و طلا تا 2/0 گرم در تن مشخص می شود.

بررسیهای گوناگون زمین شناسی، گمانه زنی، ژئوفیزیکی و ژئوشیمیایی نشانه می دهد که درون زون دگرسانی متاسوماتیک کانی سازی اقتصادی وجود ندارد. در عین حال بودن یک زون کانی سازی افشان مولیبدن درون سنگهای ولکانیک ائوسن باید انگیزه ای برای پژوهش باشد.

3-15-4-مس در ناحیه چاه خربزه
در این ناحیه 18 نشانه معدنی مس دیده شده است که آنرا می توان به سه گروه تقسیم کرد.

گروه نخستین، در شمال این ناحیهف به گسله ای با روند تقریباً خاوری-باختری ارتباط دارد و درون شیست های درختک پدید آمده است. زونهای لیمونیتی شده در شیست ها در راستای گسله ها دیده می شود. در سه نقطه جدا این زونها دربرگیرنده باروریها و آغشتگی های کانیهای ثانویه مس اند. زونها شیب عمودی دارند. و یا شیب تند 80 درجه بسوی شمال. کشیدگی نقاط کانیدار از 2 تا 10 متر و ستبرای آنها 5/0 تا 1 متر است. بر پایه آنالیزهای شیمیایی از چهار نمونه شیاری، عیار مس به 34/0% می رسد.

گروه دوم بوسیله 9 نشانه مس در ناحیه شیست های چاه گربه مشخص می شود که به همبری گسله ی مرمرها و شیست ها و نیز به گسله های مورب در همان سنگها ارتباط دارد. کانی سازی با قشرها و پوسته های کانی و شبکه های کانی سازی ثانویه مس و زونها در خردشدگی مرمرها در همبریشان با شیستها دیده می شود.

پرمایه ترین کانی سازی از این گونه در 500 متری شمال باختری چاه خربزه در کانسار چاه میله جای دارد. دو تونل در آنجا دیده می شود که زون کانه داری را نمایان می سازد که وابسته به گسله های است با شیب 70 درجه بسوی شمال باختر و انشعاب های گسلی فروافتاده آن که ساختمان کنترل کننده کانی را در چاه میله نمایان می سازد. گسله فروافتاده شیبی برابر 80درجه بسوی شمال خاور دارد. کانی سازی در زون برشی شده مرمر پدید آمده است و از کانیهای ثانویه مس فراهم آمده است که بصورت پوسته، پوشش و پاکت هایند. گسترش کانی سازی تا 5 متر است. آنالیز دو نمونه شیاری عیار مس را 45/0% و عیار سرب را 61/0% نشان داد. مقدار نقره در یک نمونه 2/27 گرم بود. گروه سوم شامل 6 نشانه معدنی، که 5 تای آنها در بخش مرکزی اند و یکی در بخش جنوبی ناحیه. اینها در شکستگی هایی بازیک اولترابازیک و در همبریشان با شیست ها رخ داده اند. کانی سازی بوسیله پوسته ها، بگونه ای کمتر بوسیله پاکت های کانیهای ثانویه برونزد دارند. ستبرای بخش کانی سازی شده از 2/0 تا 8 متر تغییر می کند، و گسترش آن از یک تا 15 متر. آنالیز شیمیائی 15نمونه شیاری، مس را در یکی دو مورد تا 35/1% نشان می دهد. این گروه کانه بوسیله هاله های ژئوشیمیایی چند عنصری سرب، روی،نقره مشخص اندعیار هاله اصلی چنین است: سرب چند صدم درصد روی تا 3/0%.

خاستگاه همه این رگه ها را به تکاپوهای گرمابی نسبت داده اند. عیار آنها ناچیز و ذخیره شان کم است، و بنابراین بدور از هرگونه ارزش اقتصادی اند.

پنج کانسار از نوع پلی متالیک در ناحیه عبارتند از:
1- چاه خربزه
2- چاه میله
3- چاه گربه
4- پتیار باختری
5- معلی

سنگ فراگیر این پنج کانسار بگونه ای فراگیر، شیست های پروتروزوئیک بالایی از متامورفی کهای انارک است که به سه واحد و زیرواحد بخش شده اند. متامورفیت ها بوسیله سنگهای کربناتی خشکی زاد و نهشته های الیگومیوسن و ملاس های پلیوسن پوشیده شده اند. در بخش مرکزی و جنوبی ناحیه توده های سرپانتینی شده بدرون شیست های پروتروزویک بطور مکانیکی رانده شده اند. ناحیه چاه خربزه – پتیار بوسیله کانی سازی سرب روی و مس معرفی شده است. در بخش جنوبیش کانیهای آنتی موان و نیکل نیز دیده می شوند (کانسار پتیار)، سنگ فراگیر و میزبان برای کانی سازی سرب، روی و مس(به جز کانسار چاه خربزه) دگرگونه های پروتروزوئیک بالایی است. گسله های فروافتاده تقریباً خاوری-باختری و گسله های فروافتاده (قیچی)، ساختمان های کنترل کننده و تغذیه کننده کانی سازیند. توده های کانی معمولاً در همبری میکاشیست ها و مرمرها و یا کمتر سرپانتینت هاست. کانی آنتیموان در جنوب ناحیه وابسته به گسله های فروافتاده با راستای شمال باختری است. کانه نیکل از نقطه نظر فضایی، به سرپانتینت ها وابسته است. بررسی کانه سازی های چاه گربه، چاه میله ،چاه خربزه، معلی پتیار با ویژگی های چند فلزی نشان می دهد که این کانی سازیها خاستگاه گرمابی دارند. این نواحی با ابعادی کوچک، با ناهماهنگی در بخش کانی، مشخصند. بخشهای پرماهی کانسنگ بهره برداری شده است. این ملاحظات، امکان اقتصادی بودن این کانسارها را نفی می کند. همه تظاهرات کانی سازی به تکاپوهای گرمابی وابستگی دارد. با وجود آن که این جای جای این کانسارها جای آثار پرمایه از مس دارند ولی بدلیل اندازه های کوچکشان امیدبخش نیستند.

www.gsi.ir/General/Lang_fa/Page_29/Start_0/GroupId_00/TypeId_5/DataId_1930/PageLimit_3/Action_Pn4/ WebsiteId_3/نمايش.اطلاعات.شرح.کامل.،.صفحه.html

زمين شناسى اقتصادى
عنوان کتاب : کانسار مس در ایران
نويسنده : ناصرخوئی- منصورقربانی- پیمان تاجبخش
تاريخ نشر : اسفند 1378
عنوان فصل : فصل چهارم- کانسارها و نشانه های معدنی مس در ارومیه-دختر مرکزی(انارک، یزد،اصفهان)
عنوان زير فصل : 15-4-کانسار ها و نشانه های مس در ناحیه انارک

انارک نیوز - کویر «ریگ جنّ»
- مشاهده کوچکترین گربه‌سان جهان در "ریگ جن"


کویر «ریگ جنّ»
از صعب العبورترین نواحی دنیا، منطقه کویری و پر از تپه های شنی (تلماسه) و باتلاق های نمکی در کویر مرکزی ایران است. در حال حاضر در این منطقه هیچ علایمی از حیات دیده نمی شود. این کویر در جنوب غربی و غرب دشت کویر، جنوب سمنان، جنوب شرق گرمسار، شرق منطقه حفاظت شده کویر، شمال انارک و غرب جندق قرار گرفته است و وسعتی برابر با 3800 کیلومتر مربع دارد. هیچ گونه چشمه یا چاه آبی در این منطقه وجود ندارد. در بیشتر نقشه ها نامی از این منطقه نبرده شده است. تنها دو کویر شناس اروپایی در گذشته در سفرنامه های خود به وجود چنین کویری در ایران اشاره ای کرده اند.
از دیدگاه زمین شناسی توده های عظیمی از تپه های ماسه ای متحرک و فعال، فاقد پوشش گیاهی (متعلق به دوره کواترنری) محدوده را می پوشانند. زیربنای ریگ جن یک دشت فرسایش یافته است که درحال حاضر تپه های ماسه ای (برخان) و تپه های ماسه ای هرمی آن را اشغال کرده است. تمام ریگ جن دارای رسوبات نمکی فراوان بوده که عمده رسوبات و مواد فرسایش یافته البرز شکل گرفته است.
کویر ریگ جن دومین ماسه زار بزرگ کشور است که بخشی از دشت کویر محسوب می شود. این منطقه بین 33.45 تا 34.45 شمالی و 53 تا 54.45 شرقی قرار دارد. وجود تپه های بلند شنی در ریگ جن، عملاً عبور شتر یا وسایل نقلیه را از این منطقه غیر ممکن می کند. اگر از محلی ها (منظورم اهالی انارک، جندق یا روستاهای کوچک حاشیه ی این منطقه است) سراغ ریگ جن را بگیرید یا در بین آنها پی راهنمای محلی برای عبور از این منطقه بگردید احتمالاً جوابی نخواهید شنید. بدون GPS یا در صورت وجود توفان شن عبور از این منطقه تقریباً غیرممکن است.

خرافات: مردم محلی معتقدند این سرزمین نفرین شده است. در قدیم کاروان ها و مسافران هرگز از این کویر عبور نمی کردند. قدیمی ها معتقد بودند، این سرزمین نفرین شده و پایگاه شیطان ها و ارواح پلید است. مردمی که در اطراف این کویر زندگی می کنند بر همین باور هستند. این مردم محلی می گویند هر کسی که وارد این سرزمین شده زنده نمانده و ناپدید شده است. ریگ جن را مثلث برمودای ایران هم می نامند.
ریگ جن برای مردم محلی نوعی منطقه ی ممنوعه محسوب می شود. البته باید به آنها برای وجود چنین ترسی در قلب هایشان حق داد، این منطقه به دلیل وسعت زیاد و نداشتن چشمه یا چاه آب در گذشته محل عبور کاروان‌ها نبوده است.
چگونه از آن می توان به سلامت عبور کرد: این منطقه با کسی شوخی ندارد و فقط باید با بلدان آن که محدود هم هستند و گروهی مجهز و با تجربه به این سفر بروند که در غیر این صورت چنانچه خودسرانه تصمیم به رفتن به چنین جائی بگیرید برگشتی از این سفر نخواهند داشت.
سفر به ریگ جن انارک: شروع از کلاته باباخالد به سمت مرکز ریگ جن و خروج از مابین جندق و کلاته چوپانان جاده انارک طبس، حدود 320 کیلومتر در دل کویری وحشی به نام ریگ جن که هیچ موجود زنده ای در آن نمی بینید. بهترین و تنها فصل برای سفر به ریگ جن ماه بهمن می باشد و توجه داشته باشید حتی در بهمن در بعضی از نقاط گرمای هوا تا 45 درجه سانتیگراد بالای صفر در ظهر و در شب هم به شدت سرما طاقت فرسا خواهد بود تا 15- درجه (زیر صفر).
شرح مسیر حرکت: از پمپ بنزین انارک به سمت جندق، از جاده قدیم راه را ادامه می دهیم بعد از گردنه زنجیرگاه دست چپ فرعی خاکی را ادامه تا ده نیمه متروکه عشین که بسیار زیباست و تمام آن از سنگ است و بسیار قدیمی است را رد کرده بعد از آنجا به کلاته یا ده بابا خالد می رسیم که آنجا هم زیباست و قلعه قدیمی از گل دارد که جالب است اینجا دیگر به غیر از مزرعه دکتر جعفری آخرین آبادی و نشانه انسان است و آب نیمه شیرین قابل آشامیدن دارد. از این به بعد سفر اصلی به ریگ جن آغاز می شود و ادامه راه را به طرف شمال شرق در بستر رودخانه ای خشک شده که از شرق باباخالد می گذرد پیش می گیریم.
وصف این حدود 320 کیلومتر کویر نوردی که در پیش داریم یعنی منطقه ریگ جن به هفت رشته جبال کوه شنی که بعضی از انها تا 300 متر ارتفاع و حدود 30 کیلومتر طول دارند و مابین این ارتفاعات دشتی کفی و صاف با خاکی لورگ و بسیار پوک و در زیر گل که این چند دشت هم هر کدام حدود 20 کیلومتر و بعضی هم بیشتر طول دارند که در مجموع اصطلاحاً به هر رشته کوه شنی و دشت آن یک کوچه گفته می شود و شما باید هفت کوچه را رد کنید تا از این منطقه زیبا و در عین حال خطرناک خارج شوید. شما اگر خیلی وارد و گروهتان مجهز باشد هر یک روز دو کوچه را رد خواهید کرد یعنی در بهترین شرایط 3.5 روز راه خواهید داشت. در طی مسیر در رشته کوه های شنی به دلیل وزش بادهای شدید، دائم تپه ها جابجا می شوند و به همین خاطر هم به آنها ریگ جن می گویند.
شب كویر هم كه خیال انگیز و توصیف نشدنی است چنــانكه در هیچ جای دیگری نمی توان شب های سرمه ای و پرستاره را این چنین تجربه كرد. شب كه بر كویر چتر می گسترد می خواهی دستت را به هوای چیدن ستاره ها بالاببری. اینجا آسمان و زمین بهم نزدیك ترینند. هر چه روزها آسمان و خورشید پرفروغش به نامهربانی بر زمین سوخته و تفتیده كویر گرما و آتش می پاشند شب ها اما به جبران آن، گویی با مهربانی تمام فاصله ها را از میان برمی دارند و آسمان ستاره های زیبایش را به سخاوت تمام به زمین می بخشد.


مشاهده کوچکترین گربه‌سان جهان در "ریگ جن"
گربه شنی کوچکترین عضو خانواده گربه‌سانان است که با جثه‌ای کوچک اقداماتی خارق‌العاده انجام می‌دهد و هر انسانی را مبهوت فعالیت‌های خود می‌کند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه اصفهان، این گربه‌سان کوچک از کمیاب‌ترین گونه‌های حیات وحش ایران و جهان محسوب می‌شود و تنها گربه‌ای است که در بیابان‌های واقعی یافت می‌شود و سازگاری عجیبی با تغییر دمای مناطق ماسه‌ای و شنی دارد. گربه شنی به علت تراکم جمعیتی پایینی که دارد اصولا به عنوان گونه‌ کمیاب معرفی می‌شود و همیشه در منطقه خطر قرار می‌گیرد. طبق بررسی‌های سال 2008 اتحادیه بین المللی حفاظت از طبیعت (IUCN) این گونه در لیست قرمز قرار گرفته است.
برای پیدا کردن گربه شنی شاید روزها زمان لازم باشد چراکه به هیچ وجه رد پایش بر روی شن و ماسه باقی نمی‌ماند و پس از دیدن نورهای مصنوعی سریعا چشمان خود را می‌بندد. این گونه دارای شنوایی قویی است چنان که اصوات ماورای صوت را هم می‌شنود و حرکت جانوران را علاوه بر روی زمین در زیر زمین نیز رصد می‌کند.
گربه شنی دارای جثه‌ای کوچک است، اما شکارهایی که انجام می‌دهد هر بیننده‌ای را متحیر می‌کند. این گربه‌سان بین یک و نیم تا سه کیلوگرم وزن دارد، اما گاهی گزارش شده که گوسفند، بز و حتی گوساله بوفالو را هم شکار می‌کند و در شکار پرندگان نیز عملکردی بی‌نظیر دارد.
حسین اکبری، رییس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان نایین، در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنای منطقه اصفهان خاطرنشان کرد: به استناد بررسی‌های علمی سال‌های اخیر، مجموعه پهناور "ریگ جن" غنی‌ترین زیستگاه گربه شنی در کشور و یکی از مهمترین زیستگاه‌های این گونه کمیاب و شاخص در جهان می‌باشد به طوری که بیشترین مشاهدات و مستندات این گونه در زیستگاه‌های ایران در سال‌های اخیر از این منطقه به دست آمده است.
وی ادامه داد: گربه شنی با نام علمی (felis margarita) کوچکترین عضو از خانواده گربه سانان ایران و یکی از کمیاب‌ترین گونه‌های حیات وحش کشور است که مختص زیستگاه‌های ماسه‌ای و بیابانی اطراف کویر مرکزی و نواحی شرق و جنوب شرق ایران است.
رییس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان نایین با بیان اینکه این جانور نادر و شاخص یکی از شاهکارهای سازگاری با شرایط سخت محیط های بیابانی است، افزود: دمای هوا در عرصه‌های ماسه‌ای و شنی بیابان‌ها بسیار متغیر بوده و در برخی نواحی در اوج تابستان به 60 درجه بالای صفر رسیده و در زمستان هم ممکن است تا 25 درجه زیر صفر برسد و یخبندان شدید ایجاد شود.
وی گفت: یکی از ویژگی‌های حیاتی این گونه زیبا و جذاب، وجود موهای فشرده سیاه یا قهوه‌ای رنگ در کف دست و پاهای حیوان است تا به عنوان یک عایق، تحمل دمای سوزان ماسه‌ها را در گرمای تابستان به راحتی میسر سازد و هم‌چنین با ایجاد سطح بیشتر، مانع از فرو رفتن دست و پا و پنجه‌ها در ماسه‌ها و سهولت حرکت و جابه‌جایی شود.
رییس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان نایین افزود: گوش‌های این حیوان هم دارای موهای بلند و فشرده‌ای بوده تا از یک سو از وارد شدن ماسه‌ها و گرد و خاک به داخل گوش جلوگیری شود و از سوی دیگر به شنوایی و تشخیص جهات صدا کمک کند.
اکبری به ویژ‌گی منحصر به فرد این گربه اشاره کرد و ادامه داد: گربه شنی در هنگام برخورد با نورهای غیر طبیعی از جمله نور خودرو معمولا به سرعت چشمانش را بسته تا مانع انعکاس نور توسط چشم‌ها و درنتیجه دیده نشدن و شناسایی آن توسط انسان شده و آن را از خطرات احتمالی صیانت کند.
وی با بیان اینکه این گونه شب فعال بوده و معمولا از اوایل غروب تا طلوع آفتاب به شکار رفته و در طول روز در لانه و مخفیگاه‌های خود استراحت می‌کند، ادامه داد: تغذیه این گربه معمولا از جوندگانی مانند موش‌ها، دوپاها و خزندگان است و با وجود جثه کوچک قادر به شکار پرندگانی مانند باقرقره، چکاوک‌ها و هوبره است.
رییس اداره محیط زیست شهرستان نایین تاکید کرد: گربه شنی بی‌تردید یک ذخیره و سرمایه بسیار ارزشمند اکولوژیکی در طبیعت، گنجینه گردشگری گرانبها و یک بستر مهم پژوهشی و آموزشی به شمار می‌رود.
اکبری از برنامه‌ریزی و آغاز مطالعات مقدماتی برای اجرای پروژه بررسی الگوهای پراکنش و تراکم جمعیتی گربه شنی با استفاده از فناوری دوربین‌های خودکار (camera trap) در مجموعه زیستگاهی عظیم و منحصر بفرد "ریگ جن" خبر داد و گفت: این پروژه با مشارکت و همکاری حفاظت محیط زیست استان اصفهان، مراکز دانشگاهی، انجمن‌های تخصصی مردم نهاد و کارشناسان بین‌المللی در سال 1393 اجرا خواهد شد.
وی در خصوص چگونگی اجرای پروژه اظهار کرد: پروژه بررسی الگوی پراکنش و تراکم گربه شنی در سه مرحله شامل مطالعات مقدماتی و مکان‌یابی مناسب برای دوربین گذاری، نصب اصولی دوربین‌ها در مکان‌های تعیین شده، جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده‌ها و تهیه بانک اطلاعاتی و برنامه‌های مدیریتی مربوطه انجام می‌شود و هم‌چنین تهیه عکس‌های حرفه‌ای نیز بخش دیگری از اهداف این پروژه است.
رییس اداره محیط زیست شهرستان نایین افزود: به کارگیری فناوری دوربین‌های تله‌ای در مطالعات بوم شناسی اکنون روشی موثر و کارآمد در جهان برای مطالعات حیات وحش به‌ ویژه گونه‌های کمیاب و نادر محسوب شده و اطلاعات ارزشمندی از جمله الگوهای پراکنش زمانی و مکانی، تراکم جمعیت، ثبت و مستند سازی حضور گونه هدف، برخی الگوهای رفتاری و مسیرهای جابه‌جایی در اختیار محققان قرار داده و این اطلاعات در اتخاذ برنامه‌های حفاظتی و مدیریتی گونه‌های جانوری و زیستگاه‌ها بسیار با ارزش و موثر است.
اکبری از برنامه‌های مدیریتی و تحقیقاتی دیگر در عرصه‌های حفاظت شده استان در خصوص گربه شنی خبر داد و افزود: تحقیقاتی توسط متخصصان دانشگاهی برای تهیه بانک اطلاعاتی و حفاظت شایسته و موثر از این گونه در عمق زیستگاه‌های شهرستان نایین، عرصه‌های کویر مرکزی از جمله زیستگاه‌های عظیم ریگ جن، پناهگاه حیات وحش عباس آباد، منطقه شکار ممنوع کوه بزرگی انارک، مجموعه هیزم چاه و منطقه دق سرخ انارک انجام شده است.
وی اضافه کرد: این تحقیقات دستاوردهای موثری در مستند سازی، شناسایی نواحی پراکنش، درمان، احیا و بازگشت به طبیعت نمونه‌های مصدوم، ترویج و آموزش جوامع محلی و جلب مشارکت عمومی در حفاظت، شناخت، مقابله و رفع تهدیدها از جمله شکار غیر مجاز و تخریب زیستگاه‌ها داشته است.
(کد خبرنگار: 13023 خبرگزاری ایسنا/  سرویس: استان ها - اصفهان/ کد خبر: 92110100606/ سه‌شنبه ۱ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۴:۲۴)

انارک نیوز - علی صیادشیرازی در سال ۱۳۲۳ در روستای کبودگنبد شهرستان درگز از توابع استان خراسان رضوی متولد شد. مادرش شهربانو و پدرش زیاد نام داشت. مادرمادرش اهل انارک از توابع نایین بود. پدرش زیادخان، که از عشایر ترک زبان استان فارس بود در 12 سالگي به همراه برادرانش به درگز كوچ مي كند، ژاندارم می شود. علی به همراه پدر و خانواده، مانند دیگر خانواده‌های نظامیان، از شهری به شهری مهاجرت می‌کرد. شهرهای مشهد، گرگان، شاهرود، آمل، گنبد و سرانجام گرگان محل پرورش وی شدند و سرانجام برای ادامه تحصیل به تهران می‌رود.

مادر صیاد، شهربانو شجاع می گوید: من خودم پدرم شیرازی بود، مادرم اهل انارک. در عجبم که با این همه فاصله، با هم زیر یک سقف کوچک در درگز چه کار می کردند! من در همان درگز به دنیا آمدم. دو ساله بودم که پدرم عمرش را به شما بخشید. پدرم به تجارت و حمل و نقل کالا مشغول بود و بزرگ شیرازی های این اطراف. بعد از فوت پدر، مادرم چون جوان بود، ازدواج مجدد می کند. پدرخوانده ام به مادرم گفته بود: روزها نوکرت می شوم، شب ها شوهرت! چند سال بعد، پسر یکی از اقوام نزدیک آمد خواستگاری من. مادرم چون این خانواده را می شناخت، با ازدواج ما موافقت کرد. سالی بعد از ازدواجم، علی را به دنیا آوردم. آن موقع همه اش ۱۵ سال داشتم. سر همین خیلی با علی اختلاف سن نداشتم. علی گاهی می شد بچه ام، گاهی برادرم، گاهی رفیقم، حتی گاهی هم بازی ام! گذشته از مهر مادری، من و علی با هم دوست بودیم. علی که شهید شد، خدا ظاهرا از من یک اولاد گرفت، اما من باید داغ فرزند و داغ دوست و داغ هم بازی و داغ برادر و داغ این همه فراق و جدایی را یک جا با هم تحمل می کردم. من و علی، خیلی با هم رفیق بودیم. علی فوق العاده انسان بود. هنوز داغش برایم تازه است.

شهيد علي صيادشيرازي روز شنبه 21 فروردين ماه 1378 در حوالي خانه اش در تهران مورد سوء قصد عوامل تروريست قرار گرفت و به شهادت رسيد.
ساعت 6 و 45 دقيقه صبح اين روز كه تيمسار صيادشيرازي با اتومبيل خود به قصد عزيمت به محل كارش از خانه خارج شده بود، مورد هجوم مرد ناشناسي قرار گرفت و با شلیک چند گلوله اسلحه به شدت مجروح شد.
پیكر غرق به خون تیمسار صیاد ‌شیرازی ابتدا به بیمارستان فرهنگیان و سپس به بیمارستان 505 ارتش منتقل شد اما سرانجام براثر شدت جراحات به شهادت رسید.
به گفته شاهدان مرد تروريست با پوشش لباس رفتگر در حوالي خانه شهيد به كمين نشست و تيمسار را هنگام خروج از خانه به رگبار بست. در اين حال شهيد صياد كه سوار بر خودرو تويوتای سفيد رنگ خود بود مورد اصابت چند گلوله واقع شد.
صبح روز 22 فروردین، مردم تهران به نمایندگی از همه ی ایران، سیاه‌ پوش و مغموم به خیابان ریختند تا قهرمان سال ‌های نبرد را تشییع كنند. ابتدا رهبر انقلاب در ستاد كل نیروهای مسلح بر تابوت فاتحه خواند، سپس بر سر جنازه یار دیرین خود نشست و بوسه بر تابوت او نهاد...

سوغات سبز از دق سرخ
 اصفهان- براستي كوير با طبيعت شگرف و رنگ به رنگش چه بازي هايي بر سر آدم درمي آورد.

گاهي در سكوت مطلقش حتي مي تواني صداي بال زدن سنجاقكي را هم بشنوي و لختي بعد از غرش مهيب طوفانش مي خواهي كر شوي، گاهي بر اثر گرماي روزش به آتش ذغالي مي ماني و در سرماي شبش به بيد لرزاني، گاهي كوره سوزان روزش از ديدن آبي آسمانش سيرت مي كند و جادوي هوشبر شبش اسير، گاهي در ژلاتين ماسه هايش اصلا نمي تواني قدم از قدم برداري اما در بستردق سفت و سختش حتي هواپيما هم مي تواند نشست و برخاست كند و گاهي....
زيبايي كوير تنها به دلارامي، سكوت و دست نخوردگيش نيست، هنر خلق يكجاي اين همه تضاد در آلبوم آفرينشش، بخش ديگري از تنوع رنگ به رنگ و جذابيت هاي دلفريبي است كه بيننده را مسحور جمالش مي كند.
دقdagh (به فتح د)، گوشه چشمي از مظاهر متلون مناطق كويري است كه توجه هر كس را به خود جلب مي كند.
هنوز درست نمي دانم وجه تسميه كلمه دق چيست اما در بعضي جاها آمده است: دَق يا دَغ همان داغ است به معني زمين خشك.
دَق در لغت نامه دهخدا بدين معناست: دَق.(صفت) سر بي مو.(برهان). دغ و رجوع به دغ شود. معني دَغ در برهان نيز چنين است:زمين بي علف، يعني زميني كه هرگز گياه در آن نرسته باشد و در(فرهنگ) آنندراج به معني زمين بي علف معني شده است.(تبيان، ۲۹/۵/۹۱)
با اين حال، از نظر نگارش فارسي،دغ(دال با غين) به معني زمين بي گياه صحيح است نه دق (با دال و قاف) به معني كوبيدن، با اين وصف در زمان حاضر در بيشتر منابع علمي دغ را با دال وقاف بكار برده ­اند.
در كتاب فرهنگ نظام (جلد سوم تأليف سيد محمد علي داعي الاسلام) دق (با دال و قاف ) به معني كوبيدن و دق الباب به معناي كوبيدن در خانه و آرد كردن آورده شده در حالي كه دغ(با حروف نوشتاري دال و غين ) را زمين بي گياه آورده و دغسر را به كسي كه پيش سرش مو نداشته باشد، اطلاق كرده است.در همان منبع نيز آمده كه: در زبان محلي اناركي‘ دغ زميني است كه بر آن سيلاب آمده و خشكيده و يك طبقه از گل محكم احداث شده كه مانع روئيدن چيزي است.
همچنين در فرهنگ فارسي معين و عميد، دغ به معني زميني كه علف و گياه در آن نرويد، آورده شده و دغسر به سر بي موي طاس و كسي كه ريش و سبيل و ابرو و مژه را پاك بتراشد، گفته شده است. تنها در فرهنگ فارسي عميد علاوه بر اين از كلمه دك نيز براي دغ استفاده شده و دك را به معني ريگستان يا زمين هموار و كوبيده و هموار، همچنين مترادف با دغ ، سر بي مو، زمين خشك و سخت، زمين بي آب و علف، درخت بي برگ گفته شده است.در همين منبع دك و لك به معني خشك و خالي، زمين بي آب و علف كه با نگارش دق و لق يا دغ و لغ نيز بكار برده شده است.درهر حال، آنچه مسلم است از نظر نوشتاري دغ صحيح است و منظور زمين بي گياه است كه محدوديتي مانع رويش در آن مي ­شود.(عباسي، كوه ها و بيابان هاي ايران)
قدر مسلم در فرهنگ ما استفاده از دق ريشه ديرينه دارد براي نمونه وجه تسميه شهر دو هزار ساله جندق واقع در شمال ‌شرقي استان اصفهان به همين واژه بازمي گردد چون نامش مشتق از دو كلمه جنب(كنار) و دق است.
در تعريف دق چنين آمده است:
دق، زمين هاي رسي بسيار همواري هستند كه فاقد نمك اند و يا نمك آنها ناچيز است. معمولا سطح آنها از مواد كربناته سفيد مي شود، به همين دليل رنگ اين مناطق غالبا بسيار روشن و براق است. دق هايي به رنگ هاي نخودي و خاكستري نيز وجود دارند، اغلب آنها در حاشيه داراي ترك هاي گلي هستند و در قسمت هاي داخلي بسيار سخت و كاملا هموارند.دق ها چنان صاف و صيقلي هستند كه مي توان از آنها بعنوان باند پرواز استفاده كرد. دق در قسمت هاي كم شيب بويژه حوضه ي انتهايي مسيل ها و رودخانه هاي مناطق بياباني شكل مي گيرد.نحوه پيدايش آن هنوز بطور دقيق روشن نيست.به نظر مي رسد به هنگام پايين بودن سطح آب زير زميني، جريان هاي سطحي فصلي سبب رسوب ريز دانه هاي رس و امثال آن و همچنين تشكيل قشر سختي شده كه در اثر وزش باد سطح آن صاف و صيقلي مي شود.(سلوتي، بابانيانوري، ص۲۳-۲۴)
يك تعريف ديگر از دق حاكيست: دق به سرزمين‌هاي نسبتاً همواري گفته مي‌شود كه رودخانه‌اي در آن جريان دارد و بدليل شيب ناچيز و كم، رسوبات ريزدانه در آنها ته ‌نشين مي‌شود و اشكال نسبتاً مسطح و همواري به رنگ‌هاي روشن را به وجود مي‌آورند.(نگاهي به جغرافياي طبيعي استان كرمان)
در هر صورت آنچه از تعاريف برمي آيد، اين است كه دق به زمين‌هاي سخت، كوبيده شده، برآمده و در عين حال صيقلي گفته مي شود كه براحتي كنده نمي شود و علف و گياهي هم در آن نمي رويد.
درواقع دق، پايين ترين سطح يك منطقه بياباني و كويري است كه رسوب آبرفتها و سيلابهاي منشعب از نقاط مرتفع اطراف در آن جمع و بر اثر تبخير و وزش باد بر سطح آن، به قطعات مشبك داراي سطوح مقطع برآمده و سخت تبديل مي شود.
دق در بعضي جاها مانند دق سرخ انارك فاقد شوري و در بعضي جاها مانند
كوير دق سرخ اردستان قليايي است.
رنگ دق ها هم با يكديگر تفاوت دارد مثل همين دق سرخ كه مايل به رنگ اخرايي است و دق كبوترخان كرمان يا دق بانو انارك كه روشن و خاكستري است.
شكل هندسي و اندازه اشكال مشبك دق ها نيز بر حسب نوع رسوبات و خاك آنها با يكديگر فرق دارد.
در حرير شنزار كوير بخصوص هنگام بدمستي باد مي توان هنر لطيف طبيعت را در خلق آفرينه ها و خط خطي هاي موزونش بر روي سطح ريزدانه هاي جواهرآساي شني ديد و بر فراز سينوس شنهايش از اينسو به آنسو غلتيد و به نرمي بر شيب سرسره ي تلماسه هاش لغزيد و سپس در قفاي مسير طي شده، رد پاي خود را بوضوح و دقت جاي اثر انگشت ديد.
اما در دق كه در نقاط پست مناطق كويري و بياباني تشكيل مي شود، انگار زمين عمدا مي خواهد چهره عبوس و زمختش را به وجهي معكوس به رخ بكشد تا در كنار جلد ژله اي و روكش لطيف اطلسي اش(رمل)، شدت پوست كلفتي و انعطاف ناپذيرش را هم نشان بدهد و با نمايشي توام از اوج نرمي و سختي، بازيگوشي و رنديش را در هنرواره آميزه اضدادش ثابت كند.
در دق برخلاف ريتم منعطف و صاف ماسه زار كوير، زمين آنقدر سفت، چاك چاك و برجسته و برآمده است كه هر رهنوردي، مي تواند تمام خلل و فرج زير پايش را كاملا حس كند.
اين زمين آنچنان محكم و سفت و پرجنم است كه حتي هواپيماهاي غول آسا هم مي توانند در آن فرود آيند كه نمونه اش عمليات ناموفق آزادسازي گروگان هاي آمريكايي به كمك نيروي ارتش اين كشور است كه از دق هاي اطراف طبس بعنوان باند فرودگاه استفاده شده بود.(سلوتي، بابانيانوري، ص۲۳)
من امروز اينجا در گستره دق سرخ (dagh-sorkh) جايي در۱۹۰ كيلومتري شمال شرق شهرستان نايينم در حالي كه زير پايم از چينش پازل هاي صيقلي از جنس خاك رس، يكدست قلمبه سلمبه است، پازل هايي شبيه قطعات سنگ فرش خيابان هاي قديمي اما با رنگ و لعاب مسي.
دق اينجا به نمدي سرخ مي ماند كه پاي باد و باران و دماي هواي طبيعت كويري ، آنقدر آن را ورماليده و درهم تنيده كه حسابي سفت و سخت و زمخت شده است.
دق سرخ انارك در پنج قطعه كوچك و بزرگ از۵۰ هكتار تا دو هزار هكتار و در مجموع با وسعت حدود هشت هزار هكتار در۵۰ كيلومتري شرق نايين قرار دارد.
وسعت دق هاي شهرستان نايين از جمله دق هاي سرخ، آشتيان و بانو به۱۰ هزار هكتار برآورد مي شود.
البته غير از دق سرخ انارك واقع در شهرستان نايين، دق بزرگتر ديگري هم وجود دارد كه از قضا نامش نيز شبيه همين جاست با اين فرق كه آن راكوير دق سرخ اردستان يا زواره مي خوانند كه وسعتش حدود۶۳۹ كيلومترمربع(با عرض تقريبي۲۳ و طول ۲۷.۵ كيلومتر)است با زميني شور و اشكالي هندسي به ريخت گل كلمي و چندضلعي‌ كه خود چندضلعي هايش هم به سه نوع كاسه اي، گمبدي و دروازه اي تقسيم مي شوند.
دقي كه گذر امروزم به آنجا افتاده، يعني دق سرخ انارك خود شامل پنج قطعه است كه من تنها در باره مشاهداتم از يكي از آنها دارم قلم مي زنم و از حال آن چهار تاي ديگر بي خبرم، هر چند كه ظاهرا تفاوت چنداني با هم ندارند.
در منتهي اليه شرق دق اينجا كه زمينش به سرخ اخرايي مي زند، كوه بند انارك قرار دارد و در غربش ارتفاعات شيركوه يا كوه زرد.
شمال دق سرخ نيز به منطقه شكار ممنوع كوه بزرگي (ملاهادي) انارك مي رسد و جنوب غربش به منطقه حفاظت شده كهياز و جنوب و جنوب شرقش به دشت و نواحي كوهستاني روستاهاي سهيل و سپرو.
در مجاور دق سرخ بدليل غني بودن سفره هاي آب زير زميني، مزارع سرسبزي هم وجود دارد.
يك خط آهن شرقي – غربي در موازات بستر دق سرخ كشيده شده كه هرازگاه قطاري مانند ماري تيره گون از بيخ گوشش بيرون مي خزد و به راهش مي رود و با نفير سرفه هايش و نعره سوت هايش، آرامش دق را برهم مي زند.
در وسط اين بخش دق، يك چاه پلمپ شده هم وجود دارد كه همراهانم، آن را چاه نفت مي خوانند، گرچه ريختش اصلا به چاه نفت نمي خورد اما اگر راستش را بخواهيد اين سرزمين مادري پرگوهرمان، آنقدر ما را به داشتن همه نعمات خدادادي عادت داده است كه اگر همين الان هم از همين دق ناخن خشكش، درياي الماس هم بيرون بريزد، دور از انتظار نيست، گرچه بعد از مراجعتم از كوير،
حسين اكبري رييس محيط زيست نايين، اين ادعاي نفتي را بكل رد كرد و گفت: چون در اين خطه سطح آبهاي تحت الارضي بالاست، تعدادي چاه براي كار كشاورزي حفر شده اما در برخي از آنها پلمپ شده كه اين هم يكي از آنهاست.
در سيرواسير گستره چشم اندازم، افق جنوب دق سرخ به آغاز خط زلال بركه يا آبگيري مي ماند كه هي در پيش چشمم بالا و پايين مي رود.اولش باورم نمي شود، آخر چطور ممكن است در دل تفته كوير، طراوت دريا را ديد، پس بي اختيار و با كمي ترديد بسويش قدم برمي دارم اما هرچه مي روم، درجا مي زنم، انگار از آب و آبگير خبري نيست، بازهم كمي ديگر جلو مي روم و بازهم پيشتر و پيشتر، اما، نه، انگار ول معطلم.
خوب نبايد هم غير از اين انتظاري داشته باشم، انگار طبيعت پرحوصله و رند دشت كوير، حسابي مرا دست انداخته است، چون در منتهاي ديدرسم، خط سرابي پيش چشمم گشوده و با نشان دادن در باغ سبز اغواگرش، مرا به بازي گرفته است.
با اين حال از دستش آزرده نمي شوم، چون حتي پنداره اغواي زلال سرابش وقتي با لعاب لعلگون دقش درهم مي آميزد، منظره ي دلفريبي را در پيش چشم زيبايي طلبم مي گشايد.
اگر مي خواهيد ته حرفم را بفهميد كافي است رخسار عروس ملوس لاله گوني را در پيش چشمتان مجسم كنيد كه نواري از توري سفيد را بر فرق سرش آراسته اند.
البته شهرستان نايين دق هاي ديگري هم دارد: يكي دق آشتيان و ديگري دق بانو.
دق آشتيان با ابعاد دو در سه كيلومترش در جوار تلماسه هاي ريگ جن واقع است.
اگر شش كيلومتر به سمت غرب چوپانان برويد در حالي كه۱۶۰ كيلومتر از شمال شرق نايين دور افتاده باشيد به همين دق مي رسيد، به دق آشتيان كه نامش نيز برگرفته از يك روستاست به همين نام در همين جا.
رسوبات زمين دق ها اغلب از جنس رس، شيل و مارن است و جنس زمين دق آشتيان از جنس دق سرخ است، يعني خاك رس با همان رنگ و رخساره.
دق آشتيان در نوع خود كم نظير بحساب مي آيد چون دشت سرخي است در حصار تپه ماهورهاي مرتفع ريگ جن با چشم اندازهاي بسيار بديع و دلنواز.
اين دق در فصل پاييز و زمستان و در صورت وجود بارش هاي رگباري و ايجاد سيلاب، به آبگيري تبديل مي شود كه بصورت موقت پذيراي پرندگان مهاجر است.
تاغزارهاي پيرامون دق آشتيان محل زندگي گونه هاي بسيار با ارزشي مانند هوبره ، گربه شني، انواع دوپا مثل موش پامسواكي، روباه شني و معمولي، كاركال و انواع پرندگان و خزندگان خشكزي است.
بطوركلي دق ها را معمولا بر حسب رنگ و لعاب، جنس خاك يا قرابت مختصات محلي آنها نامگذاري مي كنند، مثل دق سرخ كه رنگش به سرخي مي زند يا دق آشتيان كه نام روستاي همجوار با آن است.
اما برخي دق ها هم وجود دارند كه از اسمشان نمي توان به باطنشان پي برد مثل دق بانو كه برخلاف تصور، منتسب به يك زن نيست بلكه منتسب به شخصي به نام محمدرضا بانو اهل انارك است كه در جريان يك درگيري در اين شهر كشته شده و نام اين دق و يك آب آنبار احداثي در آن را به نام وي نامگذاري كرده اند.
همچنين است دق سياه كوه انارك كه برخلاف اسمش، دقي است با روكش سفيد قليائي عين دق تيوك(عروس).
از دق هاي حوزه شهرستان خور و بيابانك مي توان از دق ملا، دق يه برزي، دق ميرزا، دق حجت آباد نيز نام برد.
البته اغلب اينها، دق هاي كوچكي است كه در مناطق مختلف كويري و بياباني حوزه شهرستان هاي نايين و خور و بيابانك پراكنده اند اما اگر بخواهيد بدانيد بزرگترين و مهمترين دق هاي كشور كدامند بايد از دق كبوترخان بين كرمان و رفسنجان، دق پترگان در ۱۳۵كيومتري قائنات و دق سرخ در شمال شهر اردستان نام ببرم.
درهر حال، هميشه چنته كوير براي شگفت زده كردن آدم پر است، حتي اگر دهها بارهم به آنجا رفته باشيد بازهم هميشه در واداي اسرارآميزش چيزي براي برانگيختن اعجابتان، رويش حس زيبايي طلبتان و در فرجام، بردن ره توشه اي و خاطره اي به ياد ماندني از آن با خود خواهيد يافت، عين بردن سوغاتي سبز از دقي سرخ.
منابع:
۱- سايت تبيان- ريشه نام جندق- ۲۹/۵/۹۱
۲- عباسي، حميد، تعاريف پايه از دق (دغ) و كوير، سايت كوه ها و بيابان هاي ايران
۳- نگاهي به جغرافياي طبيعي استان كرمان، سايت انجمن علمي و گروه آموزشي جغرافياي استان كرمان
۴- سلوتي، ساسان، بابانيانوري، معصومه، بيابان گردي در ايران، پاييز??، انتشارات ايرانشناسي، چاپ اول

از: محمدرضا شكراللهي
ایرنا /  کدخبر : 80711745(3386665) / تاریخ مخابره : ۱۳۹۲/۰۴/۰۴ / زمان مخابره : ۱۱:۲۷
سرویس خبر : فرهنگی- میراث فرهنگی و گردشگری- استانها- فرهنگی


پسته کاری در720 هكتار از زمین های شهرستان نایین
مدیر جهاد كشاورزی نایین از پسته کاری در 720 هکتار از زمین های این شهرستان خبر داد و گفت: كه 300هكتار آن در زمان حاضر بارور بوده و بقیه نهال است.
به گزارش خبرنگارباشگاه خبرنگاران اصفهان احمد رضا باقریان' امروزدر حاشیه كارگاه آموزشی ترویجی پیوند درختان پسته در نایین، اظهار داشت: از 320 هكتار طرح توسعه باغات پسته این شهرستان در منطقه 'دق سرخ 'كه از چهارسال قبل آغاز شده، حدود یكصد هكتار در سال جاری به مرحله پیوند زدن رسید.
وی افزود: در راستای افزایش بهبود و افزایش عملكرد محصول تولیدی پسته، درختان آن را در سال چهارم كاشت پیوند می زنند كه در صورت موفقیت پیوندها، از سال هفتم به بعد باردهی اقتصادی آن شروع می شود.
وی افزود:بیشتر رقم مورد استفاده در پیوند درختان در منطقه دق سرخ، رقم پسته 'اكبری' است كه در مجموع در شهرستان رقم های 'احمدآقایی'، 'فندقی' و 'خیابانی 'نیز كشت می شود.
در این كارگاه كه با هماهنگی واحدهای باغبانی و اداره آموزش و ترویج این مدیریت و شركت حامیان كشاورزی نایین در منطقه' دق سرخ 'برگزار شد، گروهی از باغداران پسته شهرستان شركت كردند.
شركت كنندگان در این دوره آموزشی یكروزه، علاوه بر كسب اطلاعات از مراحل پیوند زنی درختان پسته، از منطقه 'دق سرخ انارك 'در 80كیلومتری شرق شهرستان نایین نیز دیدن كردند./س
باشگاه خبرنگاران  /  کد خبر:۳۹۹۰۹۴۰  /  تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۲:۳۶  /  اصفهان/


برداشت گندم از 500 هکتار از زمین های شهرستان نایین اصفهان
مدیر جهاد كشاورزی نایین از پیش بینی برداشت دو هزار تن گندم از مزارع كویری 'دق سرخ انارك' و 'چوپانان ' این شهرستان خبر داد.
'احمد رضا باقریان 'در گفتگو با خبرنگارباشگاه خبرنگاران اصفهان افزود: برداشت گندم از دهه دوم خرداد ماه از كشتزارهای این مناطق آغاز شده است.
وی گفت: دو دستگاه كمباین نیز در كار برداشت مكانیزه گندم در این شهرستان فعال است.
باقریان اضافه كرد: سطح زیر كشت گندم در این شهرستان 500هكتار و متوسط عملكرد این محصول چهار تن در هكتار است.
وی گفت: از سال 84 تاكنون بذر رقم 'بم' برای افزایش بهره وری از منابع آب و خاك به زارعان این شهرستان معرفی شد كه از مزایای آن نسبت به ارقام محلی و 'روشن'، سازگاری به شوری و خشكی و مقاومت به ریزش و خوابیدگی و همچنین افزایش عملكرد در واحد سطح و كیفیت نانوایی بهتر است.
در سال جاری نرخ تضمینی خرید هر كیلوگرم گندم مازاد بر نیاز كشاورزان، چهار هزار و200 ریال اعلام شده استب/.
باشگاه خبرنگاران  /  کد خبر:۳۹۷۸۸۵۰  /  تاریخ انتشار: ۱۶ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۰:۴۵  /  اصفهان/

انارک نیوز - شورای شهر انارک 
- چه رنجی می کشد عروس کویر 
- انتظارات از اعضای شورای شهر 
- انجمن انارکی های مقیم تهران 
- انجمن انارکی های مقیم استان اصفهان 
- انتظارات از انجمن انارکی ها 


شورای شهر انارک
جمعه 24 خرداد 92 انتخابات چهارمین دوره شورای شهر همزمان با یازدهمین دوره ریاست جمهوری انجام و افراد زیر انتخاب شدند:
(كل آرای مأخوذه 685) حسين اناری 361، غلامرضا جلیلی 312، محمدحسین شفیعی 298، مریم صادق نژاد 208 و عباسعلی نجفیان 202، با آرزوی سرافرازی انارک و موفقیت اعضا.
دوره سوم (رأی گیری در 24/9/85): علی خدایی، هدایت ا... نوروزی، ابراهیم زاهد، رضا بلوچی، حسنقلی اشرف و محمدحسین شفیعی (پس از اخراج ابراهیم زاهد بدلیل ساکن نبودن در انارک!).
دوره دوم: حسن ثابتی، فرشته فرازی، ابراهیم زاهد، غلامرضا جلیلی، عباسعلی نجفیان و کیوان لوکی (پس از استعفای حسن ثابتی).
دوره اول: محمدجعفر زاهد، مهین طالبی، رجب شفیعی، محمد روحانی و علی سعادتی.


چه رنجی می کشد عروس کویر
چه رنجی می کشد عروس کویر از دوری فرزند و فرزندزادگانش و چه گلایه مند است از کسانی که از وجودش بهره می برند و بی توجه از کنار مسایل و مشکلاتش می گذرند. چه بود فرصت ها که در سال های اخیر به خاطر تفکر های غیر تخصصی و غلط نابود شده و چه سرمایه ها که با هیچ انگاشتن خرد جمعی به هدر رفته است. تردیدی نیست که آستین معرفت بالا زدن و کمر همت بستن برای پیشرفت شهری که آب وارداتی اش گاه در زمستان هم جیره بندی می شود اگر باعشق و علاقه همراه نباشد نتیجه بخش نخواهد بود. کناری ایستادن و "سخن نگفتن الا به سفاهت و نظر نکردن الا به کراهت" که هزینه ای ندارد. کمترین پی آمدش دلسردیست که پیش می آید و بی تفاوتیست که به همراه می آورد. و نتیجه اش عقب ماندگی و خالی شدن آبادی از عناصر مفید ان است. باید دست همه ی کسانی را که برای پیشرفت این یک وجب از زمین خدا با آسمان تهی دستش دل می سوزانند و قدمی هرچند کوچک بر می دارند به گرمی بفشاریم و برای اعتلای نامش آگاهانه اقدام کنیم. از توان افرادی که رشته ی پیوند را با زادگاه خود نگسسته اند کمک بگیریم و مشوق کسانی باشیم که از عمر و سرمایه ی خود در این راه مایه گذاشته اند. انارک هم اکنون محل تردد نه صد ها، بلکه هزاران مسافر و زایر مرقد پاک امام هشتم علیه السلام است. تحولاتی که در این چند سال در زمینه های مختلف در آن صورت پذیرفته را نباید از نظر دور داشت. بی انصافی است اگر در مقام تشکر و قدردانی از عاملان آن بر نیاییم که با کمترین امکان بیشترین خدمت را ارائه داده اند. با این همه کاستی هایی نیز وجود دارد که بیگانه و آشنا بر آن معترفند. نادیده انگاشتن شؤنات فرهنگی، اخلاقی و اجتماعی و احساسی اندیشیدن در پاره ای از این مسایل، کج اندبشی و گاه لجاجت، بخشی از این کاستی هاست که دودش یه چشم همه می رود. چگونه به کسانی که نه صاحب اندیشه اند و نه واجد تخصص در امور شهر سازی، و در این عرصه قصد گام بر داشتن دارند می توان تفهیم کرد که:
نه هر که چهره بر افروخت دلبری داند/ نه هر که آینه سازد سکندری داند / هزار نکته ی باریکتر ز مو اینجاست / نه هر که سر بتراشد قلندری داند.
انتخابات دور چهارم شورای اسلامی شهر در پیش است. فرد منتخب ما کیست؟ بدون شک کسی یاید باشد که:
۱- طرح و برنامه برای پیشرفت شهر به مردم ارایه دهد و کار اجرایی کرده باشد.
۲- خشت و گل و خاک و سنگ اماکن شهر حتی آرامستان را هم دوست بدارد.
۳- به نام تجدد گرایی و نوسازی تیشه به ریشه ی هویت شهر نزند .
۴- پاسخ گوی مردم باشد و با آنها بجوشد
۵- مقبول عامه باشد.
۶- از نام شورا استفاده ی ابزاری نکند.
۷- به قول هایی که در رنگین نامه های تبلیغاتی خود می دهد عمل کند.
۸- با مردم بجوشد و در اتخاذ تصمیم با آن ها مشورت کند.
فرد داوطلب ، اگر دارای چنین خصیصه هایی است این گوی و این میدان. یقین داشته باشد که از حمایت عامه ی مردم برخوردار خواهد بود در غیر این صورت به جان هر که برایش عزیز است قسمش می دهیم که برای تفنن قدم در این راه نگذارد و عرض خود نبرد و زحمت ما ندارد و بگذارد کار به دست کاردان سپرده شود چرا که ما انارکمان را چون جان شیرین دوست داریم و از ستمی که گاه ناخواسته با تصمیم گیری های غلط بر آن می رود اندوهگینیم.
(محمدعلی ابراهیمی انارکی در سه شنبه بیست و هفتم فروردین 1392 و ساعت 17:6 در وب لاگ  http://kavireanarak.blogfa.com)


انتظارات از اعضای شورای شهر
بیش از چند ماهی به پایان دوره ی چهارساله ی شورا نمانده است.  انتظار می رفت  منتخبین محترم با تشکیل جلسات سالیانه با مردم  محل، پاسخگوی  سؤالات  و بهره مندی از نظرات سازنده ی آنها در زمینه های مختلف باشند كه متاسفانه این امر محقق نشد. جای آن دارد كسانی كه دغدغه ی پیشرفت نارُسّینه را در تمام زمینه ها دارند دور از هر گونه حب و بغض  به نقد عمل كرد شورا بپردازند و  كرده ها و نكرده هایشان را مورد تحلیل قرار دهند. كسی منكر فعالیت های انجام شده نیست . دست كسانی كه زحمت می كشند و خشتی بر خشت می نهند تا مردم در رفاه باشند درد نكند.غرض، تأیید تصمیمات متخذه  شورا ، از طرف عامه ی مردم است چرا كه  در این راستا گهگاه زمزمه های عدم رضایت  از گوشه و كنار به گوش می رسد و این حق مردم است كه در سرنوشت شهر خود سهیم  باشند. 
 اما در انتخابات شورای  آینده ، که در تاریخ جمعه بیست و چهارم خرداد ماه سال نود و دو  برگزار می شود، شرایطی که یك كاندیدا باید واجد آن باشد را  می توان در فراز های زیر خلاصه كرد.
۱- تدبیر و تجربه ی  لازم جهت اداره ی شهر و اطلاعات كافی در مدیریت شهری داشته باشد.
۲- عملكرد او بتواند رضایت عموم را فراهم سازد.
۳- مسؤولیت  باز زنده سازی شهر و رفع مشكلات آن را به جان و دل بپذیرد و اوقات خود را  به جای پرداختن به امور شخصی، مصروف خدمت به این هدف مقدس كند.
۴- در زمینه ی فرهنگ و فرهنگ سازی و ترویج شعائر مذهبی  و ساماندهی ابنیه ی تاریخی و حفاظت از میراث فرهنگی سعی بلیغ داشته باشد.
۵- به وعده های دوره ی تبلیغات خود عمل كند و در رابطه با وظیفه ی خطیری كه دارد پاسخگوی مردم بوده تكریم ارباب رجوع را سرلوحه ی كار خود قراردهد.
۶- به وفاق جمعی بیندیشد تا كار به نفاق  و اختلاف نكشد و روند كار كند نگردد/>شک نیست که  افرادی با چنین ویژگی ها ، موجبات پیشرفت شهر را از جهات مختلف فراهم خواهند ساخت.
(محمدعلی ابراهیمی انارکی در جمعه هفدهم شهریور 1391 و ساعت 12:48)


انجمن انارکی های مقیم تهران
به همت و تلاش گروهی از انارکیها در سال 1380 پس از چند جلسه بحث و مشاوره تعدادی را به عنوان هیئت موسس انتخاب نمودند. این تعداد پس از تهیه اساسنامه و تدوین اهداف انجمن و با اخذ مجوزهای لازم در تاریخ 80/9/12 موفق به ثبت انجمن انارکی های مقیم تهران تحت شماره 13498 در اداره کل ثبت شرکت ها و مالکیت صنعتی شدند.
اهداف انجمن طبق ماده 8 اساسنامه انجام امور مذهبی، فرهنگی، عمرانی، هنری، اجتماعی، علمی، ادبی، انتشاراتی و تامین امکانات مادی و رفاهی برای افراد کم در آمد و بی بضاعت و رفع مشکلات آنها و همچنین تلاش در جهت عمران و آبادی انارک و انجام امور عام المنفعه در حد امکان و توانایی می باشد.
بودجه انجمن از محل دریافت حق عضویت با جمع آوری هدایا، اعانات، وصیت و بخشش تامین می شود.
انجمن موفق به برگزاری چندین جلسه گردهمایی گردیده که در هر یک به طور متوسط 900 نفر از همشهریان با علاقه و اشتیاق شرکت نموده اند و تداوم اینگونه جلسات را خواستار شدند.
در سال 1381 همزمان با برگزاری مجمع عمومی سالیانه گروه بانوان و امور خیریه فعالیت خود را آغاز نموده که تاکنون اقدامات قابل توجهی در جهت همکاری با بهزیستی، آموزش و پرورش و جمع آوری هدایا و اعانات و نذورات همشهریان داشته تا این مبالغ را صرف امور خیریه در انارک بنمایند. همچنین این گروه توانسته با استقبال تعدادی از همشهریان و با کمک و مساعدت افراد خیّر، دوخت ملحفه را در شهر انارک آغاز نماید که درآمد حاصل از این کار خیر صرف امور خیریه در انارک خواهد شد. و اخیراً زمینی از سوی سازمان زمین شهری در اختیار انجمن قرار گرفته تا نسبت به احداث ساختمان بهزیستی انارک اقدام گردد. به همین منظور انجمن آمادگی دریافت هدایای نقدی همشهریان جهت احداث و انمام ساختمان را دارد.
انجمن از کلیه همشهریان عزیز در هر جای دنیا که هستند جهت همکاری در چارچوب اهداف انجمن دعوت می نماید تا نمایندگان منتخب خود را در انجام وظایفشان یاری دهند و در فعالیت های عام المنفعه و امور خیریه به همشهریان منطقه انارک کوشا باشند و از هیچ گونه مساعدتی دریع نفرمایند. (برگرفته از آخرین اطلاعیه سال 1383)
آخرین گردهمایی آنها پس از انتخابات جنجالی 1388 بود.


انجمن انارکی های مقیم استان اصفهان
اساسنامه توسط هیئت موسس تصویب و برگه های عضوگیری در سال 84 پخش شد. قرار بود جمعه 29 اردیبهشت 85 انتخابات هیئت مدیره و بازرس از بین نامزدها (در اصفهان- هزار جریب، کوی بهار، کانون فرهنگی و تربیتی همدانیان) باشد که با توجه به حد نصاب نرسیدن رأی دهندگان به زمان آتی موکول شد.
دعوت دوباره از اعضا در تاریخ جمعه 30 تیر ماه 85 به عمل آمد که حدود 50 نفر حضور به هم رساندند اما با این حال انتخابات به جلسه ساعت 5 بعد از ظهر چهارشنبه 25 مرداد ماه 85 در محل مذکور موکول شد.
ای خفته خواب آلوده این خواب تو چیست! / آگاه نه ای نظاره ی خواب تو کیست!
بالاخره هیئت مدیره و بازرسین با چشم پوشی از بندهائی از اساسنامه انتخاب و مراحل ثبت شروع شد. در 29 تیر 86 با مجوز 45617 استانداری تاسیس و اهداف زیر جهت دعوت به همکاری اعلام شد.
1-رشد و نوآوری جهت پیشرفت و غنی سازی محیط فرهنگی و اجتماعی 2-برقراری ارتباط موثر با جوامع علمی و فرهنگی و مشارکت در طرح توسعه ملی 3-فراهم آوردن زمینه مناسب برای مردم در راستای بهره برداری کمی و کیفی از توانمندی های بالقوه آنان 4-فراهم آوردن بستر لازم برای آموزش مردم به منظور ارتقای سطح بینش و آگاهی آنان در عرصه های مختلف
و اما اولین هیئت مدیره که عبارتند از: سید محمود فاطمی انارکی، مجید بهنیا، یدا.. طالبی انارکی، محمدعلی صالحی رباطی، منصور وکیل زاده انارکی، مهینه عظیمی انارکی و هما بقائی انارکی، (علی البدل: محمدعلی ابراهیمی انارکی و فاطمه زاهدپور انارکی) و بازرس علی قیومی انارکی (علی البدل: قدرت ا.. فتوحی عشین)
در پنج مهر 86 انتخابات مجددی به عمل آمد و تغییراتی صورت گرفت.
بند هائی از اساسنامه جهت اطلاع: ماده 2- کلیه فعالیت های انجمن غیر تجاری و غیر انتفاعی بوده و ضمن رعایت کامل قوانین جمهوری اسلامی ایران دقیقا‌ً طبق اساسنامه فعالیت خواهد نمود.
ماده 8- اهداف انجمن عبارتند از انجام و اجرای امور: مذهبی، عمرانی عام المنفعه، آموزشی و فرهنگی، اجتماعی، هنری، علمی و ادبی، انتشاراتی، تأمین امکانات مادی و رفاهی برای افراد کم درآمد و بی بضاعت و رفع مشکلات آنها از طریق امور خیریه، تأسیس صندوق قرض الحسنه
ماده 11- شرایط عضویت: هر فرد ایرانی که خود را انارکی و یا جزو منسوبین انارکی و یا علاقه مند به انارک بداند با رعایت مفاد این اساسنامه می تواند از انجمن درخواست عضویت نماید.
نوع عضویت) 1- عضویت پیوسته با پرداخت حق عضویت و دارای حق رأی  2- عضویت وابسته بدون پرداخت حق عضویت و فاقد حق رأی
اولين اطلاعيه انجمن اناركيهاي مقيم اصفهان/ چهارشنبه 12 مهر 1385/ اطلاعیه
با عرض تبریک حلول ماه مبارک رمضان و بهار قرآن ، اعلام می دارد حال که به یاری خداوند متعال و تلاش صمیمانه ی جمعی از همشهریان عزیز ، سرانجام هیأت مدیره ی " انجمن انارکی های مقیم اصفهان " انتخاب و فعالیت خود را آغاز نموده است . انتظار می رود همگی همشهریان ، ما را در راه رسیدن به اهداف خداپسندانه ی انجمن یاری نمایند .
بدینوسیله از کلیه صاحب نظران انارکی اعم از اساتید محترم دانشگاه ها ، پزشکان ، مهندسین ، دبیران ، آموزگاران ،دانشجویان و سایر افراد صاحب نظر درخواست می گردد به منظور پیشرفت و اعتلای ناروسینه ی عزیز در زمینه های مختلف طرحها و پیشنهادهای قابل اجرای خود را با توجه به شرایط اقلیمی انارک (با طرح اجرائی آن ) به آدرس موقت این انجمن به شرح زیر:
اصفهان – خیابان حکیم نظامی – مقابل پمپ بنزین پل فلزی – ساختمان کارگر – طبقه فوقانی رستوران جزیره – شرکت سپاهان مهشید ارسال فرمایند.
ضمن تشکر و قدردانی از توجه شما همشهریان گرامی در این زمینه و سپاس فراوان از همکاری و محبت های جناب آقای احمد رحیمی به خاطر امکاناتی که از نظر مکان در اختیار انجمن قرارداده اند امیدواریم نظرات شما همواره راهگشای این انجمن در حل مسائل و مشکلات عدیده انارک باشد . انشاءاله
هیات مدیره و مدیر عامل انجمن انارکی های مقیم استان اصفهان


انتظارات از انجمن انارکی ها
در جلسه ي انجمن اناركي هاي مقيم تهران و اصفهان، با مسؤولان شهرداري در خرداد ماه امسال، پس از گفت و شنيدهاي فراوان از جانب نظريه پردازان كه مانورشان در همان محدوده جلسه بود ، تصميم گرفته شد تا با مدير عامل شركت عمران و مسكن سازان استان، مشورتي صورت گيرد كه سرانجامش برايم مثل روز روشن بود ولي از باب حرمت گذاشتن به تصميم جمع، موافقت كردم. اين نشست ، انجام گرفت و قرار شد جلسه ي نهايي پس از بازديد از بافت فرسوده، درانارك تشکیل شود. طرح ها و برنامه هاي داده شده از جانب متوليان امر بسيار ارزنده و رؤيايي بود اما مشكل ما در بدو امر، چيز ديگري بود. اينكه چه كمك مالي از دست آن ها در راه زيبا سازي محله ها و جلوگيري از تخريب بيشتر خانه هاي خشتي و برج و مانده ي حصار بر مي آمد؟ هيچ. ماهم گرگ باران ديده ايم. خواب آنچه در طول زمان براي پيشرفت آبادي ديده بوديم به بركت هم فکری دوستان خوبمان كه اگرچه دستشان خالي است همتشان بلند است، به درستي تعبير شد و اينك شاهد فعاليت آن اماكن هستيم.
يك عمر كوير خواب دريا مي ديد   /    سرسبزي دشت و باغ و صحرا مي ديد
(محمدعلی ابراهیمی انارکی در شنبه یازدهم تیر 1390 و ساعت 13:31)

اگر اهل سفرهای کویری باشید، این روزها بهترین زمانی است که می توانید کوله پشتی تان را جمع کنید و راهی انارک شوید. شهری کویری در نائین که در شرق استان اصفهان جا خوش کرده است.

تاریخ انارک، که مردم محلی به آن «نارسینه» به معنی انارستان می گویند، به دوره ساسانیان برمی گردد؛ زمانی که شهر توریستی امروز، واحه‌ای بر سر راه معادن سرب و نقره نخلک بود و وقتی در سال های بعد این معادن متروک ماندند، به دلیل قرار گرفتن در مسیر ارتباطی جنوب و مرکز ایران اهمیت پیدا کرد.

اما بنای اولین خشت انارک را به زمان شاه عباس نسبت می دهند و تنها سند معتبر راجع به ساخت و سازهای انارک، نامه میرزا تقی خان امیرکبیر مبنی بر پرداخت وجهی برای ساخت قلعه‌ای به منظور تأمین امنیت محل از دستبرد راهزنان خطاب به کدخدایان انارک است.

اگر گذارتان به انارک بیفتد، می توانید بقایای برج و بارو، در و دروازه، کوچه و پس‌کوچه‌های باریک و پرپیچ و خم این شهر را ببینید که نشان دهنده موقعیت امنیتی انارک در گذشته است. کاروانسرا، مسجد جامع، حمام، حسینیه و خانه‌های مسکونی از جمله بناهای تاریخی این شهر هستند که می توانید ردپای معماری سنتی ایران را در آنها ببینید.

انارکی ها با زبانی صحبت می کنند که ممکن است برای شما نا آشنا باشد. این گویش مربوط به زبان‌های ایران مرکزی است و از زبان زرتشتی اوستایی گرفته شده است. سوابق فرهنگی انارک نشان می دهد که مردم این شهر در گذشته زرتشتی بوده اند و وجود چند آتشگاه در گوشه و کنار این شهر هم شاهد این ادعا است. با این حال انارکی ها هم مثل مردم تمام کشور بعد از ورود اسلام به ایران مسلمان شده اند و حالا بیشتر مردم این منطقه شیعه دوازده امامی هستند.

برای سفر به انارک باید 400 کیلومتر از تهران دور شوید و به 225 کیلومتری اصفهان سفر کنید تا شهری را ببینید که هنوز خانه های سنگی و کاهگلی با بادگیرهای قدیمی در کوچه هایش به چشم می خورند.

حیاط خانه‌های اصیل انارک معمولا آجرفرش و سنگفرش است و اتاق‌ها تاقچه و رف‌های متعدد دارند. با توجه به صخره‌ای بودن منطقه، زیرزمین به‌ ندرت در آن دیده می‌شود اما در عوض بیشتر خانه‌ها بادگیر دارند و پشت‌بام‌ها مثل بقیه مناطق کویری کشور با چند لایه کاهگل پوشش داده شده‌اند تا مانع از انتقال دمای خانه به بیرون شوند.

منبع: irantoorism.akairan.com/iranshenasi-irangardi/ostanesfahan-didaniha/2011829203744.html

مقالات دیگر...