خبرهای فرهنگی و اجتماعی
2 دی: ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) (20 جمادی الثانی هشتم قبل از هجرت)، روز زن و روز مادر - تولد حضرت امام خمینی (ره) رهبر کبیر انقلاب اسلامی (20 جمادی الثانی 1320 ه.ق) - تحصّن استادان دانشگاه ها (1357)
3 دی: روز ثبت احوال (صدور اولین شناسنامه در 1297 بنام فاطمه ایرانی)
4 دی: زادروز رودکی پدر شعر پارسی (319-237 خ)
5 دی: ولادت حضرت عیسی مسیح (ع) (۲۵ دسامبر سال یکم میلادی، ۶۲۲ سال قبل از هجرت پيامبر بزرگ اسلام (ص) در بيت لحم واقع در سرزمين فلسطين) و جشن کریسمس - روز ایمنی در برابر زلزله و کاهش اثرات بلایای طبیعی - بازار جشن - مرگ اشوزرتشت (در روز خورایزد ۱۶۹۱ سال پیش از میلاد در آتشکده بلخ) - فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی (1370)
6 دی: زادروز محمد بن زکریای رازی دانشمند بزرگ ايران (244 خورشیدی)
7 دی: تشکیل نهضت سواد آموزی به فرمان حضرت امام خمینی (ره) (1358) - شهادت آیت ا... حسین غفاری به دست ماموران ستم شاهی پهلوی (1353)
8 دی: روز صنعت پتروشیمی (1393) - روز ملی گرامیداشت "یعقوب لیثصفاری" (نخستین شهریار ایرانی پس از اسلام و احیاگر زبان پارسی، آرامگاه وی در کیلومتر 10 جاده دزفول شوشتر) - دی به آذر روز، دومین جشن دیگان
9 دی: روز بصیرت و میثاق امت با ولایت (1388)
10 دی: بازداشت خسروپرويز ساسانی و آغاز پايان امپراتوری ايرانيان در عهد باستان (6 خورشیدی)
11 دی: اعلام آمادگی محمدرضا پهلوی برای محاکمه شدن در یک دادگاه بین المللی (1358)
12 دی: جشن آغاز سال 2024 میلادی (اول ژانویه) - روز ایمنی در برابر زلزله و کاهش اثرات بلایای طبیعی
13 دی: ولادت حضرت امام محمد باقر (ع) (1 رجب 57 ه.ق برابر با ۲۳ اردیبهشت ۵۶ خورشیدی) - روز جهانی مقاومت (شهادت الگوی اخلاص و عمل سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی به دست استکبار جهانی) - مرگ نیما یوشیج، بنیانگذار شعر نو فارسی (۱۳۳۸-۱۲۷۴)
14 دی: جشن گیاه خواری (سیرسور) - روز جهانی بریل (4 ژانویه)
15 دی: شهادت حضرت امام علی النقی هادی (ع) (3 رجب 254 ه.ق برابر با ۱۲ تیر ۲۴۷ خورشیدی) - دی به مهر روز، سومین جشن دیگان
16 دی: روز شهدای دانشجو (شهادت سیدحسن علم الهدی و همرزمان وی در هویزه) - جشن درفش ها
17 دی: اجرای طرح استعماری کشف حجاب توسط رضا شاه پهلوی (1314)
18 دی: انتشار نخستین شماره از روزنامه وقایع اتفاقیه در ایران (به کوشش امیرکبیر در ۱۲۲۹)
19 دی: قیام خونین مردم قم (1356)
20 دی: قتل میرزا تقی خان امیرکبیر (1230)
21 دی: شكست سپاه خليفه عباسي از پسران آذرك در سركوب بپاخيزي سیستان (176 خورشیدی) - روز جهانی خنده (11 ژانویه)
22 دی: ولادت حضرت امام محمدتقی (ع) جوادالائمه (10 رجب 195 ه.ق برابر با ۲۳ فروردین ۱۹۰ خورشیدی) - تشکیل شورای انقلاب به فرمان حضرت امام خمینی (ره) (1357)
23 دی: دی به دین روز، چهارمین جشن دیگان
24 دی: تشکیل شورای سلطنت (۱۳۵۷)
25 دی (تعطیل): ولادت حضرت امام علی (ع) (13 رجب 23 سال قبل از هجرت) و آغاز اعتکاف و روز پدر - صدور فتوای امام خمینی (ره) علیه کتاب آیات شیطانی (۱۳۶۷) - روز تاریخ نگاری انقلاب اسلامی
26 دی: فرار محمدرصا پهلوی شاه معدوم (1357)
27 دی: وفات حضرت زینب کبری (س) (۱۵ رجب 62 ه.ق برابر با 13 فروردین ۶۱ خورشیدی) - تغییر قبله مسلمین از بیت المقدس به مکه معظمه (۱۵ رجب ۲ ه.ق برابر با ۲۴ دی ۲ خورشیدی) - شهادت نواب صفوی، برادران واحدی و ذوالقدر از فداییان اسلام (1334) - اجرای توافق نامه برجام (1394)
28 دی: بمباران شهر سنندج توسط رژیم بعثی عراق (1365)
29 دی: روز غزه (1387)
30 دی: پایان بحران گروگانگیری سفارت آمریکا در ایران با آزادسازی ۵۲ گروگان در الجزایر (۱۳۵۹) - پایان ساخت عمارت تاجمحل (۱۰۳۱)
انارک نیوز: نیاکان باستانی ما به موارد ظریفی توجه داشته اند از جمله اگر نور را نشانه ی خیر (و خرد) و تاریکی را نشانه ی شر (و نادانی) بدانیم و اصل را بر مبارزه ی حق با باطل بدانیم به دو نام زیبا می رسیم که شب یلدا (طولانی ترین شب در نیم کره شمالی) و نوروز (آغاز بزرگ تر شدن طول روز از شب) می باشد.
در شب یلدا که پس ازاوج اقتدار شب به آغاز قوّت روز می رسیم، تا پاسی از شب جشن می گیریم تا زایش خورشید (یا مهر) و پاکی نور را ببینیم. باور می کنیم که حتی در اوج ضعف با هم سوئی و امید به فردائی بهتر، بر غم پیروز خواهیم شد و دیگری نوروز که تولد زمین و آفرینش عشق می باشد. سرما رخت بر می بندد و توان روشنگری از تاریکی نادانی جلوتر می افتد.
شب یَلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیمکرهٔ شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق میشود. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن میگیرند. این شب در نیمکره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن زمان به بعد طول روز بیشتر و طول شب کوتاهتر میشود.
واژهٔ «یلدا» ریشهٔ سریانی دارد و بهمعنای «ولادت» و «تولد» است. منظور از تولد، زایش خورشید (مهر/ میترا) است.
جشن یلدا و عادات مرسوم در ایران: ایرانیان نزدیک به چند هزار سال است که شب یلدا آخرین شب پاییز را که درازترین و تاریکترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار میمانند و در کنار یکدیگر خود را سرگرم میدارند تا اندوه غیبت خورشید و تاریکی و سردی روحیهٔ آنان را تضعیف نکند و با به روشنایی گراییدن آسمان به رختخواب روند و لختی بیاسایند.
جشن یلدا در ایران امروز نیز با گرد هم آمدن و شبنشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار میشود. متلگویی که نوعی شعرخوانی و داستانخوانی است در قدیم اجرا میشدهاست به این صورت که خانوادهها در این شب گرد میآمدند و پیرترها برای همه قصه تعریف میکردند. آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوههای گوناگون است که همه جنبهٔ نمادی دارند و نشانهٔ برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند، در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پُری آن، آیندهگویی میکنند.
خوراکیها: انار و هندوانه جزو مهم ترین ملزومات شب یلدا هستند. همچنین اجیل شب یلدا نیز در ایران طرفدار بسیاری دارد.
پیشینه: چله و جشنهایی که در این شب برگزار میشود، یک سنت باستانی است. نور و روشنایی و تابش خورشید نماد نیک و موافق بوده و با تاریکی و ظلمت شب در نبرد و کشمکشاند. از همین رو آنرا شب زایش خورشید نامیده، این به معنی بشارت پیروزی اورمزد بر اهریمن و روشنی بر تاریکی است در برهان قاطع ذیل واژه «یلدا» چنین آمده است: یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جدی و آخر قوس باشد و آن درازترین شبهاست در تمام سال و در آن شب و یا نزدیک به آن شب، آفتاب به برج جدی تحویل میکند و گویند آن شب به غایت شوم و نامبارک میباشد.
تاریکی نماینده اهریمن بود و چون در طولانیترین شب سال، تاریکی اهریمنی بیشتر میپاید، این شب برای ایرانیان نحس بود و چون فرا میرسید، آتش میافروختند تا تاریکی و عاملان اهریمنی و شیطانی نابود شده و بگریزند، مردم گرد هم جمع شده و شب را با خوردن، نوشیدن، شادی و پایکوبی و گفتگو به سر میآوردند و خوانی ویژه میگستردند، هرآنچه میوه تازه فصل که نگاهداری شده بود و میوههای خشک در سفره مینهادند. سفره شب یلدا، «میَزد» Myazd نام داشت و شامل میوههای تر و خشک، نیز آجیل که از لوازم این جشن و ولیمه بود، به افتخار و ویژگی «اورمزد» و «مهر» یا خورشید برگزار میشد.
روز پس از شب یلدا (یکم دی ماه) را خورروز (روز خورشید) و دی گان؛ میخواندند و به استراحت میپرداختند و تعطیل عمومی بود. خورروز در ایران باستان روز برابری انسانها بود در این روز همگان از جمله پادشاه لباس ساده میپوشیدند تا یکسان به نظر آیند و کسی حق دستور دادن به دیگری نداشت و کارها داوطلبانه انجام میگرفت نه تحت امر. در این روز جنگ کردن و خونریزی حتی کشتن گوسفند و مرغ هم ممنوع بود این موضوع را نیروهای متخاصم با ایرانیان نیز میدانستند و در جبههها رعایت میکردند و خونریزی به طور موقت متوقف میشد و بسیار دیده شده که همین قطع موقت جنگ به صلح طولانی و صفا تبدیل شده است. در این روز بیشتر از این رو دست از کار میکشیدند که نمیخواستند احیاناً مرتکب بدی شوند که آیین مهر ارتکاب هر کار بد کوچک را در روز تولد خورشید گناهی بسیار بزرگ میشمرد. ایرانیان به سرو به چشم مظهر قدرت در برابر تاریکی و سرما مینگریستند و در خورروز در برابر آن میایستادند و عهد میکردند که تا سال بعد یک سرو دیگر بکارند.
دهم بهمن ماه آخرین "روز چلّه بزرگ" (شروع: اول دی ماه به مدت چهل روز) است و فردایش "چلّه کوچک" شروع می شود که تا پایان بهمن ماه (دوره: بیست روز) می باشد.
از هفتم بهمن تا 14 بهمن "چار چار" می باشد (چهار روز پایانی چله بزرگ و چهار روز ابتدایی چله کوچک) که معتقد بودند سردترین روزهای زمستان می باشد و پس از آن یعنی 15 بهمن به قول انارکی ها "تیوش Tivosh" در می آید و دیگر سرما به اندازه ای نخواهد بود که برف روی زمین بنشیند و به قولی "زمین نفس می کشد."!
چلّه، در آغاز زمستان (دى ماه)، هریك متشكل از دو بخش بزرگ (چهل روز) و كوچك (بیست روز) است.
نظام گاهشمارى مبتنى بر چلّه و اجزاى آن (شامل اهمن و بهمن، چارچار و مانند آن) مجموعه سه ماهیت اسطورهاى، گاهشمارانه و فرهنگ عامه است. از دید اسطورهاى، چلّه و مهمترین تظاهر آیینى آن در دوران گذشته، یعنى سده یا جشن سده (در آغاز شامگاه ۱۰ بهمن)، آیین هایى براى تقدیس خورشید بودهاند.
در فرهنگ عامه پشت سرگذاشتن چلّهها و از آن میان چلّه زمستان بهعنوان سختترین هنگام سال (آغاز آن شب چلّه نامیده میشود)، با آداب خاصى همراه است.
چلّه زمستان به همراه چند موقعیت دیگر (شامل سده، چارچار، سرما پیرزن و...)، عملا تمامى فصل زمستان را میپوشاند.
چلّه زمستان از اول دى آغاز میشود كه شب قبل از آن، شب چلّه، واجد آیین هاى بسیارى در ایران است. چلّه بزرگ تا دهم بهمن به طول میانجامد كه پایان آن با جشن سده گرامى داشته میشود. دوره برخورد چلّههاى بزرگ و كوچك (بهعبارت دیگر، روزهاى پایانى چلّه بزرگ و روزهاى نخستین چلّه كوچك) چارچار نامیده میشود كه احتمالا مخفف چهارچهار (چهار روز پایانى چلّه بزرگ و چهار روز اول چلّه كوچك) است و در اين هشت روز سردي هوا به آخرين حد خود ميرسد؛ چون دو چله در حال مشاجره با هم هستند و به هم گوشه و کنايه ميزنند و چله کوچک ميگويد اگر من به اندازه تو عمر داشتم همه پيرزنهاي کنار اجاق و همه ميشهاي لاغر و مريض دنبال گله را از سرما سیاه و کبود، نابود ميکردم. پایان چلّه كوچك (اول اسفند) را روز جشن مادرِ زمین دانسته اند. ظاهرآ این جشن همان است كه ابوریحان بیرونى آن را اسفندارمذ ذكر كرده و البته آن را روز پنجم اسفند دانسته است. پنج روز اختلاف بین برگزارى جشن اسفندارمذ در روزهاى مورد نظر ابوریحان بیرونى ناشى از اختلاف پنج روز سال در دو گاهشمارى رسمى ایران در دوره ساسانى است.
در گذشته هریك از شبهاى آغاز چلّه بزرگ و كوچك آداب خاص خود را داشته، اما امروزه در ایران تمامى این آداب حول شب آغاز چلّه بزرگ (شب چلّه) متمركز است.
از پایان چلّه كوچك تا هنگام نوروز در بخشهاى مختلف ایران دورههاى زمانى گوناگونى وجود دارد كه فصل مشترك همه آنها پر كردن روزهاى باقى مانده بین اسفند تا حوالى نوروز است. بر اساس یك داستان، اهمن و بهمن فرزندان سرما پیرزن هستند. اهمن (از ۱ تا ۱۰ اسفند ماه) و بهمن (از ۱۱ تا 20 اسفند ماه). در این بیست روز ممکن است آنقدر بارندگی زیاد باشد که این دو برادر به دو چله طعنه بزنند.
در ایام اهمن و بهمن، شعری که قدیمی ها می خواندند: اهمن وبهمن، آرد كن صدمن، روغن بیار ده من، هیزم بکن خرمن، عهده همه بامن
از بیستم تا بیست و پنجم آن، سیاه بهار نام دارد و بارندگی در شبها بسیار زیاد است. شعری هم که قدیمی ها می خوانند: سیاه بهار شب ببار و روز بکار
پنج روز آخر هم سرماپیرزن نام گرفته است که در این روزها آسمان گاهی ابری گاهی آفتابی ،گاهی همراه با باد و اکثر اوقات از آسمان تگرگ می بارد که قدیمی ها، براین باور بودند که گردنبند پیرزن پاره شده و مُهرههای آن به زمین می ريزد.
رونق به گزارش پایگاه خبری صدای نایین، از مهمترین آثار معماری که از گذشتگان در کشورمان به یادگار مانده کاروانسراهای تاریخی است، این مکانهای ارزشمند در طول تاریخ در بین جادهها، راهها و بعضاً در داخل شهرها ایجاد شده که کارکرد آن استفاده مسافران و کاروانهایی بوده است که در مسیر راه برای استراحت توقف داشتند.
در قرون سپری شده، کاروانسراهای درونشهری و برونشهری بارانداز و استراحتگاه کاروانها و کاروانیان اقصی نقاط آباد آن روزگاران به شمار میآمدند و محل تبادل و تعامل اندیشهها و تبادل و تقابل آداب و رسوم اقوام و ملل مختلف بودند و بیتردید این تماس و تلاقی انسانها و اندیشههای گوناگون، تأثیری شگرف بر زندگی مردم این مرز و بوم کهنسال داشته است.
در مسیر جاده ابریشم این مکانها زیاد به چشم میخورد که کاروانها در بین مسیری که عبور میکردند، طبق برنامهای که از قبل صورت گرفته بوده کاروانسراها را برای اقامت و استراحت در چند شبانهروز انتخاب میکردند.
یکی دیگر از علل شکلگیری کاروانسراها پناه دادن به مسافران خسته و حفاظت از جان و مال آنها در جادهها بوده است که بعضی از کاروانسراها وقف عام بودند و این نکته نشانی از محبت و مهماننوازی ایرانیان دارد.
کاروانسراها ابعاد مختلفی دارند و معمولا چهار ضلعی و گرد بوده و تعداد اندکی از این بناهای تاریخی دارای برج هستند.
در شهر تاریخی نایین ۷ کاروانسرا با ابعاد مختلف وجود دارد و قدیمیترین آن، کاروانسرای شاه جوان در ۷ کیلومتری این شهر قرار دارد که از دوره سلجوقیه به جای مانده و امروز بخشی عظیمی از این کاروانسرا تخریب شده است.
تبدیل کاروانسراها به مجموعههای اقامتی، گردشگری
محمود مدنیان، رئیس اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در گفت و گو با خبرنگار صدای نایین، بیان کرد: در ۱۵ سال گذشته برنامهای که میراث تدوین کرده مبنی بر تبدیل این مکانها به مجموعههای اقامتی، گردشگری و پذیرایی به وسیله سرمایهگذاران با نظارت میراث فرهنگی بوده است.
وی افزود: کاروانسرای رباط انارک بیش از ۱۱ سال است که مرمت شده و به عنوان مرکز بومگردی فعال، امروز مورد استفاده قرار گرفته است که ظرفیت اسکان ۶۰ نفر را دارد و در سال ۱۳۸۵ ثبت ملی شده است.
مدنیان با بیان اینکه کاروانسرای بلاباد ۲ هزار متر مربع مساحت دارد و از ۲۶ حجره تشکیل شده است، تصریح کرد: این کاروانسرا در زمان صفویه ساخته شده و در ۴ گوشه آن برجهای مدور قرار گرفتهاند که هم اکنون توسط سرمایهگذار مرمت و به هتل سنتی تبدیل شده است و ظرفیت اسکان ۸۰ گردشگر و پذیرایی از ۳۵۰ نفر را دارد.
رئیس اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی نایین خاطرنشان کرد: کاروانسرای مشجری واقع در مزرعه مشجری که به سرمایهگذار تحویل داده شده است امروز ظرفیت اقامت ۱۰۰ گردشگر و پذیرایی از ۲۰۰ مسافر را دارد که با توجه به قرار گرفتن در مجاورت ریگ جن، منطقه زیست محیطی عباس آباد و روستای چوپانان، این مکان تبدیل به یک مجتمع گردشگری با اقامت سنتی میشود که تولید گیاهان دارویی، پرورش حیوانات بومی مثل شتر را هم به دنبال خواهد داشت.
وی با بیان به اینکه کاروانسرای بلاباد و کاروانسرای نوگنبد در سال ۱۳۸۴ به عنوان آثار تاریخی ملی ایران به ثبت رسیدهاند، ادامه داد: کاروانسرای نوگنبد در جاده یزد و کاروانسرای عباس آباد در مزرعه عباس آباد چوپانان، متروکه شدهاند و به ورود سرمایهگذار و مرمت ویژه نیاز دارند
کاروانسرای نیستانک در فهرست میراث جهانی یونسکو
مدنیان با بیان به اینکه ۸۰ درصد مالکیت این کاروانسراها با نهاد اوقاف و امور خیریه است، بیان کرد: برای در اختیار گذاشتن این گونه مکانها به سرمایهگذار با مشکلاتی روبه رو هستیم که به جهت مرمت و احیا این بناها، بروکراسیهای اداری در فواصل زمانی طولانی صورت میگیرد.
کاروانسرها به دلیل ساختار کاملاً ایرانی و همچنین ریشه داشتن در زندگی اجتماعی، اقتصادی و سلامت جامعه، در طول تاریخ مورد توجه و دارای اهمیت بودهاند.
تعداد اتاقهای زیاد، دورتادور حیاطی بزرگ با فضایی مناسب برای دورهمیهای خانوادگی و بازی بچهها کاروانسراها را بسیار محبوب کرده است.
رئیس اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی نایین با بیان اینکه کاروانسرای نیستانک یکی از مهمترین کاروانسراهای تاریخی استان اصفهان و متعلق به دوره قاجاریه است، گفت: این بنای تاریخی از نظر معماری با وجود تزئینات آجری، دو فضای حاکم نشین و فضاهایی با معماری خاص، مورد توجه کارشناسان قرار گرفت و بدین ترتیب در فهرست آثار جهانی یونسکو ثبت شد.
وی افزود: این بنای تاریخی قبلاً به شماره ۱۸۷۷۳ در سال ۱۳۸۵ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است و قطعاً ثبت جهانی این اثر در منطقه و شهرستان مزایای بسیاری را برای صنعت گردشگری و میراث فرهنگی خواهد داشت.
استفاده از ظرفیتهای اماکن تاریخی نایین
مدنیان با بیان اینکه امید است این رخداد ارزشمند نویدبخش توسعه پایدار در شهرستان نایین از منظر میراث گران سنگ تاریخی، فرهنگی و هنری و صنعت پاک گردشگری باشد، تصریح کرد: این اثر ارزشمند جز ۵۴ کاروانسرای تاریخی برگزیده برای ثبت جهانی یونسکو بوده که از میان بیش از هزار کاروانسرای تاریخی شناسایی و انتخاب شده است.
امروزه با پیشرفت تکنولوژی و توسعه یافتن وسایل نقلیه، افول کاروانسراها از یک قرن پیش تاکنون رقم خورده که این عدم کارایی باعث تخریب و عدم رسیدگی به آنها شده است.
میراث فرهنگی با احیا، مرمت و القای کاربریهای جدید گردشگری، فرهنگی و اقامتی به این کاروانسراهای تاریخی میتواند ضمن حفاظت از این مواریث تاریخی، فرصتهای سرمایهگذاری و رونق اقتصادی منطقه را ایجاد کند.
توجه و استفاده از ظرفیتهای اماکن تاریخی نایین همچون کاروانسراها و خانههای تاریخی، قطعاً گام بزرگی در توسعه گردشگری و اقتصادی منطقه بوده که این امر نیازمند جذب سرمایهگذار است.
تبدیل کاروانسرای تاریخی نایین به اقامتگاه بومگردی، پنجره جدیدی به سوی رونق گردشگری این شهر باز کرده است چرا که در حداقل زمان ممکن، نهایت بهرهبرداری از حضور گردشگران صورت گرفته است که تسهیل امور اداری و حمایت ویژه از سرمایهگذاران میتواند زمینه اشتغال پایدار را نیز در این شهر فراهم کند.
کد نوشته: ۱۴۱۹ - ۲۲ آذر ۱۴۰۳
به گزارش اصفهان زیبا؛ موزه آبگینه و سفالینههای ایران یک تصویر نادیده و منحصربهفرد از نائین را به مخاطبان علاقهمند به فرهنگ، هنر و تاریخ ایران ارائه داد؛ تصویری که با برگزاری یک نشست، رونمایی از یک نسخه خطی و نمایش آثاری ویژه، ترسیم شد. نوید صالحوند، رئیس موزه آبگینه و علیرضا ابراهیمی جعفری، پژوهشگر و مجموعهدار دانشآموخته دکتری تاریخ و تمدن ملل اسلامی روایتگران این رویداد بودند، از زیست غنی استادان کاشیساز و بدل چینیساز نائینی در حوالی یکصد سال پیش برایمان گفتند و پای «رساله علیمحمد اصفهانی در فن کاشیسازی» هم به میان آمد. سپس مخاطبان به طبقه دوم موزه رفتند تا ویترینی از «بشقابهای فرمایشی» را با امضای محمدرضا، آقابابا و محمدحسن تماشا کنند.
عبارت «بشقاب فرمایشی؛ محمدرضا سالک 1320، آقابابا 1320، قطر 23 سانتیمتر، ارتفاع 3 سانتیمتر» در شناسنامه یکی از زیباترین بشقابهای بهنمایشدرآمده در موزه آبگینه و سفالینههای تهران نوشته شده است.
این موزه خیابان سی تیر تهران، در این روزهای آذرماهی یک نیمروز پاییزی را به روایتی از نائین اختصاص داد و علاقهمندان زیادی را دور هم جمع کرد. از یکطرف عنوان رویداد «نخستین نشست و نمایش آثار زیرلعابی استادان کاشیساز و بدل چینیساز نائین عصر قاجار» و پوسترش جذاب بود و از طرف دیگر، بارها تعریف محل برگزاری، یعنی موزه آبگینه و سفالینههای ایران را از دوستان شنیده بودم و باید سری به این موزه میزدم. این شد که راهیاش شدم و از شنیدن روایتها و دیدن آثار لذت بردم؛ لذتی که روایتش را اینجا با شما درمیان میگذارم.
روایتی از هنر اساتید ممتاز
نوید صالحوند، رئیس موزه آبگینه و سفالینههای ایران در گفتوگو با «اصفهان زیبا» در پاسخ به اینکه ایده برگزاری این رویداد از کجا شکل گرفت، بیان کرد: «یکسری از آثار ما در کشورهای مختلف قرار دارند؛ ولی هویتشان شناختهشده نیست. ما بعد از پژوهشهای مختلف و بررسی آثار، چهار هنرمند (محمدحسن، محمدرضا، محسن و آقابابا) را در این نمایشگاه معرفی کردیم. این هنرمندان را بر اساس اسناد مکتوب که وجود داشته و آثارشان، شناسایی کردیم.»
به روایت او، چند وجه در انتخاب این آثار و هنرمندان نقش داشتهاند: اول مواد تشکیلدهنده ظروف با امضای این هنرمندان که از آن دوره باقی مانده، دوم آثارشان که روایتگر سبک و محلی است که زندگی میکردهاند و علاقهمندیهایی که به طبیعت داشتهاند و البته نقوشی که مختص خودشان است و سوم، اسناد که مهمترین قسمت بود.
صالحوند از نوعی سندهای ویژه یاد و اضافه کرد: «امضاهای پشت ظروف نشان میدهند که این آثار کار استادکاران درجه یک بودهاند؛ چراکه آن زمان، فرمایشیکارکردن مختص اینگونه اساتید بوده است؛ همچنین نشان میدهد که آنها دارای طبقه اجتماعی ممتازی در عرصه هنر بودهاند. بر این اساس بود که اساتید را شناسایی کردیم و حتی تا شناسایی سنگ قبورشان در دو قبرستان موصلیه نائین و جوی هُرهُر یزد هم پیش رفتیم.»
از تجارت قلیا در نائین تا نسل زدیها در موزه
دیدن نوجوانان در رویدادها و سخنرانیهای ویژه و تخصصی، کمتر پیش میآید؛ اما وارد سالن سخنرانی که شدم، ردیفهایی از نسل زدیهای مشغولبهتحصیل در رشته گرافیک درحال شنیدن صحبتهای استادشان بودند. از میان دوساعت صحبت تخصصی در این حوزه، برخی از فرازهای سخنرانیها بیشتر در ذهن آدم میمانند؛ مثلا آنجا که رئیس موزه آبگینه، از انارک بهعنوان جایی که معدن کرومیت دارد یاد کرد یا جایی که نقلقولی از رساله علیمحمد اصفهانی را شنیدم مبنی بر اینکه جوهر سیاهقلم بسیار باارزش بوده و از هر 10 کیلوگرم مواد خام که داخل یک بوته میریختند، فقط دو مثقال (معادل 8.4 گرم) حاصل میشده است. افزودن شیره انگور هم ترفندی است که در همین رساله بیان شده.
به عبارت روشنتر، بحث که به منقوشکردن رسید، پای این نقلقول به میان آمد: «جانب الهی معتقد است مَغن همان سیاهقلم است. خانم دکتر دمون معتقد است مُززرد همان هماتیت است؛ اما مززرد در واقع همان کرومیت است و برای گرفتن جوهر آن ابتدا قطعات سنگ سیاهقلم را که از معادنی (همچون معدن انارک و یا معدن بومی در نائین “به گفته استاد فخارزاده” آورده میشود، خرد کرده و داخل کوزهای میریزند و زیر آن را حرارت میدهند (هر ده کیلوگرم، دو مثقال سیاهقلم میدهد) ساختاری بلور مکعبی دارد.»
صالحوند ادامه داد: «در رساله علیمحمد اصفهانی آمده که جوهر مززرد و مغن را ترکیب میکردند و شیره انگور برای انسجام به جوهر سیاهقلم اضافه میشد با قلممو دم اسب یا یال الاغ سیاهرنگ خطوط طراحی میشد.» در فراز بعدی سخنرانی رئیس موزه آبگینه هم آنجا که از لعاب قلیا صحبت میشد، قابلتوجه بود: «این لعاب در قدیم بهعنوان شوره- اشنان معروف است. مواد اولیه: اشنان، سنگ چخماق.»
او از اصلاحکنندهها (مواد گدازهآور) هم صحبت کرد و افزود: «خاکسترهای گیاهی نمکدوست تا حدود 800 سال قبل از میلاد خاکستر گیاهی از خانواده اسفناجیان بود. سپس از دوران روم و ساسانی مجددا مورداستفاده قرار گرفت. گیاهان باتلاقی نیز بهعنوان سودا از قرن 10 میلادی مورداستفاده قرار گرفتند.» در ادامه این توضیحات هم بیان شد: «در سایر نقاط خاورمیانه ویژگیهای مختلفی در تعیین اینکه کدام گیاه خاکستر شود، ملاحظه شد. در یک فیلم ویدئویی که در سال 1969 به کارگردانی رابرت بریل تحت عنوان شیشهسازان هرات (افغانستان) فیلمبرداری شد، شیشهسازان کلوخههای یخبسته خاکستر را با مزه انتخاب کرده و ترجیحشان هم شیرینترین بود! شاید به این دلیل که آن حاوی کمترین مقدار کلرید سدیم بود؛ مادهای که طعمی تلخ دارد.»
جالب آنکه بر اساس این ارائه، متوجه شدیم که تجارت قلیا در نائین در انحصار شترداران احمدآبادی (روستایی نزدیک به اردکان) بوده است و در آن زمان هر کارگاه کاشیسازی، معمولا کارگاه رنگپزی هم داشته که اشنان و سنگ چخماق را در آن ترکیب میکردند و حجمی بهجامانده را فریت مینامیدند؛ همان رنگی که در گویش میبدی به «لُک» معروف است. درباره نسبت ترکیب هم اعتقاد بر این بوده که 200 کیلوگرم قلیاب را با 100 کیلوگرم سنگ چخماق ترکیب میکردهاند.
اما مراحل نهایی لعاب هم جالب بوده. آنطور که صالحوند بیان کرد، رنگ یا لُک (گدازه گیاه اُشنان و سنگ سلیس) را میکوبیدند تا اندازه نخود شود و بعد زیرآسیاب قرار میدادند. مرحله بعد، اضافهشدن پودر آهن با کبالت بود که توسط سنگ جوهرمال آسیاب شده بود و آب را در کنار آن مخلوط میکردند و مقداری هم صمغ عربی یا کتیرا برای حفظ انسجام به آن میافزودند؛ سپس برای شفافیت به آن شیره قند یا نبات اضافه میکردند و از طرفی اگر میخواستند لعاب رنگی شود، برای ایجاد رنگ فیروزهای پودر اکسید مس اضافه میشد؛ با ترکیبی از کتیرا برای افزایش چسبندگی لعاب. برای ایجاد رنگ سبز هم از کسید سرب استفاده میشد.
بشقابهای فرمایشی امضادار
بعد از مراسم رونمایی از کتاب و تقدیر از سخنرانان توسط یک نائینی، نوبت به افتتاح نمایشگاه آثار زیرلعابی استادان کاشیساز و بدل چینیساز نائین عصر قاجار رسید. ویترینهای یکی از فضاهای طبقه دوم موزه به نمایش این آثار جذاب اختصاص پیدا کرده بود؛ ابریق سفالین با لعاب زرینفام با قاببندیهای هندسی و تزئینات اسلیمی کاشان قرن 7 هجری قمری، ابریق سفالین به شکل سر خروس با لعاب زرینفام و لاجورد با تزئینات گیاهی و هندسی و کتیبهدار از کاشان قرن 7 هجری قمری.
دور ویترین چرخیدم و از زوایای مختلف از آثار عکس و فیلم گرفتم. هرکدام جذابیت خاص خودشان را داشتند؛ مثلا قاب فرمایشی بود با امضای محمدمحسن و تاریخ 1281 (که در قسمت توضیحاتش نوشته بودند: “فرمایش سرکار مقرب الخاقان محمدخان جنرال آجودان حضور همایون”) با ابعاد 23.2 سانتیمتر و ارتفاع 3 سانتیمتر. اثر دیگر کاسه خیلی بزرگی بود با امضای محمدرضا به تاریخ سال 1309 (که داخلش نوشته: “شکر من را نعمت ده”) با قطر 36.5 و ارتفاع 15.5 سانتیمتر. بعد رسیدم به یک آبکش (یا به قول اصفهانیها، سماقپالون!) از هنرمندی ناشناس به قطر 20.7 و ارتفاع 8.5 سانتیمتر؛ همچنین در کنارش بشقاب فرمایشی دیگری بود از محمدمحسن با این عنوان: «فرمایش جناب اجل اکرم امین خلوه…».
در کنار این آثار، در ویترینهای دیگر و فضاهای همجوار هم بسیار بودند؛ مثلا کاسه سفالین با پوشش گلی و نقاشی زیرلعاب چرخساز از نیشابور که قدمتش به قرن 4 هجری قمری میرسید. در کنار این آثار یک تنگ سفالین با لعاب زرینفام و لاجورد با نقوش برجسته انسانی هم بود که قدمتش به قرن 7 هجری قمری میرسید.
پیشنهاد گردشگرانه: موزه آبگینه را ببینید
تا اوایل دیماه فرصت دارید که آثار نائینی بهنمایشدرآمده در موزه آبگینه را تماشا کنید و پیشنهاد گردشگرانه من این است که با طمأنینه در خیابان سی تیر بگردید و کنیسه، نیایشگاه زرتشتی، کلیسا و مسجدش را ببینید و بعد برسید به موزه آبگینه و سفالینههای ایران. برای این مقصد دست کم یک ساعتونیم اختصاص بدهید تا بتوانید آثار بهنمایشدرآمده در فضاهای مختلف دوطبقه موزه را ببینید.
نخستین نشست تخصصی و نمایش آثار زیرلعابی استادان کاشیساز و بدلچینیساز نائین عصر قاجار، با حضور پژوهشگران و دبیری زهره محمدیان، یکشنبه ۱۱ آذرماه در موزه آبگینه و سفالینههای ایران برگزار شد. نوید صالحوند و علیرضا ابراهیمی جعفری در این رویداد سخنرانی کردند و آثار هم در ویترین خیمه تالار لاجورد به نمایش درآمدند که تا یک ماه (یعنی حوالی 11 دیماه) همچنان در معرض دید عموم قرار خواهند داشت.
21 آذر 03