06
یکشنبه, جولای
ایران تو بمان Tehran

انارک نیوز - مبعث ختم رسل، پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفی (ص) بر شما مبارک باد. 

حضرت ابوالقاسم محمد بن عبدالله (ص) آخرین و برترین فرستاده‌ی خدا و پنجمین رسول از پیامبران اولوالعزم است. خداوند او را به همراه بهترین کتاب آسمانی یعنی قرآن کریم که در آن کامل ترین نسخه دین مطابق با فطرت، که توسط حضرت ابراهیم اسلام نامیده شده فرستاده که دینی جهان شمول است.
محمد بن عبد الله (ص) در تورات و برخى كتب آسمانى «احمد» نامیده شده است. آمنه مادر حضرت محمد (ص) پیش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را «احمد» نامیده بود. كنیه اش ابوالقاسم و ابوابراهیم و القاب ایشان رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امین، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذیر، بشیر، مبین، كریم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذكّر، یس، طه‏ و...  نخستین معصوم در دین مبین اسلام می باشند.

روز جمعه، هفدهم ربیع الاول عام الفیل (عام الفیل، همان سالى است كه ابرهه، با چندین هزار مرد جنگى از یمن به مكه یورش آورد تا خانه خدا (كعبه) را ویران سازد و همگان را به مذهب مسیحیت وادار سازد؛ اما او و سپاهیانش در مكه با تهاجم پرندگانى به نام ابابیل مواجه شده، به هلاكت رسیدند و به اهداف شوم خویش نایل نیامدند. آنان چون سوار بر فیل بودند، آن سال به سال فیل (عام الفیل) معروف گشت) برابر با سال 570 میلادى (به روایت شیعه اما بیشتر علماى اهل سنّت تولد آن حضرت را روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول آن سال دانسته‏ اند) در مكه معظمه، پدرش عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم (عمرو) بن عبدمناف بن قصّى بن كلاب بن مرّة بن كعب بن لوىّ بن غالب بن فهر بن مالك بن نضر (قریش) بن كنانة بن خزیمة بن مدركة بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان و مادرش آمنه دختر وهب بن عبد مناف بوذ.
فاصله بین عدنان تا حضرت اسماعیل، فرزند ابراهیم خلیل الرحمن (ع) به هفت پشت مى‏ رسد.
ولادت پیامبر با معجزاتی در جهان همراه بود که از آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • ممنوع شدن شیاطین از رفتن به آسمان های هفتگانه و گرفتن خبر
  • سرنگون شدن همه بت ها
  • ترک برداشتن کنگره های طاق کسری و فروریختن چهارده کنگره آن
  • خشک شدن دریاچه ساوه که برای ایرانیان مقدس بود
  • باطل شدن سحر، ساحران و جادوی جادوگران و قطع شدن ارتباط کاهنان با همزادان شیطانی آنها

عبدالله، پدر حضرت محمد(ص) پیش از ولادت فرزندش از دنیا رفته بود، مادرش پس از تولد حضرت محمّد(ص) دو سال و چهارماه و به روایتى شش سال زندگى كرد. محمد را پس از تولد طبق عادت مرسوم، به دایه‌ای به نام حلیمه بنی سعد سپرد  و پس از آن عبدالمطلب پدربزرگ۸۰ ساله، سرپرستی حضرت محمد (ص) را برعهده گرفت.
در ۸ سالگی عبدالمطلب نیز درگذشت و ابوطالب، عمویش (که در آن هنگام نفوذ زیادی در مکه داشت) سرپرستی او را برعهده گرفت. در ۱۲ سالگی همراه ابوطالب با کاروانی به شام سفر کرد. در این سفر با بحیرا سرجیوس (یک راهب مسیحی) دیدار کرد و بشارت پیامبریش را از وی شنید و ایشان را از خطر یهود در مورد نبی مکرم اسلام (ص) مطلع کرد.
حضرت محمد (ص) در تجارت با شریف ترین زن قریش، خدیجه کبری دختر خویلد شرکت کرد و بعد از این مشارکت نظر خدیجه که خواستگارانی بسیار از اشراف داشت به آن حضرت جلب شد و بعد از آنکه توسط یکی از بستگان تمایل خود را به اطلاع حضرت محمد (ص) رساند ، آن حضرت در 25 سالگی با خدیجه کبری که سنی بین ۴۰ تا ۴۵ سال داشت ازدواج کرد.
از اتفاقات مهم دوران کودکی و جوانی حضرت می توان به :

  • انتخاب کردن شغل چوپانی که شغل اکثر انبیا بوده است.
  • مشهور شدن به صفت امین به دلیل امانت داری ایشان
  • در حالی که بیست ساله بود شرکت در پیمان جوانمردانه حلف الفضول که برای حمایت از مظلومان بین جوانان قریش در خانه عبدالله بن جدعان بسته شد.
  • حل اختلاف به وجود آمده بین سران قریش بر سر نصب حجرالاسود، که نزدیک بود به جنگی خانگی منجر شود.

پیش از اسلام حنیف به دو دسته افراد اطلاق می‌شد: عرب‌هایی که پیرو آیین ابراهیم بودند و بت پرستانی که تنها برخی از مراسم دینی مربوط به آیین ابراهیم مانند حج یا ختنه را انجام می‌دادند.
حضرت محمد (ص) قبل از رسالت نیز یکتا پرست بودند و ناخشنود از روش زندگی مردم مکه، گهگاه در غار حرا در یکی از کوه‌های اطراف آن دیار به تفکر و عبادت می‌پرداخت. از 27 رجب سال چهلم عام الفیل (610 میلادى)، كه در سن چهل سالگى جبرییل بر محمد (ص) ظاهر شد و ۳ بار به او گفت: «إقرأ — بخوان!» و سپس این آیه‌ها را برایش خواند: ( إقرأ بِاسمِ رَبّك الّذي خَلَق. خَلَقَ الإنسانَ مِن عَلَق. إقرأ وربُّك الأكرَم، الَّذي عَلَّمَ بِالقَلَم، عَلَّمَ الإنسانَ ما لَم يَعلَم.)
بخوان به نام پروردگارت که آفرید؛ که انسان را از خون بسته (علق) آفرید. بخوان که پروردگار بسیار بخشنده‌است، آن که با قلم آموزش داد. به انسان آموخت آنچه را که نمی‌دانست. (سوره علق، آیه‌های ۱ تا ۵) به رسالت مبعوث شد تا 28 صفر سال یازدهم هجرى، كه رحلت فرمود، به مدت 23 سال عهده‏ دار امر رسالت و نبوت بود.

انارک نیوز : نام امام هفتم ما، موسی و لقب آن حضرت کاظم (ع)، کاظم يعنی نگهدارنده و فروخورنده خشم. کنيه آن امام "ابوالحسن"  است. شيعيان و دوستداران لقب "باب الحوائج " به آن حضرت داده اند. 
پدر بزرگوارش حضرت امام جعفر صادق (ع) و مادر گرامیش حمیده کنیزی از اهل بربر (مغرب) یا از اهل اندلس (اسپانیا)بوده است. میلادش برای امام صادق (ع) چنان شادی‌بخش بود که آن حضرت به‌همین مناسبت سه روز جشن گرفت و مردم مدینه را اطعام نمود. 
 تولد امام موسی کاظم ( ع ) روز بیستم ذی‌الحجه 128 ه.ق (دوشنبه 24 شهریور ماه 125 خورشیدی) (و یا به قولی يکشنبه هفتم ماه صفر سال 128 هجری (21 آبان ماه 124 خورشیدی)) در "ابواء" جايى ميان مکّه و مدینه  اتفاق افتاد.
از حوادث مهم دوران جوانی آن امام، مرگ نابهنگام برادر بزرگترش، اسماعیل، بود که از الطاف خفیّه الهیّه محسوب می‌شد و زمینه‌ساز تثبیت امامت وی شد. هر چند بعدها نیز گروهی پیدا شدند و پس از امام صادق (ع) معتقد به امامت اسماعیل گشتند و مرگ او را انکار نمودند. چون از حیات اسماعیل مأیوس شدند، پسر او محمد را امام دانستند و اسماعیلیه امروز بر این عقیده هستند و پس از او پسر او را امام می‌دانند و سپس پسرش را و ... 
سرانجام پس از شهادت جانگداز امام صادق، موسی بن جعفر (ع) در سن بیست سالگی مسؤولیت بزرگ امامت و هدایت امّت را در یکی از بحرانی‌ترین دوران‌ها به دوش گرفت. از مشکلات روزهای نخستین امامت موسی بن جعفر (ع) ادّعای امامت دروغین برادر بزرگ‌تر حضرت، عبدالله افطح ،بود که گروهی را به دنبال خود کشید و فرقه “فطحیه” به همین ترتیب شکل گرفت. هر چند با برخورد روشنگرانه‌ی امام، عبدالله با شکست روبرو گردید.
دوران امامت امام هفتم حضرت موسی بن جعفر (ع) مقارن بود با سالهای  آخر خلافت منصور عباسی و در دوره خلافت هادی و سيزده سال از دوران خلافت هارون که سخت ترين دوران عمر آن حضرت به شمار است و زمان امامت آن حضرت سی و پنج سال و اندکی بود و مدت امامت آن حضرت از همه ائمه غير از حضرت ولی عصر (عج) بيشتر بوده است،
حضرت کاظم (ع) دارای قامتی معتدل بود. صورتش نورانی و گندمگون و رنگ مويش سياه و انبوه بود. بدن شريفش از زيادی عبادت ضعيف شد، موسی بن جعفر از عبادت و سختکوشی به "عبد صالح" معروف و در سخاوت و بخشندگی مانند نياکان بزرگوار خود بود. کيسه های سيصد ديناری و چهارصد ديناری  و دو هزار ديناری مي آورد و بر ناتوانان و نيازمندان تقسيم مي کرد. امام ( ع ) با آن کرم و بزرگواری و بخشندگی خود لباس خشن بر تن مي کرد،
نشر فقه جعفری و اخلاق و تفسير و کلام که از زمان حضرت صادق (ع) و پيش از آن در زمان امام محمد باقر (ع) آغاز و عملی شده بود، در زمان حضرت امام موسی کاظم (ع) نيز به پيروی از سيره نياکان بزرگوارش همچنان ادامه داشت،
حکومت چند تن از شاگردان مکتب جعفری را تشويق نمود تا مکتبی در برابر مکتب جعفری  ايجاد کنند و به حمايتشان پرداخت. بدين طريق مذاهب حنفی ، مالکی ، حنبلی و شافعی هر کدام با راه و روش خاص فقهی پايه ريزی شد. حکومتهای وقت و بعد از آن - برای دست يابی  به قدرت - از اين مذهبها پشتيبانی کرده و اختلاف آنها را بر وفق مراد و مقصود خود دانسته اند.
در سالهای آخر خلافت منصور دوانيقی که مصادف با نخستين سالهای امامت حضرت موسی بن جعفر (ع) بود " بسياری از سادات شورشی - که نوعا از عالمان و شجاعان و متقيان و حق طلبان اهل بيت پيامبر (ص) بودند و با امامان نسبت نزديک داشتند - شهيد شدند.
داستان دردناک " فخ " در زمان هادی عباسی  پيش آمد. علت بروز اين واقعه اين بود که "حسين بن علی بن عابد" از اولاد حضرت امام حسن (ع) که از افتخارات سادات حسنی و از بزرگان علمای مدينه و رئيس قوم بود، به ياری عده ای از سادات و شيعيان در برابر بيدادگری "عبدالعزيز عمری" که مسلط بر مدينه شده بود ، قيام کردند و با شجاعت و رشادت خاص در سرزمين فخ عده زيادی از مخالفان را کشتند، سرانجام دشمنان دژخيم اين سادات شجاع را در تنگنای محاصره قرار دادند و به قتل رساندند و عده ای را نيز اسير کردند. مسعودی مي نويسد : بدنهايی که در بيابان ماند طعمه درندگان صحرا گرديد.
 امام کاظم (ع) سالها مورد اذيت و آزار و تعقيب و زجر بود، و در مدتی که از 4 سال تا 14 سال نوشته اند تحت نظر و در تبعيد و زندانها و تک سلولها و سياهچالهای بغداد - در غل و زنجير - به سر مي برد.
سرانجام بدگوئي هائی  که اطرافيان از امام کاظم (ع) کردند در وجود هارون کارگر افتاد و در سفری که در سال 179ه. به حج رفت، بيش از پيش به عظمت معنوی امام (ع) و احترام خاصی که مردم برای امام موسی کاظم (ع) قائل بودند پی برد. هارون سخت از اين جهت نگران شد. وقتی به مدينه آمد و قبر منور پيامبر اکرم ( ص ) را زيارت کرد تصميم بر جلب و دستگيری  امام (ع) يعنی فرزند پيامبر گرفت.  ابتدا دستور داد امام هفتم (ع) را با غل و زنجير به بصره ببرند و به عيسی بن جعفر بن منصور که حاکم بصره بود، نوشت، يک سال حضرت امام کاظم (ع) را زندانی  کند، پس از يک سال والی بصره را به قتل امام (ع) مأمور کرد . عيسی  از انجام دادن اين قتل عذر خواست.
هارون امام را به بغداد منتقل کرد و به فضل بن ربيع سپرد. مدتی حضرت کاظم (ع) در زندان فضل بود. در اين مدت و در اين زندان امام (ع) پيوسته به عبادت و راز و نياز با خداوند متعال مشغول بود. هارون، فضل را مأمور قتل امام (ع) کرد ولی فضل هم از اين کار کناره جست. باری چندين سال امام ( ع ) از اين زندان به آن زندان انتقال مي يافت.
عاقبت آن امام بزرگوار در بیست و پنجم رجب سال 183 هجری قمری (یکشنبه 14 شهریور ماه 178 خورشیدی) در پنجاه و پنج سالگی با خرمای زهرآلوده به دست مردی  ستمکار به نام "سندی  بن شاهک" و به دستور هارون مسموم و شهيد شد. شگفت آنکه هارون با توجه به شخصيت والای موسی بن جعفر (ع) پس از درگذشت و شهادت امام نيز اصرار داشت تا مردم اين خلاف حقيقت را بپذيرند که حضرت موسی بن جعفر (ع) مسموم نشده بلکه به مرگ طبيعی از دنيا رفته است،
بدن مطهر آن امام بزرگوار را در مقابر قريش - در نزديکی بغداد - به خاک سپردند. از آن زمان آن آرامگاه عظمت و جلال پيدا کرد، و مورد توجه خاص واقع گرديد و شهر " کاظمين " از آن روز بنا شد و روی به آبادی گذاشت.

تعداد زوجات حضرت موسی بن جعفر (ع) روشن نيست. بيشتر آنها از کنيزان بودند که اسير شده و حضرت موسی کاظم (ع) آنها را مي خريدند و آزاد کرده يا عقد مي بستند. نخستين زوجه آن حضرت " تکتم " يا " حميده " يا " نجمه " دارای  تقوا و فضيلت بوده و زنی بسيار عفيفه و بزرگوار و مادر امام هشتم شيعيان حضرت رضا (ع)  است.
فرزندان حضرت موسی  بن جعفر را 37تن نوشته اند: 19 پسر و 18 دختر که ارشد آنها حضرت علی بن موسی الرضا (ع) وصی و امام بعد از آن امام بزرگوار بوده است. حضرت احمد بن موسی (شاهچراغ) که در شيراز مدفون است. حضرت محمد بن موسی نيز که در شيراز مدفون است. حضرت حمزه بن موسی که در ری مدفون مي باشد.
از دختران آن حضرت ، حضرت فاطمه معصومه در قم مدفون است و قبه و بارگاهی با عظمت دارد.


زادروز ایشان دوشنبه هفتم ماه صفر سال 128 ه.ق (21 آبان ماه 124 خورشیدی یا 12 نوامبر 745 میلادی) یا بیستم ذی‌الحجه 128 ه.ق (دوشنبه 24 شهریور ماه 125 خورشیدی یا 16 سپتامبر 746 میلادی) و شهادت بیست و پنجم رجب سال 183 هجری قمری (یکشنبه 14 شهریور ماه 178 خورشیدی یا 5 سپتامبر 799 میلادی) می باشد.

گرد و غبار اصفهان ترکیبی از ذرات معدنی، فلزات سنگین و دوده استمدیرکل دفتر بررسی مخاطرات زمین‌شناسی، زیست محیطی و مهندسی سازمان زمین‌شناسی و اکتشافات کشور گفت: گرد و غبار اصفهان ترکیبی از ذرات معدنی، فلزات سنگین و دوده است و با روش‌های سنتی مانند کاشت درخت نمی‌توان آلودگی ریزگردها را رفع کرد.

رضا شهبازی در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا، اظهار کرد: سازمان زمین‌شناسی و اکتشافات معدنی به عنوان یکی از اعضای کمیته ملی مقابله با گردوغبار، مطالعات پهنه‌بندی کانون‌های مستعد گرد و غبار را از سال ۱۳۹۳ در برخی استان‌ها آغاز کرد و از سال ۱۳۹۶ تاکنون این مطالعات ملی طرح در سراسر کشور در حال انجام است که حدود ۸۵ درصد پیشرفت داشته است...

شهبازی با تاکید بر اهمیت تأثیر تغییر اقلیم بر آلودگی هوا، گفت: جهت بادها مانند الگوی بارش‌ها در کشور متفاوت شده است در سال‌های اخیر الگوی بارشی از برف به باران تغییر کرده است و آرام آرام جهت بادهایی که از سمت جنوب و شرق کشور می‌وزند در حال افزایش است، این‌ها نکاتی است که در زمینه آلودگی هوا و راهکارهای باید مورد توجه قرار گیرد.

به گزارش خبرنگار ایمنا، استان اصفهان ۱۰.۷ میلیون هکتار وسعت دارد و بیش از ۹۰ درصد از آن را معادل ۹.۸ میلیون هکتار عرصه‌های طبیعی دربر گرفته است. یک سوم عرصه‌های طبیعی استان اصفهان در مساحتی حدود سه میلیون و ۲۰۰ هزار هکتار مناطق بیابانی است.

بر پایه آخرین مطالعات انجام شده تاکنون ۱۶ کانون بحران فرسایش بادی در این عرصه‌های بیابانی شناسایی شده که حدود یک میلیون و ۹۰۰ هزار هکتار وسعت دارد. از جمله کانون‌های فرسایش بادی می‌توان به بیابان‌های کاشان، برخوار، اردستان، خور وبیابانک، نائین، تالاب گاوخونی و سجزی اشاره کرد که به گفته کارشناسان دشت سجزی و بیابان‌های انارک (ریگ جن) کانون‌های بحران گرد و غبار درجه یک اصفهان شناخته شده‌اند.
(۱۱ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۰:۵۰ - کد خبر 478275)

انارک نیوز - ثمره ازدواج مبارک حضرت علی (ع) و فاطمه زهرا (س) پنج فرزند به نام های حسن، حسین، زینب، ام کلثوم و محسن است. زینب (س) پنجم جمادی الاولی سال پنجم هجری قمری (۱۲ مهر ۵ خورشیدی) یک سال پس از تولد برادرش امام حسین (ع) (یا به قولی سال ششم هجرت) در مدینه چشم به جهان گشود. 
بیش از پنج یا شش سال با پیامبر و مادرش نبود. مادرش در غم از دست دادن پدری چون رسول خدا و حمایتهای او چندان گریست که نام او را در شمار گریه کنندگان معروف تاریخ چون آدم،‌ یعقوب، یوسف و امام سجاد آورده‌اند. فاطمه (س) بعد از پدر گرامی خویش چند ماهی بیش در این دنیا نماند. زندگیش با مادر در سوم جمادی الثانی سال ۱۱ ق (۷ شهریور ۱۱ خورشیدی) به پایان رسید. نگهداری او و خواهر و دو برادرش به بانوی بزرگواری به نام «امامه» سپرده شد.
شوهرِش «عبدالله بن جعفر(طیّار)» پسر عموی بزرگوارش می باشد که ۵ سال از او بزرگ‌تر بود. تا زمانی كه پدرش در مدینه بود او نیز با شوهرش در مدینه زندگی كرد و زمانی كه پدرش امیر المؤمنین پایتخت حكومت اسلامی را به كوفه منتقل كردند آنها هم با او رفتند. پدر در سال 40 هجری پس از پنج سال حکومت در كوفه به شهادت رسید.
حدود 10 سال بعدی هم با برادرش امام حسن (ع) بود. در این مدت خود را در رنج‌هایی که برادرش از مردم نابکار می‌کشید، سهیم و شریک می‌دانست و شاهد خون جگر خوردن برادرش بود. شهادت مظلومانه برادر و اهانت به جنازه آن عزیز را به چشم خود دید و چه اشک‌های غم که از دیدگانش جاری گشت و چه داغ‌ها که بر دل سوخته اش نهاده شد.
بعد از آن نیز 10 سال با برادر دیگرش یعنی امام حسین (ع) زندگی كرد. این دوران پر حادثه ترین و رنج آورترین دوران زندگیش است. حضورش در كربلا و دیدن آن صحنه های دلخراش و از دست دادن برادران و فرزندان و فرزندان برادر از همة مصیبت ها دردآورتر و ناگوارتر بود. هنگام مصیبت جانگداز كربلا حضرت زینب (س) 55 ساله بود.
پس از حادثه کربلا، روز دوازدهم محرّم، به فرمان عمر بن سعد، سپاه به سوي كوفه به راه افتاد. در زندان بودند تا راهی شام و روز اول ماه صفر ۶۱ ق (۱۲ آبان ۵۹ خورشیدی)به دمشق رسيدند.
وقتی که به همراه سرهای کشته‌شدگان کربلا به اسارت در مجلس یزید برده شد در حضور یزید سخنرانی مشهور و آتشینی کرد که یکی از مهم‌ترین و مؤثرترین خطبه‌های در دفاع از حقانیت حسین بن علی (ع) تلقی شده است. برخاست و گفت: «...ای یزید آیا گمان می بری این که اطراف زمین و آفاق آسمان را بر ما تنگ گرفتی و راه چاره را بر ما بستی که ما را به مانند کنیزان به اسیری برند، ما نزد خدا خوار و تو سربلند گشته و دارای مقام و منزلت شده ای؟... زود باشد که به اجداد خود ملحق شوی و آرزو کنی کاش شل و گنگ بودی و نمی‌گفتی آنچه را که گفتی و نمی‌کردی آنچه را کردی.... به خدا سوگند نشکافتی مگر پوست خود را، و نبریدی مگر گوشت خود را ... ای یزید! هر کید و مکر که داری بکن، هر کوشش که خواهی بنمای، هر جهد که داری به کار گیر، به خدا سوگند هرگز نتوانی نام و یاد ما را محو کنی ... هرگز ننگ این ستم را از خود نتوانی زدود... روزهای قدرت تو اندک و جمعیت تو رو به پراکندگی است،در روزی که منادی حق ندا کند که لعنت خدا بر ستمکاران باد."
سپس پس از چند روز توقف در دمشق، همراه سایر زنان و کاروان اسرای کربلا به مدینه بازگشت. (البته به نقلی اسيران اهل بيت در روز بيستم ماه صفر سال ۶۱ هجري (یکم آذرماه ۵۹ خورشیدی) مطابق با اولين اربعين شهادت امام حسين(ع) به كربلا رسيده اند.)
این بانوی بزرگوار در واقعه حره در سال ۶۲ قمری و یا سال قحطی مدینه، همراه همسرش که در دمشق زمین‌هایی داشت به این شهر مهاجرت و در یكشنبه پانزدهم ماه رجب سال ۶۲ هجری (۱۳ فروردین ۶۱ خورشیدی یعنی حدود یك سال و نیم بعد از واقعه عاشورا) درگذشت.
قریه‌ای که در آن قبرش قرار دارد، در گذشته به راویه و اکنون به زینبیه مشهور است. در حال حاضر این قریه به شهر متصل و در هفت کیلومتری شرق دمشق قدیم به طرف فرودگاه واقع می‌باشد.

فرزندان: حضرت زینب (علیهاالسلام) در سال ۱۷ق با عبدالله بن جعفر طیار ازدواج کرد و از وی چهار پسر داشت به نام‌های علی، عون، عباس، محمد و یک دختر به نام ام کلثوم (در نام و تعداد فرزندان حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) و عبدالله بن جعفر اختلاف‌ نظرهایی وجود دارد). دو فرزند عبدالله بن جعفر (که همسران دیگری هم داشته است) به نام‌های «عون» و «محمد» در کربلا به شهادت رسیدند.


زادروز ایشان پنجشنبه ۱۲ مهر ۵ خورشیدی یا 5 اکتبر 626 میلادی و درگذشت یکشنبه ۱۳ فروردین ۶۱ خورشیدی یا 1 آوریل 682 میلادی می باشد.

مقالات دیگر...