23
دوشنبه, دسامبر
دوشنبه, ۰۳ دی ۱۴۰۳

مدیرعامل بانک مسکن بر اثر کرونا درگذشت

مدیر عامل بانک مسکن بر اثر ابتلا به کرونا صبح امروز درگذشت.
 
آفتاب‌‌نیوز : ابوالقاسم رحیمی انارکی، مدیر عامل بانک مسکن که بیماری زمینه‌ای داشت بر اثر ابتلا به کرونا صبح امروز درگذشت.

فوت مدیرعامل بانک مسکن بر اثر کرونا

*انالله و انا الیه راجعون*
شوربختانه خبردار شدیم آقای ابوالقاسم رحیمی انارکی 7 اردیبهشت ماه 99 از میان ما رفت و دیگر، آشنایانش نگاه پر از محبت او را نخواهند دید.

انارک نیوز این مصیبت را به خانواده های رحیمی، عمویی و دیگر بستگان تسلیت می گوید، شکیبایی وابستگان و آمرزش شادروان را از درگاه پروردگار مهربان درخواست می نماید.
روحش شاد و یادش گرامی باد.

*انالله و انا الیه راجعون*
شوربختانه خبردار شدیم خانم فرانگیز کسایی انارکی 7 اردیبهشت ماه 99 از میان ما رفت و دیگر، آشنایانش نگاه پر از محبت او را نخواهند دید.

انارک نیوز این مصیبت را به خانواده کسایی، حلوانی و دیگر بستگان تسلیت می گوید، شکیبایی وابستگان و آمرزش شادروان را از درگاه پروردگار مهربان درخواست می نماید.
روحش شاد و یادش گرامی باد.

  انارک نیوز – "ای مدیر، من آنچه شرط پیام رسانی است با تو می گویم، تو خواه از سخنم پند گیر و خواه رنجش". 
دیدگاهها از شنبه سی ام فروردین ماه 99 تا آدینه پنجم اردیبهشت ماه به شرح زیر می باشد. 

 الف- چکیده خواستها یا "آنچه عیان است، چه حاجت به بیان است":
هشدار: برای جلوگیری از گسترش ویروس کرونا، رعایت بهداشت فردی به خصوص شستشوی کامل دستها با آب و صابون و دست نزدن به صورت و کمترین تماس با دیگران انجام شود.
1- موسس موزه مردم شناسی انارک کیست؟ مشکل اصلی موزه چیست؟
2- کمبود برق در انارک!
3- نحوه پخش ماسک خیرین در بین اهالی.
4- جر و بحث و توهین نمکدان شکنان (پاسخگو: مهندس رحیم پور)

ب- در آغاز به اخبار تکمیلی می پردازیم:
- با توجه به فرارسیدن ماه مبارک رمضان و ممنوعیت حضور در مساجد به دلیل شیوع ویروس کرونا و با توجه به آنکه همه ساله همشهریان گرامی نذوراتی را به صورت نقدی و غیرنقدی جهت تهیه افطاری به مساجد اهدا می نمودند، نذوراتی را که جهت این ماه مقدس در نظر گرفته اید را به پایگاه بسیج خو اهران خانم مهین طالبی و بسیج برادران انارک آقای مهران مطلبی نیا تحویل تا بین نیازمندان و مستمندان توزیع گردد.

پ- اینک گزیده دیدگاه ها و راهکارها یا "گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من، آنچه البته به جایی نرسد فریاد است":
1- موسس موزه مردم شناسی انارک کیست؟ مشکل اصلی موزه چیست؟
- مهندس زاهد: متاسفانه این نویسنده ((س.ا)) بنا ندارد دنبال حقیقت باشد و امروز در انارک بناست یک دروغ تاریخی و فرهنگی با دخالتهای این نویسنده تبدیل به یک معضل  فرهنگی شود. موزه در حقیقت در 82 افتتاح گردیده و متاسفانه کسی خود را موسس می داند که قبل از ان نه در تشکیل موزه حضور داشته و نه در ساختن برج.
- خانم شاه میرزایی متصدی موزه: مدت ۱۲ سال بهترین لحظات عمر خود را درجهت این کار فرهنگی گذاشتم و اکنون و پس از طی این همه سال به مبلغ ۲۵۰ هزار تومان بدون پوشش بیمه و هیچ مزایای دیگر  رسیده. بغرنج ترین موضوعی که مرا رنج می دهد ازبین رفتن وسایلی است که  براثر گرما و نور و گرد و غبار و بخاطر کمبود امکانات نگهداری آن سخت گردیده و درحال از بین رفتن می باشند.
2- کمبود برق در انارک!
- آقای صدیقی: آیا سرمایه گذار یا تولیدکننده تو صف ایستادن و مشکلشان کمبود برق است. مطمئن باشید که برق برای صنایع متوسط کمبود ندارد و اگر همین کارگاههای متوسط هم راه اندازی شود خودش یک نعمت است.
- مهندس زاهد: یک عده می خواهند هر کارِ نشد در انارک را یا گردن اهالی تنگ نظر کارشکن بیاندازند و یا بهانه نبود امکانات.
3- نحوه پخش ماسک خیرین در بین اهالی
- آقای کافی: در مورد توزیع ماسک و دستکش تو انارک باید بین همه اهالی ساکن توزیع بشه چون مردم دسترسی ندارن جهت خرید. خدا را شکر تو انارک آدم نیازمند نداریم. در آخر اگر لازم هست خریداری بشه اقای مطلبی زحمتش بکشه و شماره حساب اعلام کنن.

ت- به "نمک خوردن و نمکدان را شکستن" می رسیم:
4- جر و بحث و توهین نمکدان شکنان
- ناشناس: مردم انارک همیشه نسبت ب هم حسادت داشتن و هم ب یکدیگر تهمت می زنن. کاش ی کم دیدمون رو بازتر می کردیم و زحمتهایی ک بعضی افراد انجام می دن قدردان باشیم اما افسوس. چون از شما جماعت ابلهتر ندیدم.

ث- پاسخ به "نمک خورها و نمکدان شکنان":
- مهندس رحیم پور: - گروه نارسینه راهکار ویژه گفتگو و نشر محتوا پیرامون چالشهای موجود در شهر انارک است و از نشر مطالب خارج از موضوع انارک جلوگیری می شود. همچنین دوستانی که بجای گفتگو و راهکار، جر و بحث و توهین می کنند بهتر است کنترلی بر زبان خود داشته باشند که جِرم زبان کم اما جُرم آن زیاد است پس کوچکترین اهانتی پذیرفته نیست و در صورت تکرار  بی شک  جایی در این گروه نخواهند داشت. برای جلوگیری از ناشناس بودن در جهت تخریب، شناسایی افراد در بدو ورود لازم است.

ج: بالاخره با "شکوفه های امید" به پاسخ کارگزاران می پردازیم و بدینوسیله از پاسخگویی ... کمال تشکر را داریم:
-

کلیه اخبار، پیشنهادات و دیدگاهها همراه با تصاویر مربوطه در گروه تلگرامی "نارُسّینَه راهکار" موجود و نوشته بین ((  )) در بالا از انارک نیوز می باشد.

*انالله و انا الیه راجعون*
شوربختانه خبردار شدیم آقای حمیدرضا احمدی 4 اردیبهشت ماه 99 در انارک از میان ما رفت و دیگر، آشنایانش نگاه پر از محبت او را نخواهند دید.

انارک نیوز این مصیبت را به خانواده های احمدی، ثابتی و دیگر بستگان تسلیت می گوید، شکیبایی وابستگان و آمرزش شادروان را از درگاه پروردگار مهربان درخواست می نماید.
روحش شاد و یادش گرامی باد.

انارک نیوز - خاطره تلخ و شیرین زیر را از آقای کریم سهیلی داریم که برای همشهریان گرامی می آوریم.

نمی دونم کلاس چندم بودم! سوم یا چهارم در مدرسه فعلی نخلک که قبلا 25 شهریور بود حالا مناسبتش را نمی دونم چی بود و الان بنام شهید طباطبائی است. یک زمین والیبال هم تو مدرسه داشت که بعدازظهرها بعضی از رانندگان و تکنسینها و مهندسین معدن می آمدند و والیبال بازی می کردند
من و چند تایی از بچه ها مثل مرحوم ناصر نظرنژاد و غلامرضا طالبی و چند تای دیگه پشت زمین والیبال که اتفاقاً خاکی هم بود، می ایستادیم و توپهایی که خارج می شد یا می زدند و می خوابید و می رفت پایین، می آوردیم. یادمه که جناب مسعود ثابت که تو نخلک بنام یاسایی معروف بود، مرحوم محمدعلی فاتح و مرحوم علی کبودانی و محمد علی محمدی پسر مرحوم حسن و مرحوم غلامعلی حلوانی و چند تا آموزگاران هم بودند مثل بهروان نیکخواه و بهرام نیکخواه و چند تای دیگه. البته مرحوم کیکاووس فاتح هم بود و هر روز که می خواستند والیبال بازی کنند به من می گفت: میرزا کریم بیا بریم و البته از مادرم اجازه می گرفت.
خداوند رحمتش کنه. امسال عید که انارک بودم و می خواستیم بریم خنج و دادکین در چوپانان، ایشان را دیدم و رفتم باهاش چاق سلامتی کردم. گفتم: کاووس منو می شناسی؟
گفت: چرا نشناسم و حدود 5 دقیقه ای ایشون را دیدم و رفتیم تا اینکه شنیدم حدود 40 روز پیش از دنیا رفته اند. خیلی ناراحت و اندوهگین شدم. خداوند به بازماندگانش صبر عطا فرماید. بلافاصله پس از چهلم کاووس شنیدم بلقیس خانم ابنی هم از دنیا رفته، خلاصه دنیاست دیگه و مقدرات آدما.
یکروز نمی دونم چه اتفاقی افتاده بود یا چه موضوعی پیش آمده بود که مادرم به کاووس گفت: کاووس.
ایشون هم گفت: بله.
مریم بیگم گفت: داری خرابی می ری؟
کاووس گفت: نه، خرابی نمی رم.
من هم نفهمیدم موضوع چی بود ولی هر وقت مادر را می دید، می گفت: حرفت پر گوشمه مریم خانم.
مادرم و کاووس تو کارخانه تغلیظ کار می کردند. مریم بیگم سنگجوری کنار نوار نقاله و کاووس آزمایشگاه کار می کردند. کاووس خط خوبی هم داشت. سوادش هم فکر کنم کلاس ششم را داشت به قول اون روزا تصدیق ششم.
خلاصه اینکه کاووس اخلاق خیلی خوبی داشت و کلاً آدم خنده رویی بود خداوند رحمتش کنه.

مقالات دیگر...