انارک نیوز - هنگام ناامنی منازل (ایستگاه کاروانها) مورد تاخت و تاز یاغیان و دزدان بوده است به طوری که ملا حیدر انارکی گفته است:
هر آن کس بار تهران را بگیرد / امیدوارم جلودارش بمیرد
تمام منازل حالی به حالی / سفید و قیلاقه آتش بگیرد
مگو تهران بگو ویرانه ی غم / به بالای سرش کوه دماوند
صدوسی و سه چشمه دارد کوه البرز / نمی ارزد به یک جرعه آب انارک
توضیح: در هنگام حمله، تلفات کاروانیان زیاد و دو منزل ذکر شده از بقیه نا امن تر بوده است که توصیه به نرفتن می کند.
هم چنین:
فلک ویران شوی ویرانه کردی / انارک را همه غم خانه کردی
به بالاخانه ها بستی صف جنگ / پی خونریزی خلق کردی آهنگ
و از دیگر شعر های فکاهی این شاعر انارکی:
الاغ جعفر معصوم بس که هشیار است / ز روی صاحب خویش آن الاغ بیزار است
نه کاه و نه جوی می دهد به آن حیوان / ز گشنگی نظرش سوی کاه دیوار است
از دیگر شعرای قدیمی انارک ملا عزیز انارکی بوده است که نقل می کنند:
عده ای از ساربانان برای پیدا کردن شتر هایشان منزل به منزل سراغ می گیرند تا به شیراز می رسند و در کاروانسرائی اطراق می کنند. چند نفر جهت خرید سوروسات (مایحتاج) به شهر می روند.
در یکی از میدان ها شاعری بساط خود را جهت مشاعره پهن کرده ولی همانندی نمی یافته و می گوید عجب شهر علم و ادبی است که کسی نیست با من مشاعره کند!
بچه های انارکی می گویند ما شاعری داریم که می تواند با تو مشاعره نماید و قرار فردا را در همان زمان و مکان می گذارند.
فردای آن روز ملا عزیز انارکی به همان میدان می رود و در بین مردم خوش ذوق شیراز که برای مشاعره جمع شده اند قرار می گیرد. شاعر بار و بنه خود را از الاغش پیاده می کند و داد سخن می دهد و سراغ شاعر انارکی را که بایستی با او مشاعره کند می گیرد.
ملا عزیز انارکی با ریخت و قیافه ساربانی پا پیش می گذارد که شاعر با دیدن آن قیافه او را هجو می کند و می گوید:
شاعر که توئی به لب لبانت ریدم / از مغز سرت تا زیر زبانت ریدم
ملا عزیز انارکی در جواب هجو را پاسخ می دهد که:
این حرف خوش و روی خوشت من دیدم / بر ریش و سبیل پدرت من ریدم
این ک ی ر خری که یک من تبریز است / سیصد درمش به خواهرت بخشیدم
مردم پس از این حاضر جوابی به کف زدن و شاباش به ملا عزیز انارکی می پردازند و شاعر، پشیمان از این مشاعره بار و بنه خود را جمع می کند و از معرکه خارج می شود.