خلاصه: ?ماساکو، کونیکو، یوشی و یایویی 4 زن کارگر شیفت شب کارخانه بستهبندی غذای آماده هستند.
یایویی با همسرش مشکل دارد و ناگهان اتفاقی رخ میدهد که دوستانش درگیر ماجرای قتلی وحشتناک میشوند و...
نظر من: ?یه کتاب دیگه از ادبیات جنایی ژاپن اما اینبار خیلی دارک خشن، سرد و عجیب.
دارک بودنش از جهت صحنههای خشن جنایته و سرد بودنش از جهت روابط خانوادگی در ژاپنه که در کنار پیچیدگی، صمیمت و اعتماد رو هم ازشون گرفته و ریشه خیلی از مشکلاتشونه.
?4 زن میانسال که در شیفت شبانه کارخانه غذای آماده کار میکنن و شرایط مالی و عاطفی نامناسبی دارن. 4 زن با 4 زندگی و دیدگاه متفاوت که با مشکلاتشون درگیرن و یه قتل اونا رو بیشتر به هم مرتبط میکنه.
کتاب شامل توصیف صحنههای خشونتبار قتل و بعد از قتله و بدجور ذهن رو درگیر میکنه که عاقبت قراره چی به سر این 4 زن بیاد.
?پرداختن به مسائل اجتماعی ژاپن هم در کنار قتل و جنایت، از نقاط قوت کتاب بود.
به جز آخر کتاب که یکم برام عجیب و بیمنطق بود، کل کتاب در عین حجم زیادی که داره، هیجان و کشش و دارک بودن لازم رو داشت و از خوندنش با ترجمه عالی آقای کلاتی لذت بردم. از بهترینهای ادبیات جنایی ژاپن بود.
بریده کتاب: ?حقیقت این است که تا کسی را نکشتهاید هرگز حدود واقعیتان را نخواهید فهمید. هیچ چیزی در دنیا شبیه به کشتن نیست. بدون شک در کشتن نوعی حس گناه عمیق نهفته است اما ساتاکه در وجودش نوعی کشش و جاذبه به لذت از درد را کشف کرده بود و از نزدیکی به خود مرگ، باری سنگین را در وجودش حس میکرد.
?همه آدمها یه وجهی دارن که هیچوقت دیده نمیشه.
?شاید فکر میکنی با حرف نزدن و بسته نگه داشتن دهنت میتونی از تمام چیزهای بد زندگی فرار کنی. اما این راهش نیست.
?امتیاز گودریدز: 3.95/5 ?امتیاز من به کتاب: 4.5/5 ?در یک کلام: قتل دارک ?به سلیقه من: قشنگ و نفسگیر
?پیشنهاد به: همه. فکر نکنم کسی بخونه و خوشش نیاد. البته اگه تحمل صحنههای دارک رو دارید.
?یاد گرفتم: حتی اگه از کار اشتباهت فرار کنی، فکرت همیشه درگیر میمونه.
❓چی باعث قتل خشونتآمیز میشه؟ ❓از نشر گویا چی خوندی؟
انارک نیوز - بریده کتاب بهعنوان آدمهای بیارزشی توی تاریخ باقی میمونیم که با دغدغههای کوچیک کماهمیتشون مثل اینکه زنها چی رو سرشون ببندن، همدیگه رو تکهپاره میکنن?
?ناگاکاوا کتاب رو با الهام از انیمه او و گربهاش نوشته و شینکای، کارگردان انیمه "اسم تو" است.
خلاصه: ?4 داستان مرتبط بههم
?دریای واژهها: 4/5 مییو دختری که با دیدن گربهای او را به خانهاش میبرد، در جریاناتی روابط دوستانهاش را از دست میدهد اما گربه (چوبی) صاحبدار شده و...
?نخستین شکوفهها: 5/5 رینا دختر مستقل نقاش که به گربهای که اطراف خانهاش زندگی میکند غذا میدهد و نام گربه را میمی گذاشته. میمی بچهدار میشود و...
?خواب و آسمان: 4/5 رینا پس از بچهدار شدن میمی، کوچکترین تولهاش (کوکی) را به خانوادهای میدهد. ماری دختر این خانواده بهترین دوستش را از دست داده. کوکی با ماری آشنا میشود و...
?دمای جهان: 5/5 جان، سگ پیری که مرگش فرا رسیده، با گربهها خداحافظی میکند و کورو گربهایست که بعد از او در خانهاش زندگی میکند. صاحب جان (شینو) مدتی برادرزادهاش (ریوتا) را در خانهاش میپذیرد. کورو و ریوتا، چوبی و صاحبش میمی را میبینند و...
?سخن پایانی: پایانبندی داستان.
نظر من: ?داستانها به هم مرتبطه اما هر بار از دیدگاه یه گربه خاص و صاحبشه که مجموعه 4 داستان یه داستان کامله که از ارتباط شخصیتها با هم مطلع میشیم.
?داستان از دیدگاه گربهها برام شیرین و بانمک بود و از اتفاقات، طبق نگاه گربهای خودشون نسبت به مسائل صاحبشون حرف میزنن که خیلی جالب بود.
بخشهای مربوط به گربهها خیلی بامزه بود و در عین ساده و روون بودن، بچگانه و بیمعنی نبود. لذت بردم از خوندنش.
بریده کتاب: ?آنقدر ناراحت شدم که سبیلها، گوشها و دمم آویزان شدند. داشتن دوستدختر آدمیزاد دیوانگی بود.
?کارش آنقدر شگفتانگیز بود که زبانم بند آمد. تمام خز تنم سیخ شد.
?مامان میگفت وقتی موضوع ازدواج مطرح میشود، باید برای خودم گربهای پیدا کنم که در شکار کردن خوب باشد، اما من فکر میکردم گربه محترمی مثل چوبی برایم بهتر است.
?جان، واقعا باورم نمیشه که قراره بمیری. ?قرار نیست بمیرم. قراره تبدیل به ابدیت بشم.
?امتیاز گودریدز: 3.79/5 ?امتیاز من: 4.5/5 ?در یک کلام: داستان گربهای ?سلیقه من: بانمک و قشنگ
?پیشنهاد به: ?گربهدوستان و حتی گربهندوستان ?شروع کتابخوانی
?یاد گرفتم: حیوانات هم برای خودشون زندگی باارزشی دارن.