خبرهای روشنگری
موسی غنینژاد با موضوع «لیبرالیسم اقتصادی» گفت: «لیبرالیسم را عدهای در ابتدای انقلاب به ناسزای سیاسی تبدیل و همه بدیهای عالم را در آن خلاصه کردند. برای توضیح لیبرالیسم باید به ریشهها بازگردیم. شکلگیری اندیشه مدرن مصادف است با همان لیبرالیسم و لیبرالیسم ضددین نیست. نقطه اول لیبرالیسم ویلیام اکام است؛ او معتقد بود، انسان عقل دارد و کسی قرار نیست، دستور دهد». وی افزود: «جان لاک نقطه عطف بعدی است. او در ادامه تفکر فردگرایی میگوید، انسان با جمع تعریف نمیشود بلکه با فرد تعریف میشود. جان لاک این اندیشه را از جهت سیاسی و اقتصادی بسط میدهد. نقطه عطف دیگر، آدام اسمیت این است که میگوید در یک مبادله آزادانه شما وقتی میتوانید ثروتتان را زیاد کنید که به نیازهای دیگران پاسخ درست بدهید. با آزاد گذاشتن انسانها، ثروت و رفاه بیشتر ایجاد میشود.»
( 01 خرداد 1402 - سازندگی)
یادمه بچگی هام وقتی می رفتیم قبرستون، تمام سعیمو می کردم تا پاهام رو نذارم روی قبرا! تا روی یکیشون پام می رفت، جیگرم آتیش می گرفت، چشامو می بستم، زودی تو دلم براش فاتحه می فرستادم.
چند سال گذشت.. من بزرگتر .. مرده ها بیشتر.. قدیمی ها پوسیده تر.. جدیدی ها با سنگ شکیل تر.
نمی دونم امروز روی چندتا قبر پام رفت، برای چندتا یادم رفت فاتحه بفرستم اما راستش، امروز یه چیزی فهمیدم ما که دلمون نمی اومد حتی روی مرده ها پا بذاریم، این روزها چقدر راحت، روی زنده ها و احساس ها پا می ذاریم. کاش همون بچه می موندیم کاش..
من یهودی نبودم ، اعتراضی نکردم.
پس از آن به لهستانیها حمله بردند
من لهستانی نبودم و اعتراضی نکردم.
آنگاه به لیبرالها فشار آوردند
من لیبرال نبودم ، اعتراض نکردم.
سپس نوبت به کمونیستها رسید
کمونیست نبودم ، بنابراین اعتراضی نکردم.
سرانجام به سراغ من آمدند
هر چه فریاد زدم کسی نمانده بود که اعتراضی کند…
(از: برتولت برشت)
فریدریش گوستاف امیل مارتین نیمولر (زاده ۱۴ ژانویه ۱۸۹۲ – درگذشته ۶ مارس ۱۹۸۴) کشیش پروتستان ضد نازیسم است که به خاطر مقاومت در برابر هیتلر و گفتار کوتاه شعرگونهاش که به اشتباه به برتولت برشت نسبت میدهند و مدام دستکاری و کم و زیاد میشود، شهرت جهانی دارد.
اول سراغ کمونیستها آمدند،
سکوت کردم چون کمونیست نبودم.
بعد سراغ سوسیالیستها آمدند،
سکوت کردم زیرا سوسیالیست نبودم.
بعد سراغ یهودیها آمدند،
سکوت کردم چون یهودی نبودم.
سراغ خودم که آمدند،
دیگر کسی نبود تا به اعتراض برآید.
برای زشت گویان پلید و یاوه گویان زشت سیرت، گهخوردن هم یک سبک غذایی شده است و خوردن آن را عیب نمی دانند. گه یعنی چیزی که الکی هر روز می خورند و سیر هم نمی شوند. آدمیزاد خوشمزه ترین غذا را دو پرس بخورد سیر می شود، نمی دانم این گهخوردن چـه لذتی دارد کـه برخی هرچه می خورند سیر نمی شوند! و در واقع راه مگسان و کلاغ ها را در پیش گرفته اند. به راحتی چشمان خود را بر روی حقیقت می بندند و حق نان و نمک را به جا نمی آورند. وای به وقتی که اضافی هم خورده باشند که تا دهن باز می کنند فوران گه را از دهان و تمام موجودیت شان می بینید و بوی گه هم به مشام می رسد. از کوزه همان برون تراود که در اوست.
اگر پدرش یا بزرگی، اولین باری که او از این واژه استفاده کرده بود به او هشدار می داد و در صورت تکرار، دهانش را گل می مالید دیگر از تناولش دست می کشید ولی شاید هنوز هم خیلی دیر نشده باشد.
با اینان هرگز یک جا ننشینید تا فضولی انساندوستانه شان گریبان شما را نگیرد و سخنان گهبارشان خاطر شما را نیازارد.