انارک نیوز - ثمره ازدواج مبارک حضرت علی (ع) و فاطمه زهرا (س) پنج فرزند به نام های حسن، حسین، زینب، ام کلثوم و محسن است. زینب (س) پنجم جمادی الاولی سال پنجم هجری قمری (۱۲ مهر ۵ خورشیدی) یک سال پس از تولد برادرش امام حسین (ع) (یا به قولی سال ششم هجرت) در مدینه چشم به جهان گشود.
بیش از پنج یا شش سال با پیامبر و مادرش نبود. مادرش در غم از دست دادن پدری چون رسول خدا و حمایتهای او چندان گریست که نام او را در شمار گریه کنندگان معروف تاریخ چون آدم، یعقوب، یوسف و امام سجاد آوردهاند. فاطمه (س) بعد از پدر گرامی خویش چند ماهی بیش در این دنیا نماند. زندگیش با مادر در سوم جمادی الثانی سال ۱۱ ق (۷ شهریور ۱۱ خورشیدی) به پایان رسید. نگهداری او و خواهر و دو برادرش به بانوی بزرگواری به نام «امامه» سپرده شد.
شوهرِش «عبدالله بن جعفر(طیّار)» پسر عموی بزرگوارش می باشد که ۵ سال از او بزرگتر بود. تا زمانی كه پدرش در مدینه بود او نیز با شوهرش در مدینه زندگی كرد و زمانی كه پدرش امیر المؤمنین پایتخت حكومت اسلامی را به كوفه منتقل كردند آنها هم با او رفتند. پدر در سال 40 هجری پس از پنج سال حکومت در كوفه به شهادت رسید.
حدود 10 سال بعدی هم با برادرش امام حسن (ع) بود. در این مدت خود را در رنجهایی که برادرش از مردم نابکار میکشید، سهیم و شریک میدانست و شاهد خون جگر خوردن برادرش بود. شهادت مظلومانه برادر و اهانت به جنازه آن عزیز را به چشم خود دید و چه اشکهای غم که از دیدگانش جاری گشت و چه داغها که بر دل سوخته اش نهاده شد.
بعد از آن نیز 10 سال با برادر دیگرش یعنی امام حسین (ع) زندگی كرد. این دوران پر حادثه ترین و رنج آورترین دوران زندگیش است. حضورش در كربلا و دیدن آن صحنه های دلخراش و از دست دادن برادران و فرزندان و فرزندان برادر از همة مصیبت ها دردآورتر و ناگوارتر بود. هنگام مصیبت جانگداز كربلا حضرت زینب (س) 55 ساله بود.
پس از حادثه کربلا، روز دوازدهم محرّم، به فرمان عمر بن سعد، سپاه به سوي كوفه به راه افتاد. در زندان بودند تا راهی شام و روز اول ماه صفر ۶۱ ق (۱۲ آبان ۵۹ خورشیدی)به دمشق رسيدند.
وقتی که به همراه سرهای کشتهشدگان کربلا به اسارت در مجلس یزید برده شد در حضور یزید سخنرانی مشهور و آتشینی کرد که یکی از مهمترین و مؤثرترین خطبههای در دفاع از حقانیت حسین بن علی (ع) تلقی شده است. برخاست و گفت: «...ای یزید آیا گمان می بری این که اطراف زمین و آفاق آسمان را بر ما تنگ گرفتی و راه چاره را بر ما بستی که ما را به مانند کنیزان به اسیری برند، ما نزد خدا خوار و تو سربلند گشته و دارای مقام و منزلت شده ای؟... زود باشد که به اجداد خود ملحق شوی و آرزو کنی کاش شل و گنگ بودی و نمیگفتی آنچه را که گفتی و نمیکردی آنچه را کردی.... به خدا سوگند نشکافتی مگر پوست خود را، و نبریدی مگر گوشت خود را ... ای یزید! هر کید و مکر که داری بکن، هر کوشش که خواهی بنمای، هر جهد که داری به کار گیر، به خدا سوگند هرگز نتوانی نام و یاد ما را محو کنی ... هرگز ننگ این ستم را از خود نتوانی زدود... روزهای قدرت تو اندک و جمعیت تو رو به پراکندگی است،در روزی که منادی حق ندا کند که لعنت خدا بر ستمکاران باد."
سپس پس از چند روز توقف در دمشق، همراه سایر زنان و کاروان اسرای کربلا به مدینه بازگشت. (البته به نقلی اسيران اهل بيت در روز بيستم ماه صفر سال ۶۱ هجري (یکم آذرماه ۵۹ خورشیدی) مطابق با اولين اربعين شهادت امام حسين(ع) به كربلا رسيده اند.)
این بانوی بزرگوار در واقعه حره در سال ۶۲ قمری و یا سال قحطی مدینه، همراه همسرش که در دمشق زمینهایی داشت به این شهر مهاجرت و در یكشنبه پانزدهم ماه رجب سال ۶۲ هجری (۱۳ فروردین ۶۱ خورشیدی یعنی حدود یك سال و نیم بعد از واقعه عاشورا) درگذشت.
قریهای که در آن قبرش قرار دارد، در گذشته به راویه و اکنون به زینبیه مشهور است. در حال حاضر این قریه به شهر متصل و در هفت کیلومتری شرق دمشق قدیم به طرف فرودگاه واقع میباشد.
فرزندان: حضرت زینب (علیهاالسلام) در سال ۱۷ق با عبدالله بن جعفر طیار ازدواج کرد و از وی چهار پسر داشت به نامهای علی، عون، عباس، محمد و یک دختر به نام ام کلثوم (در نام و تعداد فرزندان حضرت زینب (سلاماللهعلیها) و عبدالله بن جعفر اختلاف نظرهایی وجود دارد). دو فرزند عبدالله بن جعفر (که همسران دیگری هم داشته است) به نامهای «عون» و «محمد» در کربلا به شهادت رسیدند.
زادروز ایشان پنجشنبه ۱۲ مهر ۵ خورشیدی یا 5 اکتبر 626 میلادی و درگذشت یکشنبه ۱۳ فروردین ۶۱ خورشیدی یا 1 آوریل 682 میلادی می باشد.