23
دوشنبه, دسامبر
دوشنبه, ۰۳ دی ۱۴۰۳

سیمین بهبهانی بانوی غزل ایران از میان ما پرکشید

بامداد امروز سه شنبه 28ام مرداد ماه، سیمین بهبهانی از میان ما رخت بربست. چرا رفتی؟

رفت آن سوار کولی با خود تو را نبرده
شب مانده است و با شب، تاریکی فشرده

کولی کنار آتش رقص شبانه ات کو؟
شادی چرا رمیده؟ آتش چرا فسرده؟

خاموش مانده اینک، خاموش تا همیشه
چشم سیاه چادر با این چراغ مرده

رفت آنکه پیش پایش دریا ستاره کردی
چشمان مهربانش یک قطره ناسترده

در گیسوی تو نشکفت آن بوسه لحظه لحظه
این شب نداشت ــ آری ــ الماس خرده خرده

بازی کنان زگویی خون می فشاند و می گفت
روزی سیاه چشمی سرخی به ما سپرده

می رفت و گرد راهش از دود آه تیره
نیلوفرانه در باد پیچیده تاب خورده

سودای همرهی را گیسو به باد دادی
رفت آن سوار با خود، یک تار مو نبرده