رفتار انارکی (2)

انارک نیوز - امروز، باید کلاه خود را قاضی نموده ببینیم چرا درباره ما گفته اند "انارکی، یکیش کمه، دوتاش زیاده!" و چطور شده، ما که عموماً باهوش و درس خوانده، معدنکار، حسابدار، مهندس و پزشک هستیم کارمان به اینجا رسید. ناباورانه این جمله کوتاه آنقدر تکرار شده که رفته رفته حکم شناسنامه ما را پیدا کرده. باید با عقل و انصاف به رفتار خودمان بیندیشیدم تا ببینیم برای زدودن این عنوان، خیر و صلاح ما در چیست؟

ریشه آن به این مشکل برمی گردد که دو نفر با هم همبسته و موافق نیستند و نمی شوند و از کثرت این دوری و تنهایی است که به آب باریکه راضی و هر روز بی چیزتر از دیروز خود شده اند و بنای اذیت و آزار همدیگر را گذاشته اند. نه تنها در عملکرد، همدرد نیستند بلکه با هم همبستگی هم ندارند. هم زبانانی هستند که در عمل، درد مشترک ندارند و نمود آن در چندین شورا دیده شده است.

در آغاز همیشه برایم سوال بود که چرا انارک منطقه محروم است و از این محرومیت همواره بایستی رنج ببرد؟

انارکی در مقام مدیریت بسیار محتاط و بدگمان است و برخی که کم و بیش به نان و نوایی رسیده اند، منافع شهر خود را فدای منافع خود نموده اند. نفع و سود خود را بر نفع و سود جامعه مقدم می دارد و ابداً مخالفتی با غیرخودی ندارد. در مقابل غریبه نرم و در مقابل همشهری، خشن و بی پروا است. در غریبه پرستی آن چنان امتحان داده که بهتر از این امتحان نبود. از ترس اینکه مبادا به وضعیت او لطمه ای وارد آید خودش قبلاً عنوان باشرافت نوکر بی اجر و بی مواجب را می خرد و برای خرابی دیگری از بستن هیچ دروغی و دوختن هیچ پاپوشی خودداری نمی نماید. حرف هایش همه سست است و ادعاهایش جمله بی اساس است و پا در هوا. در فن ماست مالی مهارت عجیبی پیدا کرده است. تنها در موقع متوجه شدن دیگران ممکن است از روش سر به تاق کوبیدن منحرف شود و آن هنگام است که برای حفظ ظاهر به ظاهرسازی پرداخته و به قول خودش کار را فیصله می دهد.

اعتماد که پایه و اساس زندگی اجتماعی است رخت بربسته است. وقتی کسی از دیگری ایمنی نداشته باشد حقیقتاً وحشتناک است اما وقتی آدم در خانه خودش امنیت نداشته باشد پس کجا می تواند زندگی کند. هنگامی که یکی شروع به کار نماید دیگری پا به رکاب گزارش می فرستد غمگین می شوم نه برای اینکه سنگ انداخته است بلکه به خاطر اینکه می بینم یکی دیگر از ستونهای اخلاق هم دارد فرو می ریزد. نمونه اش برخورد زننده ی دو مرغداری خیلی کوچک (با بوي بد فضولات مرغ، مشكل زيست محيطي، بیماریزا و عامل  افزایش پشه) یکی در جوار و دیگری دورتر از کارخانه صنعتی نوپا بود که سرمایه گذار سیلیس، عطایش را به لقایش بخشید.

بایستی آب پاکی روی دست اش ریخته شود تا ارزش احترام به حقوق خودی و عدم قناعت به درآمد اندک و پرهیز از تنگ نظری در وی جا بیفتد. باید بپذیریم کار بزرگ و گروهی بهتر از کار کوچک و وقت پرکن است. تا فرهنگ تنگ نظری و قناعت به آب باریکه ترک نشود و راه برای ورود سرمایه هموار نشود نبایستی انتظار بهترشدن اوضاع و افزایش جمعیت جوانان که موتور محرکه و پیشران جامعه هستند را داشت. تا خود پا پیش نگذاریم و پیش قدم نشویم دیگری از جایش برپا نخواهد خاست. با هم افزایی است که صدای مان شنیده و دیده می شویم. بی شک اگر همبستگی عملی داشته باشیم بلافاصله وکیل و فرماندار و ... توجه شان به ما جلب می شود تا کاری کنند.

باید دعا کنیم که در سایه خردورزی و روشنایی انداختن به خانه سست بنیان آنان، روزگار ما رفته رفته چنان تغییر یافته و دگرگون گردد که آنانی که ما را با این صفت یاد کرده اند با احترام و تمجید سخن برانند و بگویند "انارکی هرچه بیشتر، بهتر".