مراقب طبيعت باشيم
نوبت به هفته درختكاري و عادت ديرينه كاشت نهال كه ميرسد، اول بايد چند قدم عقبتر برويم و قبل از اينكه دست به كار كاشت نهالهاي تازه شويم، وضعيت موجود را بررسي كنيم. واقعيت تلخ اين است كه وضع محيط زيست امروز ما و همچنين نحوه برخورد انسانها با طبيعت فاجعه است. من به واسطه ارتباطي كه با طبيعت دارم، گذرم بسيار به طبيعت ميخورد اما صادقانه اعتراف ميكنم كه وضعيت محيط زيست امروز ما افتضاح است و اين چيزي نيست كه با كاشتن يك درخت به صورت نمادين درست شود. تصور من اين است كه ما با فرهنگي طرف هستيم كه تعلقخاطري به محيط زيست ندارد و سادهترين اتفاقي كه در زندگي امروز ما افتاده از همين ارتباط و برخورد اشتباه و پُر از ايراد مردم با طبيعت نشات گرفته است.
اين چيزي كه من امروز نميبينيم، همان تعلق خاطري است كه از آن حرف ميزنم. زماني كه كنار رودخانه ميروم يا به طبيعت سر ميزنم، اين موضوع را از نزديك لمس ميكنم. به جرات ميتوانم بگويم در تمام گشت و گذارهايي كه اين روزها در طبيعت دارم، يك رودخانه پيدا نميكنم كه اطراف آن پر از زباله نباشد و تا چشم كار ميكند آلودگيهاي محيطي بيداد نكند. مسلم است كه آدمها اين كارها را ميكنند اما بالاخره سازماني هم بايد وجود داشته باشد كه مسووليت پاكسازي طبيعت را عهدهدار شود و برنامههاي مدوني براي نگهداري و حفاظت از طبيعت و محيط زيست در نظر بگيرد. به اعتقاد من، با توجه به وضعيت موجود محيط زيست حتي ميتوانيم قراري بگذاريم كه نهال تازهاي نكاريم و از همانچيزي كه موجود است به درستي مراقبت كنيم.
شرايط به قدري فاجعه است و من عكسهايي از وضعيت بد طبيعت امروز دارم كه اگر آنها را به نمايش بگذارم، اشك مخاطبان در ميآيد. اينكه هر سال به بهانه روز و هفته درختكاري يادمان بيفتد نهالهاي تازهاي بكاريم و تا سال ديگر فراموششان كنيم، چه باري از دوش بهمريختگيهاي امروز محيط زيست برميدارد؟ جايي كه مسووليت نگهداري از طبيعت موجود حلقه مفقودهاي در زندگي مردم امروز است، چرا بايد نهالهاي جديد كاشت؟ اما درست در چند قدمي همين آشفتگيها و دعوتهاي همگاني و نمادين به كاشت نهال، ديگراني هم هستند كه دغدغههاي محيط زيستي با جانشان گره خورده و دور از هر گونه شعاري كاري درست و حسابي ميكنند.
من مردي را ميشناسم كه در انارك، منطقه كويري در استان اصفهان بسيار صاحبنام است. اين مرد دو اقدام مهم و حسابي براي انارك انجام داده است؛ يكي اينكه موزه مردمشناسي را راهاندازي كرده و همه وسايل عتيقه و قديمي كه دست اهالي بوده را در آن موزه جمع كرده است. اقدام ديگرش هم شاهكاري است كه در زمينه طبيعتسازي به پا كرده و در دل كوه حدود بيست تا سي نهال توت كاشته كه حالا آن نهالها جنگل توت شده است. هر روز حدود چهار تا پنج كيلومتر ميپيمايد، از چشمه كوچكي كه حوالي آنجاست آب برميدارد و درختانش را آبياري ميكند.
حالا آن جنگل ميان دل كوير سبزي پهناوري ساخته كه حسابي تماشايي است. يادمان نرود كه ساختن باغ در ميانههاي كوير، نقل شمال كشور نيست كه به واسطه آب و هوايش هر درختي را زنده نگه ميدارد، حكايت كاشت نهال و پرورش درختان در كوير همان قصه دغدغههايي است كه بعضيها براي طبيعت دارند و بعضي ديگر نه. اين آدم همان نمادي است كه ما با كاشت نهال در روز درختكاري از آن حرف ميزنيم و با اين اقدامات دنبال نمادسازي هستيم. به اعتقاد من از اين آدم بايد تقدير كرد؛ كسي كه در دل كوير و جايي كه آبي وجود ندارد، نهال توت ميكارد و هر روز از آنها مراقبت ميكند. اين توتها حالا بزرگ شدهاند و جنگلي ساخته كه ميتواند تكرار شود.
(اعتماد ملی | شماره ۴۰۵۰ | ۱۳۹۶ چهارشنبه ۲۳ اسفند | 98852)