30
دوشنبه, دسامبر
دوشنبه, ۱۰ دی ۱۴۰۳

بازی ها (کایه ها)ی محلی انارک

انارک نیوز: پیش خودم گفتم بازیهای محلی را تا اونجایی که حافظه ام یاری می کنه نام ببرم و قوانین اونها را بگم. 
1- یکی کایه اله یا الک دولک که تقریبا همه قانونشو می دونن و معمولا بازی عصرهای زمستان و خصوصا روز عرفه (یکروز مانده به عید) که قدیمیا کتهاشونو برعکس می پوشیدند تا کایه اله اکیرن با چه شور و شوقی.
2- دوم بازی تگ و بالا که سه نقطه داره که بهش بکه bokke می گن، بکه بالا و بکه پایین، نقطه وسط که می گن نیم چوسکه nimchoska و دودسته می شن یک عده بالا و دومی پایین تا به تعداد رفیقان همه توپ را بزنن و کسی که اصطلاحاً سوخته در فاصله زمانی طی کردن توپ که معمولا دورتر پرتاب می شد براثر ضربه طرفی که از گردونه خارج شده باید بیاد بکه پایین و برگرده بالا.
اگر  دراین فاصله تیم پایینی توپ را گرفت و به بازیکنی که درحال بالا و پایین دویدنه زد وتوپ اصابت کرد طرف دوباره می سوزه. الغرض دم در خونه ما هر روز بعداز ظهر مخصوصاً زمستونا تا غروب آفتاب بازی می کردیم. از همه جای نخلک می اومدن و بازی می کردند. آدم بزرگا هم بودن، خلاصه خوش بود اون روزا. اینم بگم روی بکه هرکی ایستاده بود درامان بود از ضربه توپ و نهایتا سوختن.
3- بازی بعدی داجوال یا سرخ وکینو بود که تو یک چار دیواری جمع می شدیم وبا توپهای تنیس همدیگر را می زدیم. یک شور و حال خاصی داشت و به دو صورت اجرا می شد.
یکی اینکه هرکی می خورد، می نشست بیرون. اصطلاحاً می سوخت و نهایتا یک نفر می موند و صورت دیگرش این بود که همه همدیگه را با توپ می زدن. اینقدر همدیگه را با توپ می زدن تا تاریک می شد یا خسته می شدن یا مادر پدرا می اومدن و به ضرب کتک بچه ها را می بردند.
چه شور و حالیش دارت دی کایه داجوال یا همی سرخ وکینو.
4-  بازی دیگه که نیاز به نشستن داشت و متشکل از چند نفر بود و با سنگ و چوب و اینها انجام می شد. ابزار بازی اینها بود چوب خط گندی یا کلفتی. پهنک .مندیل که دستها را می بردیم پشت سرمون و از طرف مقابل می خواستیم که حدس بزنه تو دست طرف چیه؟
اگر درست می گفت که هیچی ولی اگر غلط می گفت پشت دستی می خورد. این بازی هم مختص عصرهای زمستان و پاییز بود.
5- یکی دیگه از بازیها کایه سنگ بی به سه صورت انجام می شد، یکی یک قل دوقل سه سنگی بود به اینصورت که مرحله اول دوتا سنگ زمین بود و یکی تو دست. سنگ را می انداختیم بالا و قبل از اینکه سنگ بیفته اون یکی سنگ را از زمین برمی داشتیم.
مرحله دوم با یک سنگ دو تا برمی داشتیم.
مرحله سوم دو تا سنگ تو دست بود و یکی را می انداختیم بالا و با نوک انگشت سبابه رو زمین می کشیدیم.
مرحله چهارم یک سنگ را می انداختیم بالا و د وتای دیگه را می گذاشتیم زمین، دوباره سنگ را می انداختیم بالا و دو تای دیگه را برمی داشتیم. اگر سنگ را که بالا انداخته بودیم به سینه اصابت می کرد و می گرفتیم باید سنگ را بالا میانداختیم و هفت بار به سینه می زدیم یا هفت مرحله سنگ را بالا انداخته و با دست به زمین و سینه می زدیم و می گفتیم هفت برسینه.
مرحله پنجم انگشت سبابه را روی انگشت بلند می گذاشتیم و با انگشت شست دروازه ای درست میکردیم و یکی از سنگها را به عنوان عروس انتخاب می کردیم و باید این سنگها با بالا انداختن سنگی که در دست بود به داخل دروازه هدایت می کردیم و سنگی که نشان شده بود با یک ضرب داخل دروازه هدایت می شد و بعد جمع کردن سنگهایی که به داخل دروازه هدایت شده بود، با پرتاب سنگ به بالا جمع می شد.
مرحله بعد آبشار بود به این ترتیب که سنگهارا می ریختیم زمین و ابتدا یک سنگ بالا می رفت و سنگ دیگری را جمع می کرد، دوباره دوسنگ بالا می رفت و سنگ دیگری را جمع می کرد.
البته این روند به همین سادگی نبود چندین بار سنگ می افتاد و به اصطلاح می سوختیم.
مرحله بعد تخم کن بود به این ترتیب که همه سنگها را در دست می گرفتیم و یکی یکی می گذاشتیم زمین، یک سنگ تو کف دست نگه می داشتیم و با اون سنگ کف دست را با سنگ زمین عوض می کردیم.
مرحله بعد بشکن بود که حتما باید سنگ روی هم بخوره و صدای آن را همبازیا بشنوند.
مرحله بعد نشکن بود که سنگ نباید صدا داشته باشه. البته همه مراحل پرتاب سنگ به بالا رکن اصلی بازی بود.
پنج سنگی هم همین مراحل را داشت و کمی سخت تر، نوبت بازی هم با بالا انداختن همه سنگها و گرفتن با پشت دست انجام می شد.
(کریم سهیلی - 16 و 21 شهریور ماه 1397)

در صورت دریافت بازی های دیگر از آقای کریم سهیلی یا دیگر دوستان، این خبر تکمیل خواهد شد.