29
سه شنبه, آوریل
ایران تو بمان Tehran

شعر حماسی فردوسی

انارک نیوز - کجا رفت آن دانش و هوش ما / که شد مهر میهن فراموش ما
که انداخت آتش دراین بوستان / کزآن سوخت جان و دل دوستان
چه کردیم کاین گونه گشتیم خار؟ / خرد را فکندیم این سان زکار
نبود اینچنین کشور و دین ما / کجا رفت آیین دیرین ما؟
به یزدان که این کشور آباد بود / همه جای مردان آزاد بود
در این کشور آزادگی ارز داشت / کشاورز خود خانه و مرز داشت
گرانمایه بود آنکه بودی دبیر / گرامی بد آن کس که بودی دلیر
نه دشمن دراین بوم و بر لانه داشت / نه بیگانه جایی دراین خانه داشت
از آن روز دشمن به ما چیره گشت / که ما را روان و خرد تیره گشت
از آن روز این خانه ویرانه شد / که نان‌آورش مرد بیگانه شد
چو ناکس به ده کدخدایی کند / کشاورز باید گدایی کند
به یزدان که گر ما خرد داشتیم / کجا این سرانجام بد داشتیم
بسوزد در آتش گرت جان و تن / به از بندگی کردن و زیستن
اگر مایه زندگی بندگی‌ست / دوصد باره مردن به از زندگی‌ست
بیا تا بکوشیم و جنگ آوریم / برون سر از این بار ننگ آوریم

فردوسی