موزه آبگینه و سفالینههای ایران یک تصویر نادیده و منحصربهفرد از نائین را به مخاطبان علاقهمند به فرهنگ، هنر و تاریخ ایران ارائه داد؛ تصویری که با برگزاری یک نشست، رونمایی از یک نسخه خطی و نمایش آثاری ویژه، ترسیم شد.به گزارش اصفهان زیبا؛ موزه آبگینه و سفالینههای ایران یک تصویر نادیده و منحصربهفرد از نائین را به مخاطبان علاقهمند به فرهنگ، هنر و تاریخ ایران ارائه داد؛ تصویری که با برگزاری یک نشست، رونمایی از یک نسخه خطی و نمایش آثاری ویژه، ترسیم شد. نوید صالحوند، رئیس موزه آبگینه و علیرضا ابراهیمی جعفری، پژوهشگر و مجموعهدار دانشآموخته دکتری تاریخ و تمدن ملل اسلامی روایتگران این رویداد بودند، از زیست غنی استادان کاشیساز و بدل چینیساز نائینی در حوالی یکصد سال پیش برایمان گفتند و پای «رساله علیمحمد اصفهانی در فن کاشیسازی» هم به میان آمد. سپس مخاطبان به طبقه دوم موزه رفتند تا ویترینی از «بشقابهای فرمایشی» را با امضای محمدرضا، آقابابا و محمدحسن تماشا کنند.
عبارت «بشقاب فرمایشی؛ محمدرضا سالک 1320، آقابابا 1320، قطر 23 سانتیمتر، ارتفاع 3 سانتیمتر» در شناسنامه یکی از زیباترین بشقابهای بهنمایشدرآمده در موزه آبگینه و سفالینههای تهران نوشته شده است.
این موزه خیابان سی تیر تهران، در این روزهای آذرماهی یک نیمروز پاییزی را به روایتی از نائین اختصاص داد و علاقهمندان زیادی را دور هم جمع کرد. از یکطرف عنوان رویداد «نخستین نشست و نمایش آثار زیرلعابی استادان کاشیساز و بدل چینیساز نائین عصر قاجار» و پوسترش جذاب بود و از طرف دیگر، بارها تعریف محل برگزاری، یعنی موزه آبگینه و سفالینههای ایران را از دوستان شنیده بودم و باید سری به این موزه میزدم. این شد که راهیاش شدم و از شنیدن روایتها و دیدن آثار لذت بردم؛ لذتی که روایتش را اینجا با شما درمیان میگذارم.
روایتی از هنر اساتید ممتاز
نوید صالحوند، رئیس موزه آبگینه و سفالینههای ایران در گفتوگو با «اصفهان زیبا» در پاسخ به اینکه ایده برگزاری این رویداد از کجا شکل گرفت، بیان کرد: «یکسری از آثار ما در کشورهای مختلف قرار دارند؛ ولی هویتشان شناختهشده نیست. ما بعد از پژوهشهای مختلف و بررسی آثار، چهار هنرمند (محمدحسن، محمدرضا، محسن و آقابابا) را در این نمایشگاه معرفی کردیم. این هنرمندان را بر اساس اسناد مکتوب که وجود داشته و آثارشان، شناسایی کردیم.»
به روایت او، چند وجه در انتخاب این آثار و هنرمندان نقش داشتهاند: اول مواد تشکیلدهنده ظروف با امضای این هنرمندان که از آن دوره باقی مانده، دوم آثارشان که روایتگر سبک و محلی است که زندگی میکردهاند و علاقهمندیهایی که به طبیعت داشتهاند و البته نقوشی که مختص خودشان است و سوم، اسناد که مهمترین قسمت بود.
صالحوند از نوعی سندهای ویژه یاد و اضافه کرد: «امضاهای پشت ظروف نشان میدهند که این آثار کار استادکاران درجه یک بودهاند؛ چراکه آن زمان، فرمایشیکارکردن مختص اینگونه اساتید بوده است؛ همچنین نشان میدهد که آنها دارای طبقه اجتماعی ممتازی در عرصه هنر بودهاند. بر این اساس بود که اساتید را شناسایی کردیم و حتی تا شناسایی سنگ قبورشان در دو قبرستان موصلیه نائین و جوی هُرهُر یزد هم پیش رفتیم.»
از تجارت قلیا در نائین تا نسل زدیها در موزه
دیدن نوجوانان در رویدادها و سخنرانیهای ویژه و تخصصی، کمتر پیش میآید؛ اما وارد سالن سخنرانی که شدم، ردیفهایی از نسل زدیهای مشغولبهتحصیل در رشته گرافیک درحال شنیدن صحبتهای استادشان بودند. از میان دوساعت صحبت تخصصی در این حوزه، برخی از فرازهای سخنرانیها بیشتر در ذهن آدم میمانند؛ مثلا آنجا که رئیس موزه آبگینه، از انارک بهعنوان جایی که معدن کرومیت دارد یاد کرد یا جایی که نقلقولی از رساله علیمحمد اصفهانی را شنیدم مبنی بر اینکه جوهر سیاهقلم بسیار باارزش بوده و از هر 10 کیلوگرم مواد خام که داخل یک بوته میریختند، فقط دو مثقال (معادل 8.4 گرم) حاصل میشده است. افزودن شیره انگور هم ترفندی است که در همین رساله بیان شده.
به عبارت روشنتر، بحث که به منقوشکردن رسید، پای این نقلقول به میان آمد: «جانب الهی معتقد است مَغن همان سیاهقلم است. خانم دکتر دمون معتقد است مُززرد همان هماتیت است؛ اما مززرد در واقع همان کرومیت است و برای گرفتن جوهر آن ابتدا قطعات سنگ سیاهقلم را که از معادنی (همچون معدن انارک و یا معدن بومی در نائین “به گفته استاد فخارزاده” آورده میشود، خرد کرده و داخل کوزهای میریزند و زیر آن را حرارت میدهند (هر ده کیلوگرم، دو مثقال سیاهقلم میدهد) ساختاری بلور مکعبی دارد.»
صالحوند ادامه داد: «در رساله علیمحمد اصفهانی آمده که جوهر مززرد و مغن را ترکیب میکردند و شیره انگور برای انسجام به جوهر سیاهقلم اضافه میشد با قلممو دم اسب یا یال الاغ سیاهرنگ خطوط طراحی میشد.» در فراز بعدی سخنرانی رئیس موزه آبگینه هم آنجا که از لعاب قلیا صحبت میشد، قابلتوجه بود: «این لعاب در قدیم بهعنوان شوره- اشنان معروف است. مواد اولیه: اشنان، سنگ چخماق.»
او از اصلاحکنندهها (مواد گدازهآور) هم صحبت کرد و افزود: «خاکسترهای گیاهی نمکدوست تا حدود 800 سال قبل از میلاد خاکستر گیاهی از خانواده اسفناجیان بود. سپس از دوران روم و ساسانی مجددا مورداستفاده قرار گرفت. گیاهان باتلاقی نیز بهعنوان سودا از قرن 10 میلادی مورداستفاده قرار گرفتند.» در ادامه این توضیحات هم بیان شد: «در سایر نقاط خاورمیانه ویژگیهای مختلفی در تعیین اینکه کدام گیاه خاکستر شود، ملاحظه شد. در یک فیلم ویدئویی که در سال 1969 به کارگردانی رابرت بریل تحت عنوان شیشهسازان هرات (افغانستان) فیلمبرداری شد، شیشهسازان کلوخههای یخبسته خاکستر را با مزه انتخاب کرده و ترجیحشان هم شیرینترین بود! شاید به این دلیل که آن حاوی کمترین مقدار کلرید سدیم بود؛ مادهای که طعمی تلخ دارد.»
جالب آنکه بر اساس این ارائه، متوجه شدیم که تجارت قلیا در نائین در انحصار شترداران احمدآبادی (روستایی نزدیک به اردکان) بوده است و در آن زمان هر کارگاه کاشیسازی، معمولا کارگاه رنگپزی هم داشته که اشنان و سنگ چخماق را در آن ترکیب میکردند و حجمی بهجامانده را فریت مینامیدند؛ همان رنگی که در گویش میبدی به «لُک» معروف است. درباره نسبت ترکیب هم اعتقاد بر این بوده که 200 کیلوگرم قلیاب را با 100 کیلوگرم سنگ چخماق ترکیب میکردهاند.
اما مراحل نهایی لعاب هم جالب بوده. آنطور که صالحوند بیان کرد، رنگ یا لُک (گدازه گیاه اُشنان و سنگ سلیس) را میکوبیدند تا اندازه نخود شود و بعد زیرآسیاب قرار میدادند. مرحله بعد، اضافهشدن پودر آهن با کبالت بود که توسط سنگ جوهرمال آسیاب شده بود و آب را در کنار آن مخلوط میکردند و مقداری هم صمغ عربی یا کتیرا برای حفظ انسجام به آن میافزودند؛ سپس برای شفافیت به آن شیره قند یا نبات اضافه میکردند و از طرفی اگر میخواستند لعاب رنگی شود، برای ایجاد رنگ فیروزهای پودر اکسید مس اضافه میشد؛ با ترکیبی از کتیرا برای افزایش چسبندگی لعاب. برای ایجاد رنگ سبز هم از کسید سرب استفاده میشد.
بشقابهای فرمایشی امضادار
بعد از مراسم رونمایی از کتاب و تقدیر از سخنرانان توسط یک نائینی، نوبت به افتتاح نمایشگاه آثار زیرلعابی استادان کاشیساز و بدل چینیساز نائین عصر قاجار رسید. ویترینهای یکی از فضاهای طبقه دوم موزه به نمایش این آثار جذاب اختصاص پیدا کرده بود؛ ابریق سفالین با لعاب زرینفام با قاببندیهای هندسی و تزئینات اسلیمی کاشان قرن 7 هجری قمری، ابریق سفالین به شکل سر خروس با لعاب زرینفام و لاجورد با تزئینات گیاهی و هندسی و کتیبهدار از کاشان قرن 7 هجری قمری.
دور ویترین چرخیدم و از زوایای مختلف از آثار عکس و فیلم گرفتم. هرکدام جذابیت خاص خودشان را داشتند؛ مثلا قاب فرمایشی بود با امضای محمدمحسن و تاریخ 1281 (که در قسمت توضیحاتش نوشته بودند: “فرمایش سرکار مقرب الخاقان محمدخان جنرال آجودان حضور همایون”) با ابعاد 23.2 سانتیمتر و ارتفاع 3 سانتیمتر. اثر دیگر کاسه خیلی بزرگی بود با امضای محمدرضا به تاریخ سال 1309 (که داخلش نوشته: “شکر من را نعمت ده”) با قطر 36.5 و ارتفاع 15.5 سانتیمتر. بعد رسیدم به یک آبکش (یا به قول اصفهانیها، سماقپالون!) از هنرمندی ناشناس به قطر 20.7 و ارتفاع 8.5 سانتیمتر؛ همچنین در کنارش بشقاب فرمایشی دیگری بود از محمدمحسن با این عنوان: «فرمایش جناب اجل اکرم امین خلوه…».
در کنار این آثار، در ویترینهای دیگر و فضاهای همجوار هم بسیار بودند؛ مثلا کاسه سفالین با پوشش گلی و نقاشی زیرلعاب چرخساز از نیشابور که قدمتش به قرن 4 هجری قمری میرسید. در کنار این آثار یک تنگ سفالین با لعاب زرینفام و لاجورد با نقوش برجسته انسانی هم بود که قدمتش به قرن 7 هجری قمری میرسید.
پیشنهاد گردشگرانه: موزه آبگینه را ببینید
تا اوایل دیماه فرصت دارید که آثار نائینی بهنمایشدرآمده در موزه آبگینه را تماشا کنید و پیشنهاد گردشگرانه من این است که با طمأنینه در خیابان سی تیر بگردید و کنیسه، نیایشگاه زرتشتی، کلیسا و مسجدش را ببینید و بعد برسید به موزه آبگینه و سفالینههای ایران. برای این مقصد دست کم یک ساعتونیم اختصاص بدهید تا بتوانید آثار بهنمایشدرآمده در فضاهای مختلف دوطبقه موزه را ببینید.
نخستین نشست تخصصی و نمایش آثار زیرلعابی استادان کاشیساز و بدلچینیساز نائین عصر قاجار، با حضور پژوهشگران و دبیری زهره محمدیان، یکشنبه ۱۱ آذرماه در موزه آبگینه و سفالینههای ایران برگزار شد. نوید صالحوند و علیرضا ابراهیمی جعفری در این رویداد سخنرانی کردند و آثار هم در ویترین خیمه تالار لاجورد به نمایش درآمدند که تا یک ماه (یعنی حوالی 11 دیماه) همچنان در معرض دید عموم قرار خواهند داشت.
21 آذر 03