24
سه شنبه, دسامبر
سه شنبه, ۰۴ دی ۱۴۰۳

خاطرات شما - آقای مختاری

انارک نیوز - خاطره زیر را از آقای کریم سهیلی داریم که برای شما می آید:
بود درد مو و درمانم از دوست
بود وصل مو و هجرانم از دوست
اگر قصابم از تن واکره پوست
جدا هرگز نگردد جانم از دوست

دوستان باز من اومدم البته اگر حوصله داشته باشید
کلاس ششم بودیم و معلم ماهم آقای د. بود، البته این را هم بگم که هر گز از ایشون راضی نیستم. بهر حال بعد از اینکه از تعطیلات عید اومدیم، قرار بود که مطالعه آزاد داشته باشیم ولی این آقا گفت: نه، باید بیایید مدرسه.
و ما که به خودمون وعده داده بودیم بعد از عید مدرسه بی مدرسه ولی نشد که بشه ولی بعدازظهر می گفت: برید دشت.
ما هم می رفتیم. بهر حال سال تحصیلی تمام شد و امتحانات نهایی شروع شد و آمدیم انارک و در مسجد جامع یا همون مسجد شیخی ها امتحان دادیم و برگشتیم. وقتی اومدیم نخلک دیدیم که د. عوض شده و شخص بسیار محترمی بجای ایشون هست به نام اسماعیل مختاری که خدا رحمتش کنه ولی حیف که ما دیگه رفته بودیم دبیرستان، یعنی قرار بود که بریم.
جناب مختاری مرحوم داماد حاج آقا فاطمی شد و انارک ماندنی شد. آخه این مرحوم اصالتاً آبادانی بودند و آدم بسیار محترمی بودند. فکر می کنم اکثر دوستان ایشون را می شناسند یا با ایشون کلاس داشتند یا مدیر مدرسه آنها بوده .اون زمان جشنهایی برگزار می شد که اجرای تئاتر و نمایش را ایشون کارگردانی می کرد. خلاصه صفر تا صدش را خودش انجام می داد با همون دانش آموزان مدرسه و چه نمایشهای جالبی هم از کار در می آمد. البته من چون خودم حضور نداشتم چیز زیادی یادم نمی آید ولی علاقه وافر ایشون به نمایش و هنر مثال زدنی بود ولی ما اون زمانها چیز زیادی نمی فهمیدیم. ولی هرچه که بود از د. عصبانی و عقده ای به مراتب بهتر بود. خداوند رحمتش کند.