در دایره ای کآمدن و رفتن ماست / آن را نه بدایت، نه نهایت پیداست
کس می نزند دمی در این معنی راست / کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست
*******
این بحر وجود آمده بیرون ز نهفت / کس نیست که این گوهر تحقیق بسفت
هر کس سخنی از سر سودا گفتند / زان روی که هست کس نمی داند گفت
*******
اجزای پیاله ای که در هم پیوست / بشکستن آن روا نمی دارد مست
چندین سروپای نازنین ار سردست / بر مهر که پیوست و به نام که شکست؟
*******
دارنده چو ترکیب طبایع آراست / از بهر چه اوفکندش اندر کم و کاست
گر نیک آمد شکستن از بهر چه بود / ور نیک نیامد این صور عیب کراست؟
*******
هر ذره که بر روی زمینی بـوده است / حورشیدرخی، زهره جبینی بوده است
گرد از رخ نازنین به آزرم فشان / کانهم رخ و زلف نازنینی بوده است
*******
ای پیر خردمند پگه تر برخیز / آن کودک خاک بیز را بنگر تیز
پندش ده و گو که نرم نرمک می بیز / مغز سر کیقباد و چشم پرویز
*******
چون ابر به نوروز رخ لاله بشست / برخیز و به جام باده کن عزم درست
این سبزه که امروز تماشاگه تست / فردا همه از خاک تو برخواهدرست
*******
میخور که فلک بهر هلاک من و تو / قصدی دارد به جان پاک من و تو
در سبزه نشین و می روشن می خور / کاین سبزه بسی دمد ز خاک من و تو
*******
بر سنگ زدم دوش سبوی کاشی / سرمست بدم که کردم این عیاشی
با من به زبان حال می گفت سبو / من چون تو بدم، تو نیز چون من باشی
*******
وقت سحر است، خیز ای مایه ی ناز / نرمک نرمک باده خور و چنگ نواز
کانها که به جایند نپایند بسی / و آنها که شدند کس نمی آید باز
*******
چون ابر به نوروز رخ لاله بشست / برخیز و به جام باده کن عزم درست
کاین سبزه که امروز تماشاگه ماست / فردا همه از خاک تو برخواهد رست
*******
چون نیست مقام ما در این دهر مقیم / پس بی می و معشوق خطایی است عظیم
تا کی ز قدیم و محدث امیدم و بیم / چون من رفتم جهان چه محدث چه قدیم
*******
ایّام زمانه از کسی دارد ننگ / کاو در غم ایّام نشیند دلتنگ
می خور تو در آبگینه با ناله ی چنگ / زان پیش که آبگینه آید بر سنگ
*******
ای آنکه نتیجهی چهار و هفتی / وز هفت و چهار دایم اندر تفتی
می خور که هزار بار بیشت گفتم / باز آمدنت نیست چو رفتی، رفتی
*******
چون روزی و عمر بیش و کم نتوان کرد / خود را به کم و بیش دژم نتوان کرد
کار من و تو چنان که رای من و تست / از موم به دست خویش هم نتوان کرد
*******
یک قطره ی آب بود و با دریا شد / یک ذرّه خاک و با زمین یکتا شد
آمد شدن تو اندر این عالم چیست؟ / آمد مگسی پدید و ناپیدا شد