31
سه شنبه, دسامبر
سه شنبه, ۱۱ دی ۱۴۰۳

زندگینامه حضرت فاطمه زهرا علیهاسلام

انارک نیوز - فاطمه (علیها السلام) در سال پنجم پس از بعثت و در روز 20 جمادی الثانی (نهم فروردین هشت سال قبل از هجرت به خورشیدی) در مکه به دنیا آمد. نام پدر محمد بن عبدالله (ص) (رسول گرامی اسلام، خاتم پیامبران الهی و برترین مخلوق خداوند) و مادر خدیجه دختر خویلد (از زنان بزرگ و شریف قریش و نخستین بانویی است که به اسلام گرویده است و پس از پذیرش اسلام، تمامی ثروت و دارایی خود را در خدمت به اسلام و مسلمانان مصرف نمود) می باشد. 
او با سختی‌ها و مشکلات فراوان بزرگ شد و هنوز یکی دو سال بیشتر از عمر شریفش نگذشته بود که با پدر بزرگوارش در شعب ابوطالب گرفتار تحریم اجتماعی بت‏ پرستان شد و در حدود پنج سالگی که از آن محاصره نجات یافت، مادر مهربانش را از دست داد. در هشت سالگی مجبور به هجرت به مدینه شد. شگفت ترین کنیه اش "ام ابيها" يعنی "مادر پدرش" مي باشد که نشان دهنده علاقه بسيار زياد فاطمه (ع)  به پدر بزرگوارش است.
وقتی در 9 سالگی به سن بلوغ رسید سرانجام حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع)، یگانه شخصیتی که صلاحیت همسری و هم‌شأنی با او را داشت، به خواستگاری او آمد. جشن ازدواج در ماه رجب سال دوم هجرت انجام شد. ثمره این ازدواج مبارک، 5 فرزند به نامهای حسن و حسین (امام حسن (ع) و امام حسین (ع) از امامان 12 گانه می‌باشند که در دامان چنین مادری تربیت یافته‌اند و 9 امام دیگر (به غیر از امام علی (ع) و امام حسن (ع)) از ذریه امام حسین (ع) می‌باشند و بدین ترتیب و از طریق فاطمه (ع) به رسول خدا (ص) منتسب می‌گردند و از ذریه ایشان به شمار می‌روند. و به خاطر منسوب بودن ائمه طاهرین (به غیر از امیر مؤمنان (ع)) به آن حضرت، فاطمه (ع) را "ام الائمه" (مادر امامان) گویند)، زینب (پس از واقعه عاشورا، و در امتداد حرکت امام حسین (ع)، آن چنان قیام حسینی را نیکو تبیین نمود، که پایه‌های حکومت فاسق اموی به لرزه افتاد و صدای اعتراض مردم نسبت به ظلم و جور یزید بارها و بارها بلند شد. تا جایی که حرکت های گسترده‌ای بر ضد ظلم و ستم او سازمان گرفت.)، ام کلثوم (پس از عاشورا حضور داشت و نقشی عمده در آگاهی دادن به مردم ایفا نمود.) و محسن (که در جریان وقایع پس از پیامبر (ص) سقط شد) بود.
حضرت رسول می‌فرمود: "فاطمه پاره تن من است هر کس او را بیازارد مرا آزرده است." اما بیش از 9 سال طول نکشید که دست پر مهر رسول خدا از سر آنها برداشته شد. پيامبر (ص) در بستر بيماری افتاد و رنگ رخسارش نمايانگر واپسين لحظات عمرش بود. در سال يازدهم هجری در آخر ماه صفر با وفات پیامبر اکرم (ص)، فاطمه (ع) غرق در سوگ و ماتم شد. او عمگین فقدان رسول خدا و غصب حق وصی او (سفارش رسول خدا (ص) و ابلاغ فرمان الهی توسط ایشان در روز غدیر، مبنی بر نصب امام علی (ع) به عنوان حاکم و ولی مسلمین پس از پیامبر (ص)  که  توسط عده ای نادیده گرفته شد و آنان در محلی به نام سقیفه جمع گشتند و از میان خود ابوبکر را به عنوان حاکم برگزیدند و شروع به جمع‌آوری بیعت از سایرین برای او نمودند.) بود.
عمر با عده ای به خانه‌ی فاطمه هجوم آوردند و با تازیانه دست مبارکش را آزردند و پهلوی او را که برای دفاع از حریم ولایت به‌پا خواسته بود، شکستند، بر گردن شیر خدا ریسمان بستند و او را به مسجد کشاندند. اما فاطمه پس از این جنایات هولناک که باعث سقط جنین او شد، باز دست از فداکاری و حمایت خود بر نداشت و با همان حال به دنبال امیرالمؤمنین به مسجد رفت و با استفاده از مقام و شخصیت خود، علی (ع) را از دست غاصبین نجات داد و سپس به خانه آمد و در بستر بیماری افتاد. 
غاصبین حق امیرالمومنین و زهرا به این هم بسنده نکردند و فدک (فدک قریه‌ای است که تا مدینه حدود 165 کیلومتر فاصله دارد و دارای چشمه جوشان و نخل های فراوان خرماست و خطه‌ای حاصلخیز می‌باشد. پیامبر (ص) آن را به فاطمه (ع) بخشید.) را که حق مسلم حضرت زهرا بود غصب کردند تا دست آنها را از مال دنیا هم کوتاه کرده باشند.
باید توجه داشت صحت ادعای فاطمه (ع) چنان واضح و روشن بود و استدلال های او آن چنان متین و استوار بیان گردید که دیگر برای کسی جای شک باقی نمی‌ماند و بسیاری از منکرین در درون خود به وضوح آن را پذیرفته بودند. دلیل این معنا آنست که عمر خلیفه دوم هنگامی که فتوحات اسلامی گسترش یافت و نیاز دستگاه خلافت به در آمد حاصل از آن بر طرف گردید، فدک را به امیر مؤمنان (ع) و اولاد فاطمه (ع) باز گرداند. اما بار دیگر در زمان عثمان فدک غصب گردید.
سرانجام فاطمه بر اثر شدت ضربات و لطماتی که به او بر اثر هجوم به خانه‌اش و وقایع پس از آن وارد گشته بود، بیمار گشت و در بستر بیماری افتاد. در چنین روزهایی بود که ابابکر و عمر به عیادت حضرت آمدند. فرمود: "شما من را به غضب آوردید و هرگز من را راضی ننمودید؛ در نزد پیامبر. شکایت شما دو نفر را خواهم نمود."
سرانجام روز سوم جمادی الثانی سال یازدهم هجری (7 شهریور ماه 11 خورشیدی) فرا رسید. دخت پیامبر، بر اثر حوادث ناشی از هجوم به خانه ایشان، دنیا را ترک نموده و به شهادت رسید. در حالی که از عمر مبارکش بنا بر مشهور، 18 سال بیشتر نمی‌گذشت و بنا بر مشهور تنها 95 روز پس از رسول خدا در این دنیا زندگی نمود.
خبر شهادت آن حضرت فوراً در بین مردم انتشار یافت و مدینه یک‌پارچه عزا و گریه شد . سیل جمعیت برای دلداری و تسلیت امیرالمؤمنین و فرزندان خردسال فاطمه به طرف آن خانه کوچک سرازیر بود تا کم‌کم خورشید غروب کرد. 
مردم متفرق شدند و علی تنها شد. شب بود؛ او شخصاً برای تغسیل و تدفین اقدام فرمود. شبانه آن بدن آزرده را همراه باران اشک خود غسل داد و کفن نمود و با عده کمی از شیعیان خاص خود بر او نماز خواند و بدن بی‌جان فاطمه را در گوشه‏ ای دور از چشم بیگانگان به‌خاک سپرد؛ سپس با دستی خالی و سینه‏ ای پردرد به سوی قبر مطهر رسول خدا رو کرد و با کلماتی دلسوز خاطر خود را تسلی داد. 
صبح شد و مسلمان‌ها که از تدفین فاطمه (ع) خبر نداشتند جمع شدند. وقتی که از دفن زهرا مطلع شدند با کمال جسارت خواستار نبش قبرش شدند که ناگهان با غرش شیر خدا، نفس‌ها در سینه‏ ها حبس شد و از تصمیم خود منصرف شدند.
قبر مطهر فاطمه (ع) باید تا قیام فرزند عزیزش حجه بن الحسن (عج) مخفی بماند تا سندی زنده بر مظلومیت آن بانو و گواهی بر ظلم و ستم قاتلین او باشد و او به ظلم و بی عدالتی در سراسر گیتی پایان دهد.


شهادت ایشان چهارشنبه 7 شهریور ماه 11 خورشیدی یا 28 آگوست 632 میلادی می باشد.