خلاصه: ?در دنیایی که حقوق حیوانات بر حقوق گیاهان و حتی بر حقوق انسانها ارجحیت دارد، ناگهان طرفداران حقوق گیاهان (زنبقها) بر طرفداران حقوق حیوانات (سنجابها) پیروز میشوند و دولت عوض میشود.
اینبار خوردن گیاهان ممنوع است و تمام قوانین به نفع برتری گیاهان است و حیوانآزاری رواج پیدا میکند...
نظر من: ?یه اثر تالیفی خاص و متفاوت با یه موضوع خیلی عجیب. اولش درک موضوع و قرار گرفتن در فضای کتاب سخته اما کمکم متوجه دنیای نسبتا پادآرمانشهری کتاب میشیم.
افراط و تفریط مشخصه اصلی دنیای کتابه. چه در دولت سنجابها و چه در دولت زنبقها.
?به عنوان یه حیواندوست یجورایی طرفدار دولت حامی حیوانات بودم اما اونا هم افراط خودشون رو داشتن طوری که خوردن گوشت برای مردم ممنوع بود و به مرگ انسانها به اندازه مرگ حیوانات توجه نمیشد.
اعتدال چیزیه که در دنیای کتاب وجود نداره و زمینهساز تخلفاتی شده که تحت پیگرد دولت قرار میگیره.
?قشنگی کتاب به این بود که هیچ اسم یا فضاسازی ایرانی یا خارجی در کتاب نبود. یعنی آزادیم که دنیای کتاب رو با تفکرات و اسامی انتخابی خودمون تصور کنیم که این نقطه قوت کتاب بود. بدون هیچ ذهنیت از طذف نویسنده، ذهنیت خودمون رو با دنیای کتاب منطبق میکنیم.
دوست داشتم کتاب طولانیتر و عمیقتر باشه و پایان واضحتری داشته باشه اما ایده قشنگی داشت و از خوندنش به عنوان یه اثر تالیفی متفاوت لذت بردم.
بریده کتاب: ?آنها کاری نداشتند دولت چه میکارد و چه درو میکند. ولی دولت با آنها کار داشت. امروز میگفت گوشت نخورید چون جفا به حیوانات است و فرداروز میگفت مبادا به سیب گاز بزنید که دردش میآید!
?کار کردن با خاک باعث شده بود بفهمیم که هیچ برتریای وجود نداره، هیچکس عاقلتر از بقیه نیست. آدمها وقتی توی یه چیزی غرق میشن فقط همون رو میبینن. چشماشون رو روی باقی دنیا میبندن. هیچکس عاقل نیست. تو هم نباش.
?اگر رویاهایتان شما را به اندازه کافی نمیترسانند، پس بهاندازه کافی بزرگ نیستید.