طی روزهای اخیر اخبار مربوط به محاصره و حمله داعش به «کوبانی»، شهری کردنشین در شمال سوریه و در مجاورت مرز مشترک با ترکیه، تبدیل به خبر اول شبکههای اجتماعی و رسانههای منطقهای و بینالمللی شده است.
بهراستی اینک «کوبانی» قلب تپنده جهان و آوردگاه میان سیاهی و روشنی شده است. گروه رادیکال و تروریستی داعش طی ماههای اخیر در پهنه جغرافیایی دوکشور عراق و سوریه شهرهای مختلفی را به تصرف خود درآورده و همچنان در تلاش برای گسترش توام با خشونت عریان قلمرو خلافت خودخواندهاش است و منطقا «کوبانی» نه نخستین شهری است که آنان بهدنبال تصرفش بودهاند و نه آخرین آنها! اما «کوبانی» را باید متفاوتترین شهری دانست که تاکنون داعشیان با آن مواجه شدهاند؛ متفاوت از این منظر که برخلاف عمده شهرهای دیگر «کوبانی» درواقع به تنهایی گرفتار شده است و عملا بهجز مردم مسلحشده خود با تجهیزات سبک اعم از زن، مرد، پیر و جوان، هیچ دولت و سازمان مهم سیاسی و نظامی را بهعنوان پشتیبان در پشتسر خود نمیبیند، شاید مورد آمرلی (شهر ترکمنهای شیعی در عراق) از نظر مقاومت شبیه به «کوبانی» باشد اما در آنجا دولت عراق، پیشمرگان کرد، حملات و حمایتهای متحدان منطقهای و فرامنطقهای در شکستن محاصره به کمک مردم شجاع آمرلی آمد؛ امری که تا به امروز در مورد «کوبانی» رخ نداده است و تنها چند حمله پراکنده و کمتاثیر هوایی از سوی ائتلاف ضدداعش رخ داده است. نکته بارز دیگر میزان مقاومت وصفناپذیر و جانانه ساکنان «کوبانی» است. فقط کافی است نحوه سقوط شهرهای موصل، تکریت، تلعفر و شنگال را یکبار دیگر مرور کرد تا این تمایز بیشتر نمایان شود، نکته سوم حضور پررنگ زنان در صفوف مبارزه و مقاومت است؛ امری که شاید کمتر نظیری در چنین سطح و اثربخشی در تاریخ و دیگر نقاط جهان بتوان برایش یافت و اما چهارمین نکته عدمپوشش مناسب و قابلتوجه رخدادهای «کوبانی» از سوی رسانههای بینالمللی و عدمحساسیت کافی افکارعمومی و جامعه جهانی در قبال سرنوشت این مردم مظلوم و گویی فراموششده است. «کوبانی» در دو مرحله تحتمحاصره داعش قرار گرفته است؛ مرحله نخست که ماهها به درازا کشید و شدت آن پس از آغاز حمله به موصل و دیگر نقاط عراق کمتر شد و مرحله دوم در سههفته اخیر رخ داده که البته بسیار شدیدتر از قبل بوده است اما در تمامی این ماهها شاهد کمترین پوشش رسانهای و واکنش دیپلماتیک دولتها و سازمانهای بینالمللی در قبال این وضعیت بودهایم! اما در این بین سوال دیگری مطرح میشود و آن اینکه مسوولیت فردی، جمعی و بینالمللی افراد، گروهها، دولتها و سازمانهای بینالمللی در زمانی که بهطور آشکارا شاهد نقض فاحش حقوقبشر هستند و خطر وقوع نوعی نسلکشی توسط مهاجمان مسلح داعش علیه مردم «کوبانی» هست، چیست؟ منشور سازمانمللمتحد بهطور صریح و روشن در این خصوص برای همه اعضای عضو و بهخصوص پنجعضو دایم شورای امنیت تکلیف را روشن کرده است.
و آن حفظ صلح و امنیت بینالمللی و حتی انجام اقدامات پیشدستانه برای پیشگیری از وقوع جنایت علیه بشریت است اما عملکرد سلیقهای و منافعمحورانه همه پنجقدرت دارای حق وتو و نحوه واکنش آنان در قبال تحولات ماههای اخیر در سوریه و عراق بهگونهای است که نمیتوان امید چندانی به انجام واکنش موثر از سوی آنان داشت. سایر اعضای عادی سازمانمللمتحد و از جمله دولتهای قدرتمند منطقهای هم نوعی سکوت مرگبار در قبال این تحولات اتخاذ کردهاند، ترکیه که عملا با محاصره شدید مرز مشترکش با «کوبانی» مانع از رسیدن هر کمکی اعم از ملحقشدن هواداران مقاومت در «کوبانی» تا کمکهای انساندوستانه از جمله آب و مواد غذایی و حتی انتقال مجروحان شده است و به تعبیری گویی با این اقدام خود، چنگ بر گلوی «کوبانی» زخمیازتیغ داعش انداخته تا نفسهایش هرچه زودتر به شماره افتد؛ حتی داوداوغلو که پیش از این گفته بود ترکیه اجازه نمیدهد «کوبانی» سقوط کند، در جدیدترین اظهارنظرش از ادعای پیشین عقبنشینی کرده و گفته است: «تنها «کوبانی» نیازمند کمک نیست!» اما جدای از ترکیه عملکرد دولت سوریه نیز در قبال محاصره «کوبانی» قابل نقد و تامل است؛ بهنظر میرسد دمشق که در چند جبهه درگیر جنگ با داعش و دیگر مخالفان است باید حتی جدای از مساله کمک به کردها بهعنوان بخشی از شهروندان کشورش، از منظر استراتژیک مانع از رسیدن داعش به مرز مهم «کوبانی» با ترکیه شود، چراکه این امر در آینده میتواند معادلات قدرت در جنگ کلی با این گروه تروریستی را با مخاطرات بیشتری مواجه سازد؛ اما تاکنون هیچ اقدام موثری در این زمینه از جمله انجام حملات هوایی توسط جنگندههای دمشق رخ نداده است.
اما شاید اینروزها تنها نگرانهای واقعی ساکنان «کوبانی»، مردم عادی در اقصینقاط جهان بهخصوص در ترکیه، ایران، عراق و... باشند، کسانی که تنها ابزارهای ابراز حمایت و واردآوردن فشارشان بر دولتها به شبکههای اجتماعی و یا برگزاری تجمعات اعتراضی خیابانی و بهتازگی برپایی کمپین اعتصاب غذا در حمایت از «کوبانی» محدود میشود؛ مردمی که همدلی و حمایتشان را از این طریق اعلام میدارند، اما باوجود همه این همدلیهای مردمی نیز باید گفت بهراستی «کوبانی» همچنان تنهاست، «کوبانی»ای که بخشی از جغرافیای نوروز و آریایی است و ساکنانش دارای پیوندهای ناگسستنی تاریخی، فرهنگی، نژادی و زبانی با دیگر مردم ایرانی هستند!
(روزنامه شرق / اردشیر پشنگ / شماره 2134/ تاریخ 17/7/93)