سینا ایرانپور انارکی (جام جم 3/6/87)
انگشت را می گذاریم وسط نقشه ایران، اینجا کویر است، اینجا آسمان آبی آبی است، اینجا انارک است. شهری که به طول 53 درجه و 41 دقیقه و 45 و 82 صدم ثانیه شرقی از نصف النهار گرینویچ و عرض 33 درجه و 18 دقیقه و 38 و 79 صدم شمالی از خط استوا قرار دارد، ارتفاع آن از سطح دریا 1491 متر است و در 75 کیلومتری شمال شرقی شهر فرش یعنی شهر نائین از توابع استان اصفهان و در راه اسفالته ای که از نائین به سمت شمال شرقی منشعب شده، قرار گرفته است. اینجا خاک طلاست و این شهر نمایشگاهی است از معادن فلزات مختلف در دل کویر، اینجا شهرک صنعتی نیست، اینجاشهر، شهر فرهنگ است و زمین، زمین کانی ها، اینجا نارُسینه است.
از نائین که رهسپار جاده انارک می شوی، تمام مسیر بیابانی است بدون حتی یک درخت. هیچ آبادی و روستائی نیز وجود ندارد و اینجاست که پی می بری واقعاً آب آبادانی است. نیاز به پرسش و تحقیق ندارد. درد مردمان کویر در سالیان دراز آب بوده و بس که اگر آب بود، با همت این مردمان حتی بدون حمایت دولت این سرزمین روی دیگری از خود به نمایش می گذاشت. اما از قرار، کویر باید همیشه یکرو، یکرنگ و بی ریا باقی بماند. این حقیقت کویر است، زمین و خاک و آسمان روشن.انارک در دامنه جنوب شرقی مرتفع ترین کوه منطقه یعنی دره انجیر با 2438 متر ارتفاع واقع شده است.
تابلو 5 کیلومتری انارک را نشان ميدهد. از اینجا که روبهرو را به نظاره بنشینی، هیچ گاه به ذهنت خطور هم نميکند انارکی که پیش رویت است و گاه آن را روستا و ده مينامند (هرچند در تقسیمات جغرافیایی سیاسی بخش محسوب ميشود) چیزی شبیه به یک روستا یا شهری تاریخی از کاه و گل باشد؛ تو از این فاصله تمدن را ميبینی، ساختمان و سولههای بزرگ، پمپ بنزین، کارخانه پودر سنگ و دیگر وارد انارک شدهای.
خیابانی را که بیشتر ادارات دولتی در آن واقع شدهاند، ادامه ميدهیم. به یک سالن ورزشی ميرسیم که عمر زیادی از آن نميگذرد. ساختمان جدید شهرداری انارک در سمت چپ و ساختمان مخابرات در سمت راست و بعد از آن تنها مدرسه راهنمایی دخترانه انارک به نام هجرت است و متصل به آن دبیرستان دخترانه شهید صمدی. سمت چپ را که بنگری راهنمایی پسرانه شهید مطهری است؛ یادآور روزهایی پرخاطره، روزهایی که قلم به دست گرفتنم بزرگترین و مهمترین خاطرات آن دوران است.
و حال پس از شاید 10 سال برای انارک یا به عبارتی نارسینه مينویسم.
انارک به معنای انار کوچک و نارسینه به معنای اناری در سینه کوه است. انار نماد عشق است و این عشق بر سینه کوهی روییده که نعمت زندگی را برای مردمانی که روزگاری از کنار واههای ميگذشتند و شترهایشان را سیراب ميکردند و خود نیز آرامش جان ميیافتند به ارمغان آورده. انارک زاییده عشق است و عشق سبب معرفت و دوستی و مهمان نوازی و شهرتشان به فرهنگ و مردمداری نیز از همین عشق است. انار نماد انارک است. نماد دل پک و روشن و زلال مردمان این خطه کویری است و بيشک محمد پهلوان که نخستین سنگ بنای این آبادی را گذاشته، گرفتار عشق شده است.
محمد پهلوان در زمان شاه عباس اول انارک یا نارسینه را بنیان نهاد و این خاک با دیواری بلند و با دو دروازه محکم که فقط از آن دو، یک دروازه با آثاری ناچیز باقيمانده، حفاظت ميشده است. آثاری از سه قلعه قدمی نیز باقی مانده است. یکی از آنها روی کوه اصلی قرار دارد که به سبب چشمه آبی که از آن برخوردار بوده، خانمان مردم در پناه آن شکل گرفته است. این قلعه به همت اهالی چند سال پیش مورد مرمت و بازسازی قرار گرفته است. از دیواری که انارک را در آغوش ميگرفته و از گزند اشرار محفوظ ميداشته نیز چند متری کوتاه در پشت کوه ذکر شده ماندگار است. آنچه مسلم است، شهر بسیار مورد هجوم عیاران و اشرار قرار گرفته و در عصیان و هرج و مرجی که نایب حسین کاشی و دار و دسته علی ورامینی به پا کردند مردم انارک و بخصوص نایب علی و تفنگچیان صبور بومی بسیار مقاومت کردند، اما شهر عاقبت به دست راهزنان تسخیر شد.ساختمانهای قدیمی
از انارک و ساخت و سازهای آن سند معتبری مربوط به اوایل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار موجود است که طی آن میرزا تقيخان امیرکبیر در محرمالحرام 1267 هجری قمری خطاب به بزرگان و ریشسفیدان انارک نوشته و به اهالی درباره ساخت قلعه و حصار هشدار داده و به وقایع مهم و غمانگیزی که در انارک رخ داده ازجمله شیوع بیماری وبا در این شهر، اشاره کرده است که این نامه مبنی بر پرداخت وجهی برای ساخت قلعهای به منظور تامین امنیت محل از دستبرد راهزنان نیز است.
در ادامه مسیر، اگر از اولین میدان به سمت راست برویم، به باسابقهترین مدرسه انارک یعنی دبستان فرخی ميرسیم که تاریخ تاسیس آن 1315 هجری شمسی است؛ دبستانی که مردان کوچک دیروزش، بزرگمردان امروز عرصه علم و صنعت هستند.
در کنار دبستان، بهداری و پس از آن شهرداری و بخشداری سابق و ساختمان بعدی دبیرستان شهید باهنر است. تا همین چند سال پیش این دبیرستان فعال بود و با 3 کلاس اول، دوم و سوم تنها در رشته تجربی اداره ميشد، اما متاسفانه مهاجرتهای روزافزون و کاهش جمعیت موجبات تعطیلی این دبیرستان را فراهم کرد و دانشآموزان معدود انارکی را روانه خوابگاههای دانشآموزی شهرستان نائین کرد. این روند سایر مدارس را نیز تحت تاثیر قرار داد و اگر فکری اندیشه نشود و جمعیت رفته بازنگردد و تعداد دانشآموزان افزایش نیابد، باید منتظر تعطیلی راهنمایی و دبستان نیز بود و بيشک تنها راه، ایجاد اشتغال در منطقه و افزایش امکانات آموزشی و رفاهی است تا بتوان آب رفته را به جوی بازگرداند و جمعیت فعلی را حفظ و مهاجران را نیز ترغیب به بازگشت کرد که البته امری است بسیار دشوار.
به ساختمان دبیرستان که ميرسی، در واقع به پایان شهر انارک در قسمت جنوبی رسیدهای که آن طرفتر جاده کمربندی وجود دارد و باید گفت راه ارتباطی طریقالرضا(ع) است. بخش انارک به دلیل وسعت زیاد و واقع شدن در مرکز کشور بر سر چهارراه ارتباطی طریقالرضا(ع) و محور ترانزیتی اتصال کشورهای آسیای میانه به آبهای آزاد خلیج فارس واقع شده و در صورت توجه و توسعه و تجهیز محورهای ارتباطی بخش و عبور راهآهن از نظر حمل و نقل کالا و مسافر از پتانسیل فوقالعادهای برخوردار است. این جاده سبب شده تا انارک تبدیل به شهری گذری گردد و مسافران و اتوبوسرانها تنها برای استراحت دقایق کوتاه را در انارک بگذارنند، بدون آن که آگاه باشند در این شهر چه ميگذرد و چه بر آن گذشته انارک شهر توریستی نیست، ابنیه آن اندک است و مرکز تفریحی خاص و ویژهای ندارد کما این که آنچه از طبیعت بکر و میراث فرهنگی در خود جای داده برنامهریزی و سازماندهی خاصی برای آن صورت نگرفته و تبلیغات هم که در واقع هیچ است. بنابراین توریستها و بازدیدکنندگان از شهر انارک، خود مردم انارک هستند که مقیم تهران، اصفهان، یزد و سایر شهرهای ایران شده و در ابتدای بهار و آغاز سال نو و برخی از روزهای تابستان یا فصل شکار و رویش ریواس و انغوزه که گیاهانی خودرو هستند و مصارف دارویی دارند یا از آنها رب و آش محلی تهیه ميشود و همین طور برای تفریح و مسافرت انارک را برميگزینند و شاید انارک برای انارکيهای مقیم سایر شهرها حکم شهرهای شمال را دارد که مردم برای مسافرت و تفریح به آنجا ميروند. باور نکردنی است، اما در ایام سال نو جمعیت کمتر از هزار و 500 نفری شهر انارک به یکباره به 2 تا 3 هزار نفر ميرسد.
برای آنها که مزارع و دشتها و محلهای طبیعی و بکر انارک را ميشناسند، گریز از شهر و شهرنشینی و آرامش در پناه کوه و دشت و هوای پک انارک برتر از هر قرص مسکنی است که آرامش را به اعصاب و روان آنها بازميگرداند.
تقریبا دو، سه سالی است چهره شهر تغییراتی محسوس کرده است؛ تغییراتی که ناشی از ابتکار عمل شهردار ی است. دیوارهای برخی از قسمتهای شهر که در معرض عموم قرار دارند، با همان طرح و سبک سنتی با کاه و گل مرمت و بازسازی شده تا نمای پیشین خود را حفظ کرده باشند. از خیابان 22 بهمن اگر مسیر را مستقیم ادامه دهیم به مرکز اصلی شهر خواهیم رسید. یک میدان وسیع که البته فقط نامش میدان است؛ نه جدول کاری و نه فضای سبزی. اگر یک روز از آنجا دیدن کردید تعجب نکنید. آنجا حتی یک چراغ راهنمایی و رانندگی یا تابلویی وجود ندارد و به هر طرف که خواستید از 3 جهت که پیش رو دارید ميتوانید وارد شوید. سمت راست خیابان بازار است که بازار انارک و اکثر فروشگاهها و مغازهها در همین خیابان واقع شده و روبهرو هم به جایگاه تولد انارک ميرسید. به همان اناری در سینه کوه و به همان چشمه، اینجا محله سراب است همان جایی که اولین ساختمانها و خانهها در آن بنا شد.
کوه پا برجاست قلعه نیز به مرمت اهالی شهر استوار است. البته درختی وجود ندارد از پایین که نگاه کنی، بافت قدیمی انارک روبهروی شما و در پناه کوه به شما سلام ميکند. نميدانم چرا هرگاه به این قسمت از شهر مينگرم، کسی صدایم ميکند؛ صدایی از سالیان دور، صدایی از دل انارک، صدایی که ميگوید کاش دوستم داشته باشی و من شک ندارم که این صدا را، این خاک را دوست دارم. از چشمه بگویم. اشتباه نکنید، از چشمهای که جویبار آن از کوه سرازیر ميشود و در پایین در گردابی جمع ميگردد و فضایی طبیعی و دلنشین ایجاد ميکند چیزی نميبینید. به لطف تمدن و پیشرفت، اینجا لولهکشی صورت گرفته و منبع ایجاد شده و شما چند شیر آب که مردم از آن برای مصرف روزانه آب بر ميدارند ميبینید. لابد ناامید شده و از خود ميپرسید اگر انارک این چشمه را ندارد، پس دیگر چه دارد؟ طرحی که شما در محله سراب ميبینید، متعلق به سالیان دور است و اتفاقی نیست که یکی، دو دهه اخیر رخ داده باشد. فکر ميکنید نزدیكترین ساختمان و از ابتدائی ترین ساختمانهای انارک در کنار این چشمه چیست؟ پاسخ مسجد کوچکی است به نام مسجد ذکریا. اما این مسجد با فضای محدود خود جوابگوی جمعیتی که هر روز فزونی ميگرفت نبود و به ناچار اهالی آن زمان دست به کار تسطیع زمین ناهموار و صخرهای شمال غرب چشمه شدند و از معماران و مهندسان صاحب نام یاری طلبیدند. کورههای آجرپزی را در گوشه و کنار آبادی به کار انداختند و ساختمان مسجد حاج محمدرضا را آغاز کردند. از قدیميترین ماخذی که درباره پیشینه انارک ميتوان نام برد، محراب همین مسجد است که روی آن ابیاتی گچبری شده وجود داشت و تاریخ اتمام مسجد را به سال 1181 هجری قمری نشان ميداد. این گچبری زیبا و با ارزش را دست تغافل ابنای روزگار در اوایل 1360 شمسی به نابودی کشاند و دوستداران هنر و علاقهمندان به میراث ادب و فرهنگ گذشتگان را برای همیشه از لذت دیدار آن محروم کرد.
در کنار مسجد حاج محمد رضا و روبهروی نانوایی انارک، حمام عمومی وجود دارد که از دیگر آثار موجود در انارک است و چند سالی است دیگر مورد استفاده عموم قرار نميگیرد. موزه میراث فرهنگی انارک نیز در همین مکان واقع شده و طی دو سه سال اخیر فعالیت خود را آغاز کرده است.
میان مسجد حاج محمدرضا و حمام عمومی، پلکان وسیع و تقریبا مرتفعی وجود دارد که راه بالا رفتن از دامنه کوه و رسیدن به حسینیه انارک و بافت ساختمانی قدیم انارک را هموار ميسازد حسینیه انارک از دیگر بناهای تاریخی شهر ميباشد که دور تادور آن را رواقهای زیبا احاطه کرده که نشیمنگاههای خاصی برای عزاداران به حساب ميآید و بالای تمام رواقها و برخی رواقها روی دیوارشان یک بشقاب آبی یا سفید رنگ متعلق به عهد قاجار قرار گرفته است. حسینیه تا چند سال پیش سقف نداشت و ایام محرم با چادر، همانند بسیاری از روستاهای دیگر پوشیده ميشد؛ اما به لطف یکی از اهالی خیر انارک هماکنون حسینیه دارای سقف و پوشش مناسبی شده است. علاوه بر مسجد حاج محمدرضا و حسینیه، انارک یک مسجد جامع نیز دارد که ظاهراً چندین سال بعد از احداث مسجد حاج محمدرضا به جهت آن که احساس ميشود کوچک است و متناسب با جمعیت شهر نیست در همان میدان اصلی شهر مسجد جامع بنا ميشود. زیارتگاه پیرمردان انارک نیز که از مرکز زیارتی و تفریحی است، با همکاری و سرمایه مردم شهر بازسازی و توسعه پیدا کرده و استراحتگاه مناسبی برای مسافران محسوب ميشود و از امکانات لازم مانند سرویسهای بهداشتی، محل استراحت و... برخوردار است.معماری انارک
همان طور که اشاره شد، اگر از پلکان مسجد حاج محمد رضا به سمت بالا برویم با بافت ساختمانی و معماری انارک بیشتر مواجه ميشویم. انارک از هر سمت چشم اندازی متفاوت دارد از کنار جاده، برج و با روی شهر دیده ميشود که بالای کوه برجی قرار گرفته که در واقع همان قلعه بازسازی شده است و دیوارها وحصار شهر از کوه سرازیر شده و پیرامون شهر چرخیده است.
از سمت شمال، شهر انارک انگار ردیف بيپایانی از بادگیرهاست که همگی رو به شمال ایستادهاند تا هوایی خنک به خانهها ببرند. خانههای بافت قدیمی انارک از نقشه خاص و واحدی پیروی نميکنند، بلکه بنا به مقتضیات مکانی و میزان زمین ساخته شدهاند. در این خانهها بادگیر عنصر اصلی خانه است. در خانههای بزرگ بادگیر روی صفه (ایوان بزرگ خانه) قرار دارد و در خانههای کوچک بادگیر روی یکی از اتاقها قرار گرفته است. در بیشتر خانهها از آجرکاری به عنوان پنجره و نرده استفاده شده و تمام اتاقها دارای تاقچه هستند. بیشتر خانههای انارک (بخصوص خانههای اعیانی) به دست معماران اردکانی و یزدی ساخته شدهاند و متاسفانه تخلیه شدن خانههای قدیمی و عدم حفظ و نگهداری و مرمت این خانهها موجب تخریب بافت قدیم شهر و ویرانی آنها شده است. به طور کلی ميتوان گفت دیوارهای بلند خشتی، سقفهای گنبدی طاق و چشمهدار یا ضربی و بادگیرهای استوار بر فراز بامها از ویژگيهای معماری انارک است. شایان ذکر است یکی از اهالی شهر که مقیم اصفهان است چند سال پیش اقدام به احداث خانهای با سبک معماری سنتی انارک کرد و هم اکنون شهروند دیگری چنین خانهای را در دست ساخت دارد.
از دیگر جاذبههای تاریخی انارک کاروانسرای چهار ایوانی است که توسط حاج محمد ولی ساخته شده است. در ضلع شرقی کاروانسرا کتیبهای بر سنگ مرمر با خط نستعلیق نوشته شده است که به تاریخ 1310 هجری قمری و به بانی آن اشاره ميکند. همین طور رباط مشجری با وسعتی معادل هزار مترمربع از آثار زیبای انارک است که بین راه قدیم چوپانان به انارک واقع شده و مصالح آن آجر و سنگ و در تاریخ 1301 هجری قمری به دست حاج مهدی انارکی ساخته شده است.
چشمهای به نام بازیاب نیز در مسیر مهرجان به چوپانان اندکی دورتر از جاده اصلی، در دامنه کوهی بلند قرار گرفته است. آب این چشمه در میان منطقه خود از شگفتيهاست و لیکن گوارایی آن به معجزه ميماند. بر دیوارهای کوه بازیاب نیز حفرههای بسیار صعبالعبور است که ظاهرا در قدیم انبار و محل نگهداری اشیاء و کالاهای خاص بود.
اما بشنوید از آباديهای انارک که تعداد آن از 40 مورد هم بیشتر است. این آباديها مکانهایی بسیار زیبا و بکر برای گردشگری هستند. به برخی از این اسامی دقت کنید: اسماعیلان، آشتیان، چاه شوره بالا و پایین، چاه گربه و مزرعه مرغاب، چوپانان، عشین، سهل چو و دراز، قبله و... این اسامی هم در نوع خود جالب هستند که البته با توجه به نوع محصول و درختان آن آبادی با شرایط اقلیم یا صاحب آن نامگذاری شدهاند.اقتصاد انارک
انارک حدود 40 معدن دارد که از این تعداد، چند معدن در حال حاضر فعال هستند و بقیه به دلایلی تعطیل یا اصلا مورد بهرهبرداری قرار نگرفتهاند.
قابل اشاره است که ایران 13 معدن طلای شناسایی شده دارد که 2 یا 3 معدن مورد بهرهبرداری قرار گرفته و یکی از این 13 معدن به نام طلای خونی که هنوز مورد بهرهبرداری قرار نگرفته در جنوب شرقی و 53 کیلومتری شهر انارک واقع شده است.
اقتصاد شهر انارک به معدن وابسته است و باید گفت خاک این منطقه طلاست. معادن سرب نخلک (فعال است )، مس مسکنی، سرب سیاه کوه و مس طالمسی از معادن برجسته انارک هستند و سرب نخلک از معروفترین معادن سرب ایران محسوب ميشود. البته معادن مختلف سنگ ساختمانی نیز در جايجای بخش انارک در حال فعالیت هستند که با تاسیس شرکت فراز معادن انارک بهرهبرداری از این معادن رونق بیشتری یافته است. جالب است بدانیم طبق تحقیقات باستانشناسی صورت گرفته در ایران دوره هخامنشی سه معدن فعال شناسایی شده است: معدن آهن نی ریز، معدن طلای قلعهزری بیرجند و نقره و سرب نخلک انارک.
از دیگر معادن انارک که البته بیشتر آنها غیر فعالند، معدن آهن خالوحیدر، آهن بته علم، معدن منگنز، نیکل چاه شوره، سرب و زغال سنگ سیاه کوه، کرومیت دم عبدوله، فیروزه و آهن چفت چغو، گوگرد معلا، آنتیموان و طلای پتیار و... هستند و اینجاست که انارک را باید نمایشگاهی از کانيها و فلزات نامید و افسوس خورد که چرا با این همه داشته، انارک هنوز هم یک انار کوچک است، هنوز هم مهاجرت ادامه دارد و هنوز هم بیکاری در این شهر درد است.
از دیگر منابع اقتصادی انارک، کشاورزی و دامداری است که با اجرای 14 طرح کشاورزی در منطقه چوپانان و برخورداری از آب 3 قنات روستای چوپانان، حجت آباد و آشتیان، مردم این روستاها به کشاورزی مشغول شدهاند. به نحوی ميتوان گفت دهستان چوپانان قطب کشاورزی شهرستان نائین است با محصولاتی چون جو، گندم، پسته، صیفی جات، زرد آلو و بادام. دامداری نیز حرفهای است که در آمد خوبی برای بسیاری از انارکيها به سبب شرایط اقلیمی مناسب منطقه و داشتن چراگاهی برای پرورش گوسفندان به ارمغان آورده است.
مردم انارک لهجه محلی نیز دارند که بسیار شیرین و طناز است که این لهجه با کلی تفاوت و غلظت در میان کلمات، مشابه با لهجه مردم نائین و اردستان است و این تفاوت در حدی است که بسادگی ميتوان تشخیص داد شخص اهل کدام شهر است. این لهجه در بیان وگفتار بيشباهت به لهجه زرتشتيها نیست.
همه آنچه گفته شد، ناگفتههایی است کوتاه از زمینی کوچک اما قلبی بزرگ به نام انارک که در صورت سرمایهگذاری بیشتر و ارائه تسهیلات این شهر بدون وابستگی ميتواند یک قدرت اقتصادی و یک منطقه گردشگری در کشور محسوب شود.
اینجا ایران است، اینجا کویر است و خاک از طلاست، اینجا انارک است.