امروز سوم فروردین ماه 1396 هوا ابری و دلپذیر بود و امید به بارش باران می رفت. از ساعت 14 که اندک اندک جمع دوستداران این گردهم آیی بزرگ تشکیل می شد بنظر می رسید امسال با سالهای پیش تفاوتهایی هم دارد.
جایی که افراد با سماورو کتری و شیرینی از سالها پیش با آویشن از دوستان و همشهریانی که از راههای دور و نزدیک خود را می رساندند که در این مراسم شرکت نمایند با چادری که می گفت مجوز فروش در این تفریحگاه قدیمی انارکیها یعنی دره انجیر یا به قول بومی ها "درنجیل" را دارد اشغال شده بود و آنها به گوشه ای دورتر و بی نشان در این بازار مکاره رانده شده بودند.
هر آن به دوستداران بی قرار که خواهان دیدار آنانی بودند که سالها چشم انتظارشان بودند و شاید در خواب هم نمی دیدند که آنها را ببینند افزوده می شد.
ساعت 16 شلوغی عبور و مرور سواری ها در میدانگاه اصلی که قسمتی از آن به مانند گذشته صاف شده بود اما هنوز قسمتی دیگر به بهانه درختکاری بی استفاده مانده به اوج رسید.
در گوشه ای و چادری سیرابی شتر و دمنوش فروخته می شد و بدنبالش سوغات انارک و کارهای دستی و آش انغوزه و برو تا ذرت مکزیکی. و در گوشه ای دورافتاده نذری آش می دادند که بسیار قابل تقدیر و سپاسگزاری است تا دوستان قدیمی که پذیرایی با چای آویشن در لیوانهای کاغذی و شیرینی حاج بادام می دادند ولی در میان این بازار گم شده بودند و عده ای می خواستند پول به آنها بدهند که با خنده می گفتند اینجا همانند سالهای گذشته رایگان است و فقط خنده رضایت شما کافی است.همگی از پیر و جوان، دختر و پسر، زن و مرد خوشحال بودند و خنده و شادی این فضای همدلی و همبستگی را که خداپسندانه بود پر کرده بود و بسیاری می گفتند ای کاش این ساعات خوش که بی هیچ هزینه ای مهیا شده بارها در این روزها تکرار می شد. چقدر ساده می توانیم شاد شویم.
قطراتی از باران الهی را داشتیم که باید گفت ببار ای بارون، ببار و حاکی از رضایت الهی از این گردهم آیی خودخواسته و بدون هیچ تبلیغی از پیش بود و از بانیان بی چشمداشت این مراسم و آنان که نذری خود را در این گردهم آیی آورده بودند کمال تشکر را داریم.
هنگام نظرخواهی نوشتاری، تنها یک نفر با پرخاشگری و برافروختگی به دختر خانم کوچکی که نزدش رفته بود گفته بود، غرضتان از این کارها چیست؟ که پاسخش داده شده بود، دیدار دوستان!
مگر شاد بودن هم قصد و غرض است. ای کاش این دید و بازدید نوروزی که خودجوش است به محلی برای تجارت و کیسه برای عده ای تبدیل نمی شد و همت عالیه و نذری بیش از پیش همه گیر می شد.ساعت 18 بود که گروه گروه به خانه های خود بازگشتند و برخی راهی شهرهای دور خود تا شادی خود را در خانه های خود نیز تقسیم نمایند. امسال از سالهای پیش افزونتر بودند و چند گروه گردشگری نیز با شنیدن گوش به گوش این گردهم آیی حضور به هم رسانده بودند. خدا نگه دارشان باشد این هزاران نفر را هم.
در نظرخواهی از همشهریان گرامی موارد انتقادی زیر دیده می شود.
1- بیش از همه بازار مکاره ای که سادگی دید و بازدید را مشکل کرده بود تا در نظر عده ای هدف تشکیل این گردهم آیی را تغییر دهد.
2- نبود پارکینگ درخور این جمعیت انبوه
3- نبود دستشویی
4- سنگ اندازی در دادن سماور اوقافی به دست اندرکاران چای آویشن که حاصلش چای نیم گرم بود که دلیلش ازدحام همزمان یاران بود.
5- سطل زباله بجای کیسه زباله.
6- زشتی منظره کوه درنجیل که همچنان از آن بهره برداری سودجویانه می شود.
7- نبود مدیریت متمرکز برای هر چه با شکوه تر برگزار کردن این جمع دوستانه.
و موارد دیگر از جمله:
1- باور نکردن حضور این جمعیت انبوه قبل از آمدن.
2- نبود جعبه ای برای واریز وجه برای آنانی که می خواهند برای دل خود و رفاه همشهریان در سالهای آتی کمک نمایند تا کاستی ها کاهش یابد.
3- سپاسگزاری و تداوم با شکوهتر.
4- سپاس از جمع آوری زباله ها توسط چند تن از همشهریان طبیعت دوست.
و در پایان یکی از نظرات را می آوریم.
با سلام و درود بر بنیان گذاران کار نیک و شاد جمعی! برپاکردن رسمی بسیار مشکل است و توش و توان می خواهد و برپا نگه داشتن آن بسیار مشکلتر. می توان گفت شمایان تنها زنده گان این زمان این دیارید.
تلاشتان همیشگی باشد و نتیجه همواره پرنشاط و شاد جمعی پایدار خواهد بود. هر سال از سال پیش بهتر بوده اید و بهتر هم خواهید شد. می گی نه، پارسال و پیرارسال و امسالش را قیاس کن و سال دیگر را پیش بینی کن.
به امید روزهای بی سایه ...، والسلام.