29
یکشنبه, دسامبر
یکشنبه, ۰۹ دی ۱۴۰۳

زندگینامه حضرت امام زین العابدین سجاد (ع)

انارک نیوز - نام معصوم ششم علی (ع) ملقب به "سجاد" و "زين العابدين" مي باشد. وی فرزند حسين بن علی بن ابيطالب (ع) و "شهربانو" دختر يزدگرد می باشد و در پنجم شعبان سال 38 هجری قمری (یکشنبه 19 دی ماه 37 خورشیدی) در مدينه ولادت يافت. 
حضرت سجاد (ع) و فرزند آن حضرت یعنی امام محمد باقر (ع) که حدود چهار سال داشته است در واقعه جانگداز کربلا حضور داشت ولی به علت بيماری  و تب شديد از آن حادثه جان به سلامت برد، اين بيماری موقت چند روزی بيش ادامه نيافت.
سن شريف حضرت سجاد (ع) را در روز دهم محرم سال 61 هجری قمری (21 مهرماه 59 خورشیدی) که بنا به وصيت پدر به امامت رسيد، در حدود 24 سال نوشته اند. آنچه در حادثه کربلا بدان نياز بود، نشر پيام شهادت حسين (ع) بود که حضرت سجاد (ع) در ضمن اسارت با عمه اش زينب (ع)  آن را با شجاعت و شهامت و قدرت بی نظير فرياد کردند.
حضرت سجاد (ع) را در حال بيماری بر شتری بی هودج سوار کردند و دو پای  حضرتش را از زير شکم آن حيوان به زنجير بستند. ساير اسيران را نيز بر شتران سوار کرده، روانه کوفه نمودند. ابن زياد دستور داده بود رؤسای قبايل مختلف را به زندان اندازند و مردم را گفته بود بدون اسلحه از خانه ها خارج شوند. در چنين حالتی دستور داد سرهای مقدس شهدا را بين سرکردگان قبايلی که در کربلا بودند تقسيم و سر امام شهيد حضرت ابا عبد الله الحسين (ع) را در جلو کاروان حمل کنند. بدين صورت کاروان را وارد شهر کوفه نمودند.
عبيد الله زياد مي خواست وحشتی در مردم ايجاد کند و اين فتح نمايان خود را به چشم مردم آورد. گويی مردم کوفه تازه از خواب بيدار شده و دريافته اند که اين اسيران، اولاد حضرت علی (ع) و فرزندان پيغمبر اسلام (ص) مي باشند که مردانشان در کربلا نزديک کوفه به شمشير بيداد کشته شده اند. همهمه از مردم برخاست و کم کم تبديل به گريه شد. حضرت سجاد (ع) در حال اسارت و خستگی و بيماری به مردم نگريست و فرمود : اينان بر ما مي گريند؟ پس عزيزان ما را چه کسی کشته است؟
زينب خواهر امام حسين (ع) مردم را امر به سکوت کرد و پس از حمد و ثنای خداوند متعال و درود بر پيامبر گرانقدرش، حضرت محمد ( ص ) فرمود: "... ای اهل کوفه ، ای حيلت گران و مکرانديشان و غداران ، هرگز اين گريه های شما را سکون مباد. مثل شما، مثل زنی است که از بامداد تا شام رشته خويش مي تابيد و از شام تا صبح به دست خود بازمي گشاد. هشدار که بنای ايمان بر مکر و نيرنگ نهاده ايد ...".
سپس حضرت زينب ( ع ) مردم کوفه را سخت ملامت فرمود و گفت: "همانا دامان شخصيت خود را با عاری و ننگی بزرگ آلود کرديد که هرگز تا قيامت اين آلودگی را از خود نتوانيد دور کرد . خواری و ذلت بر شما باد. مگر نمي دانيد کدام جگرگوشه از رسول الله (ص)  را بشکافتيد، و چه عهد و پيمان که بشکستيد، و بزرگان عترت و آزادگان ذريه او را به اسيری  برديد، و خون پاک او به ناحق ريختيد ...".
ابن زياد دستور داد امام سجاد (ع) و زينب کبری و ساير اسيران را به مجلس وی آوردند و در آن جا جسارت را نسبت به سر مقدس حسين (ع) و اسيران کربلا به حد اعلا رسانيد، ابن زياد يا پسر مرجانه اسيران کربلا را پس از مکالماتی که در مجلس او با آنان روی داد، دستور داد به زندانی پهلوی مسجد اعظم کوفه منتقل ساختند، و دستور داد سر مقدس امام حسین (ع) را در کوچه ها بگردانند تا مردم دچار وحشت شوند.
يزيد در جواب نامه ابن زياد که خبر شهادت امام حسين (ع) و يارانش و اسير کردن اهل و عيالش را به او نوشته بود، دستور داد سر امام حسين (ع) و همه يارانش را و همه اسيران را به شام بفرستند. بر دست و پا و گردن امام حضرت سجاد (ع) زنجير نهاده، بر شتر سوارش کردند و اهل بيت را بر شتران بی جهاز سوار کردند و راهی شام نمودند.
روز اول ماه صفر سال 61 ه.ق (12 آبان ماه 59 خورشیدی)، شهر دمشق غرق در شادی و سرور است، زيرا يزيد اسيران کربلا را که اولاد پاک رسول الله (ص) هستند، افراد خارجی و ياغي معرفی کرده که اکنون در چنگ آنهايند. چند روزی را در زندان گذراندند، در مجلس، يزيد چوب دستی خود را بر لب و دندانی نواخت که بوسه گاه حضرت رسول الله (ص) و علی مرتضی و فاطمه زهرا (ع) بوده است. وقتی زينب (ع) اين جسارت را از يزيد مشاهده فرمود و اولين سخنی که يزيد به حضرت سيد سجاد (ع) گفت چنين بود : "شکر خدای را که شما را رسوا ساخت "، بی درنگ حضرت زينب (ع) در چنان مجلسی بپاخاست. دلش به جوش آمد و زبان به ملامت يزيد گشود و با فصاحت و بلاغت پيام خون و شهادت را بيان فرمود و در سنگر افشاگری پرده از روی سيه کاری يزيد برداشت،
حضرت زين العابدين (ع) وقتی با يزيد روبرو شد، فرمود : ای يزيد، به خدا قسم، چه گمان مي بری اگر پيغمبر خدا (ص) ما را به اين حال بنگرد؟ اين جمله چنان در يزيد اثر کرد که دستور داد زنجير را از آن حضرت برداشتند و همه اطرافيان از آن سخن گريستند.
يزيد بر اثر افشاگريهای امام (ع) و پريشان حالی اوضاع مجبور شد در صدد استمالت و دلجويی حال اسيران برآيد. از امام سجاد (ع) پرسيد : آيا ميل داريد پيش ما در شام بمانيد يا به مدينه برويد؟ امام سجاد (ع) و زينب کبری (ع) فرمودند: ميل داريم پهلوی  قبر جدمان در مدينه باشيم.
در ماه صفر سال 61 ه.ق اهل بيت عصمت با جلال و عزت به سوی مدينه حرکت کردند. نعمان بن بشير با پانصد نفر به دستور يزيد کاروان را همراهی کرد. امام سجاد (ع) و زينب کبری (ع) و ياران و دلسوختگان عزای حسينی  وارد مدينه شدند. ابتدا به حرم جد خود حضرت رسول الله (ص) و سپس به بقيع رفتند و شکايت مردم جفاپيشه را با چشمانی اشک ريزان بيان نمودند.
از آن پس تاريخ اسلام شاهد قيام هايی بود که از رستاخيز حسينی در کربلا مايه مي گرفت، از جمله واقعه حره که سال 63 ه.ق اتفاق افتاد، و کارگزاران يزيد در برابر قيام مردم مدينه کشتارهای عظيم به راه انداختند و سه روز در آن غارت و کشتار کرد و پس از سه روز از مردم برای یزید بیعت گرفت و ایشان را غلام یزید خواند اما به توصیه یزید آزاری به امام نرسانید.
نهضت توابین که رهبری آن را سلیمان بن صرد خزاعی، به همراهی تنی چند از دیگر سرشناسان شیعه در کوفه بر عهده داشتند. توابین در مجموع بر آن بودند تا در صورت پیروزی، امامت جامعه را به اهل بیت (ع) بسپارند و طبعا از نسل حضرت فاطمه (ع)، کسی جز حضرت علی بن حسین(ع) برای این کار وجود نداشت. اما رابطه سیاسی خاصی بین امام سجاد (ع) و توابین وجود نداشته است.
قیام مختار نیز سومین جنبش مهم پس از واقعه کربلا است که درباره ارتباط امام سجاد (ع) با این جنبش نیز ابهاماتی وجود دارد. این ارتباط نه تنها از زاویه نگرش سیاسی، بلکه از جنبه اعتقادی (پیروی از محمد بن حنفیه) نیز مشکلاتی را در بردارد. گفته شده که مختار پس از آنکه موفق شد در کوفه شیعیانی را به سوی خود جذب کند، از امام سجاد (ع) استمداد جست، اما امام روی خوش نشان نداد.
اولاد حضرت علی (ع) هر يک در گوشه و کنار در صدد قيام و انتقام بودند تا سرانجام به قيام ابو مسلم خراسانی  و انقراض سلسله ناپاک بنی اميه منتهی شد.
حضرت زين العابدين (ع) پس از واقعه کربلا 35 سال عمر کرد که تمام آن مدت به مبارزه و خدمت به خلق و عبادت و مناجات با حق سپری شد. صحيفه سجاديه که از ارزنده ترين آثار اسلامی  است، شامل 57 دعا از ایشان است که مشتمل بر دقيق ترين مسائل توحيدی و عبادی و اجتماعی و اخلاقی است و بدان "زبور آل محمد (ص)" نيز مي گويند.
سرانجام به تحريک هشام، خليفه اموی، وليد بن عبد الملک، امام زين العابدين  سيد الساجدين (ع) را مسموم کرد و در 12 محرم سال 95 ه.ق (شنبه 18 مهر ماه 92 خورشیدی) (یا 25 محرم 95 ه.ق برابر با 1 آبان 92 خورشیدی به روایتی) درگذشت و در بقيع کنار قبر عمویش امام حسن مجتبی (ع) مدفون شد.

در منابع تاریخی تعداد فرزندان امام سجاد (ع) ۱۵ نفر ذکر شده که ۱۱نفر آنها پسر و ۴ نفر دختر بوده‌اند. 

  • امام محمد باقر(ع) که مادرش ام عبدالله دختر امام حسن(ع) زن عقدی امام سجاد (ع) بوده است.
  • عبدالله و حسن و حسین اکبر، مادر این سه یک کنیز بوده است.
  • زید در سال ۷۹ (77 خورشیدی) هجری قمری دیده به جهان گشود و به سال ۱۲۲ هجری قمری (118 یا 119 خورشیدی) در عصر خلافت هشام بن عبدالملک مروان به فرمان او و بدست یوسف بن عمر ثقفی به شهادت رسید. او در مبارزه علیه دستگاه مستبد خلافت اموی، بسیار جدی و صریح بود و در عین اعتقاد و اذعان به امامت ولایت امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام، قیام مسلحانه علیه دستگاه اموی را وظیفه خود می دانست. مرکز اصلی فعالیتی سیاسی زید در کوفه بود و در همان منطقه قیام کرد و به شهادت رسید. و عمر، مادر این دو یک کنیز بوده است.
  • حسین اصغر و عبدالرحمن و سلیمان، مادر این سه یک کنیز بوده است.
  • علی که کوچکترین فرزند امام سجاد(ع) بوده است. و خدیجه که مادر این دو یک کنیز بوده است.
  • محمد اصغر مادرش کنیز بوده است.
  • فاطمه و علّیه و ام کلثوم، که مادر این سه یک کنیز بوده است.
    زادروز ایشان یکشنبه 19 دی ماه 37 خورشیدی یا 9 ژانویه 659 میلادی و شهادت شنبه 18 مهر ماه 92 خورشیدی یا 11 اکتبر 713 میلادی (یا 1 آبان 92 خورشیدی به روایتی) می باشد.