هردم از این باغ بری می رسد (18) / پایان فصل دوم

اواخر اردیبهشت ماه 1399 خبر موافقت کارگروه زیربنایی استان اصفهان را با پروژه شترپروری به صورت گفتاری داشتم اما باید منتظر دریافت نوشتاری آن می شدم که اواخر تابستان امسال به فرمانداری شهرستان نایین رسید. بلافاصله در مراجعه به شرکت حامیان کشاورزی نایین تأییدیه آب پایدار را تحویل و درخواست تمدید جواز شترپروری و طرح توجیهی اقتصادی را نمودم و با توجه به خواست اداره جهاد کشاورزی نایین که افزون بر مدارک و پاسخ استعلامهای چندگانه پیشین، استعلام از اداره منابع آب نیز افزوده شده بود آنرا هم دریافت که خوشبختانه در بازدید مهر ماه از محل پس از چندی تأییدیه لازم داده شد.
اواخر مهر ماه علیرغم داشتن تأییدیه های آب پایدار، اداره منابع آب، کارگروه زیربنایی استان، پاسخ استعلامها و سایت پلان روند ارسال پرونده به اداره جهاد کشاورزی نایین پیش نرفت و در پیگیری های بعدی در اوایل آبان ماه مشخص شد نیاز به تعهد لوله گذاری از چاه آب شور تا محل پرورش شتر برای صدور تمدید جواز شترپروری می باشد که آنرا هم ارائه نمودم. تاکنون بارها در دفترخانه رسمی حاضر و انواع تعهدهای محضری را به ادارات مختلف داده بودم اما هیچ تعهدی از مقامات برای شروع پروژه نداشتم.

اواسط آبان ماه کلافه و خسته شده بودم و به این نتیجه کلی رسیدم که این پروژه مخالفان پشت پرده ای دارد که با انجام آن در انارک و یا انجام آن در انارک توسط من زاده انارک مخالفند پس تلاش در این زمینه سر کوبیدن به درب بسته و تار تنیده وسواس خناّس می باشد و بایستی با پناه به خدا راهی دیگر در پیش گرفت.
برو فکر نان کن که خربزه آب است.
ترا چه به شترپروری و کارآفرینی در منطقه محروم انارک! اما حاصل بیش از ده سال تلاش و هزینه دهها میلیارد ریال در انجام کارهایی که بی حاصل شده است چه می شود؟ به خود تلنگری زدم تا ببینم خوابم یا بیدار. دردم آمد پس  عزمم را جزم کردم که دوباره کوتاه نیایم و همچنان به افق جدیدی که در مقابلم باز شده بود بنگرم.
روز از نو، روزی از نو.