تسلیم از آن بنده و فرمان از آن دوست (4)

انارک نیوز - در جوامع بی سواد و کم سواد که بی تردید فقر نیز دامنگیر آنان می باشد برای سوار شدن زورمندان بر گرده بینوایان و دست در جیب آنان کردن به گونه ای که با میل خود تن دهند به آنچه آنان می خواهند استفاده از سلاح فریب ضروری می باشد. 
افکار خود را به او می دهند به گونه ای که از خود بیخود می شود و تمامی آنچه او را از این وضعیت خلاص می کند را مخالف رفاه و آسایش و آینده خود می پندارد. یک غلام حلقه به گوش مفت و مجانی می شود. از ترس لولو خورخوره به آنکه شیره تن او را می مکد پناه می برد. لاغر هر روز بیش از روز پیش لاغرتر و چاق، چاق تر می شود.

همیشه عده ای پیدا می شوند که خودباختگی شخصیت و فرهنگ ندارند و نمی خواهند زیر بار روند. پس اگر کسی خواست از این بند رها شود به ناچار بایستی با سلاح زور با او برخورد نمایند. در این مورد برخورد فیزیکی با خیره سر لازم است که از عهده چرب زبانان خارج است. 
اینان می توانند همان چاکران بی مزد و مواجب زورگویان یعنی گول خوردگان باشند. که لازم هستند اما کافی نیستند بنابراین طایفه قلدر و قلچماق نیاز است که چماق و درفش و داغ داشته باشند.
این مزدوران در روز روشن ایجاد وحشت می نمایند تا هر ندای حقی را در گلوها خفه کنند. می زنند و می برند و جان می گیرند و خودباختگان بیش از پیش به دامان زورگویان رانده می شوند. هر چه بیشتر به خانواده و مال و بدبختی خود می چسبند.
اینها بیداران را حبس و زندان و به گور می سپارند. اما به این قناعت نمی کنند و  عامل قتل و غارت و چپاول مال و جان و ناموس آنانی می شوند که خاموش می مانند یا با بدفهمی خود کنار می آیند. بایستی فقیر، فقیرتر شود تا هرچه بیشتر کمر خم نماید و شلاق راحتتر بر گرده اش نشیند. ایجاد وحشت و ترس همراه با ایجاد خیال روزی دور با دشواری های کمتر لازم و ملزوم یکدیگرند.

شاید گفتار زیر زبان آنانی باشد که فریاد کشیدند و آنانی که شنیدند و فریادرس نشدند!
اول به سراغ یهودی‌ها رفتند، من یهودی نبودم ، اعتراضی نکردم.
پس از آن به لهستانی‌ها حمله بردند، من لهستانی نبودم و اعتراضی نکردم.
آن‌گاه به لیبرال‌ها فشار آوردند، من لیبرال نبودم ، اعتراض نکردم.
سپس نوبت به کمونیست‌ها رسید، کمونیست نبودم ، بنابراین اعتراضی نکردم.
سرانجام به سراغ من آمدند، هر چه فریاد زدم کسی نمانده بود که اعتراضی کند…

زورمند از دو سلاح تزویر و فریب برای سواری رایگان و زور برای برده کشی بهره گرفت اما سلاح سومی بنام زر برای چپاول و غارت دارد که در سخن آتی به آن پرداخته می شود.