انارک نیوز - The Orphan Master's Son.2012
?کتاب: #پسر_سرپرست_یتیم_خانه
?️نویسنده: #آدام_جانسون
?️مترجم: #محمد_عباس_آبادی
?#نشر_تندیس
?671 صفحه
?ژانر: #کره_شمالی_نیلوبوک

خلاصه:
?پاک جان دو، پسر سرپرست یتیم‌خانه، در زندگی کارهای متفاوتی را تجربه کرده ازجمله: آدم‌ربایی کره‌ای‌های ژاپن، جاسوسی رادیویی در آب‌های کره شمالی، ماموریت آمریکا برای مذاکره و...

او درنهایت خود را به سان‌مون، بازیگر محبوب کره شمالی، نزدیک می‌کند و...

کتاب 2 بخشه:
?بخش 1: زندگی‌نامه جان دو
?بخش 2: اعترافات فرمانده گا

نظر من:
?کتاب از کره شمالی زیاد خوندم اما این اولیشه که نویسنده کره‌ای نیست و درواقع با شخصیت‌های غیرواقعی، واقعیت کره شمالی رو به تصویر کشیده.

پس داستانی ساختگی تحت شرایط سخت کره شمالیه که در قالب شخصیت جان دو روایت شده.

?این کتاب برای نشون دادن انواع جنبه‌های ناعادلانه شرایط زندگی در کره شمالی نمادین بود.

شرایط کره شمالی خیلی تحت‌نظرتر از اینه که کسی بتونه به این راحتی از کم‌ترین مقام به چنین ماموریت‌ها و جایگاهی برسه و در واقعیت امکان‌پذیر نیست اما بخشی از وقایع و شرایط ناگوار کره شمالی در قالب همین یه شخصیت اصلی در داستان از جنبه‌های مختلف نشون داده شده.

?داستان یکم طولانی بود و توضیحات و شیوه روایتش گاهی کند و سخت‌خوان بود اما درکل هرچی از کره شمالی می‌خونم بازم سیر نمی‌شم.

بخش‌هایی رو که بلندگوهای کره شمالی خبرهای دروغ رو با آب‌وتاب برای مردم بازگو می‌کردن دوست داشتم چون ملموس بود و شیوه ایدئولوژی حکومت‌های دیکتاتور و تاثیرش بر ذهن رو نشون می‌داد.

بریده کتاب:
?اخبار آن همه فقر در کره جنوبی پدرم را افسرده کرده بود. گزارش مفصلی در مورد گرسنگی در آنجا از بلندگو پخش شده بود. او به من گفت پیشوای عزیز داره براشون کمک می‌فرسته. امیدوارم بتونن تا زمان اتحاد مجدد دووم بیارن.

?تاریکی توی ذهن آدم چیزی است که قوه تخیل آن را با داستان‌هایی پر می‌کند که هیچ ربطی به تاریکی واقعی اطرافت ندارند.

?اسم آدم رو تعریف نمی‌کنه. واسه اینکه یه نفر رو زنده نگه داری، درونت نگهش می‌داری. صورتش رو می‌ذاری رو قلبت. اونَوقت هرجا که باشی اون شخص همیشه همراهت هست چون بخشی از توئه.

?امتیاز گودریدز: 4.06/5
?امتیاز من: 3.5/5
?در یک کلام: فجایع کره شمالی
?سلیقه من: تلخ و حقیقی

?پیشنهاد به:
اگه به دونستن درباره کره شمالی علاقه و مطالعه قبلی دارید، خوندنش رو پیشنهاد می‌دم.

?یاد گرفتم:
دیکتاتورها شیوه‌های مشترکی دارن. باید از تاریخ درس گرفت و آگاه شد.

❓درباره کره شمالی چی خوندی؟

انارک نیوز: نیاکان باستانی ما به موارد ظریفی توجه داشته اند از جمله اگر نور را نشانه ی خیر (و خرد) و تاریکی را نشانه ی شر (و نادانی) بدانیم و اصل را بر مبارزه ی حق با باطل بدانیم به دو نام زیبا می رسیم که شب یلدا (طولانی ترین شب در نیم کره شمالی) و نوروز (آغاز بزرگ تر شدن طول روز از شب) می باشد. 
در شب یلدا که پس ازاوج اقتدار شب به آغاز قوّت روز می رسیم، تا پاسی از شب جشن می گیریم تا زایش خورشید (یا مهر) و پاکی نور را ببینیم. باور می کنیم که حتی در اوج ضعف با هم سوئی و امید به فردائی بهتر، بر غم پیروز خواهیم شد و دیگری نوروز که تولد زمین و آفرینش عشق می باشد. سرما رخت بر می بندد و توان روشنگری از تاریکی نادانی جلوتر می افتد.
شب یَلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیم‌کرهٔ شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق می‌شود. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن می‌گیرند. این شب در نیم‌کره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن زمان به بعد طول روز بیش‌تر و طول شب کوتاه‌تر می‌شود.
واژهٔ «یلدا» ریشهٔ سریانی دارد و به‌معنای «ولادت» و «تولد» است. منظور از تولد، زایش خورشید (مهر/ میترا) است.
جشن یلدا و عادات مرسوم در ایران: ایرانیان نزدیک به چند هزار سال است که شب یلدا آخرین شب پاییز را که درازترین و تاریکترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار می‌مانند و در کنار یکدیگر خود را سرگرم می‌دارند تا اندوه غیبت خورشید و تاریکی و سردی روحیهٔ آنان را تضعیف نکند و با به روشنایی گراییدن آسمان به رختخواب روند و لختی بیاسایند.
جشن یلدا در ایران امروز نیز با گرد هم آمدن و شب‌نشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار می‌شود. متل‌گویی که نوعی شعرخوانی و داستان‌خوانی است در قدیم اجرا می‌شده‌است به این صورت که خانواده‌ها در این شب گرد می‌آمدند و پیرترها برای همه قصه تعریف می‌کردند. آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه‌های گوناگون است که همه جنبهٔ نمادی دارند و نشانهٔ برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند، در این شب هم مثل جشن تیرگان، فالگرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پُری آن، آینده‌گویی می‌کنند.
خوراکی‌ها: انار و هندوانه جزو مهم ترین ملزومات شب یلدا هستند. همچنین اجیل شب یلدا نیز در ایران طرفدار بسیاری دارد.

پیشینه: چله و جشن‌هایی که در این شب برگزار می‌شود، یک سنت باستانی است. نور و روشنایی و تابش خورشید نماد نیک و موافق بوده و با تاریکی و ظلمت شب در نبرد و کشمکش‌اند. از همین رو آنرا شب زایش خورشید نامیده، این به معنی بشارت پیروزی اورمزد بر اهریمن و روشنی بر تاریکی است در برهان قاطع ذیل واژه «یلدا» چنین آمده است: یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جدی و آخر قوس باشد و آن درازترین شب‌هاست در تمام سال و در آن شب و یا نزدیک به آن شب، آفتاب به برج جدی تحویل می‌کند و گویند آن شب به غایت شوم و نامبارک می‌باشد.
تاریکی نماینده اهریمن بود و چون در طولانی‌ترین شب سال، تاریکی اهریمنی بیشتر می‌پاید، این شب برای ایرانیان نحس بود و چون فرا می‌رسید، آتش می‌افروختند تا تاریکی و عاملان اهریمنی و شیطانی نابود شده و بگریزند، مردم گرد هم جمع شده و شب را با خوردن، نوشیدن، شادی و پایکوبی و گفتگو به سر می‌آوردند و خوانی ویژه می‌گستردند، هرآنچه میوه تازه فصل که نگاهداری شده بود و میوه‌های خشک در سفره می‌نهادند. سفره شب یلدا، «میَزد» Myazd نام داشت و شامل میوه‌های تر و خشک، نیز آجیل که از لوازم این جشن و ولیمه بود، به افتخار و ویژگی «اورمزد» و «مهر» یا خورشید برگزار می‌شد.
روز پس از شب یلدا (یکم دی ماه) را خورروز (روز خورشید) و دی گان؛ می‌خواندند و به استراحت می‌پرداختند و تعطیل عمومی بود. خورروز در ایران باستان روز برابری انسان‌ها بود در این روز همگان از جمله پادشاه لباس ساده می‌پوشیدند تا یکسان به نظر آیند و کسی حق دستور دادن به دیگری نداشت و کارها داوطلبانه انجام می‌گرفت نه تحت امر. در این روز جنگ کردن و خونریزی حتی کشتن گوسفند و مرغ هم ممنوع بود این موضوع را نیروهای متخاصم با ایرانیان نیز می‌دانستند و در جبهه‌ها رعایت می‌کردند و خونریزی به طور موقت متوقف می‌شد و بسیار دیده شده که همین قطع موقت جنگ به صلح طولانی و صفا تبدیل شده است. در این روز بیشتر از این رو دست از کار می‌کشیدند که نمی‌خواستند احیاناً مرتکب بدی شوند که آیین مهر ارتکاب هر کار بد کوچک را در روز تولد خورشید گناهی بسیار بزرگ می‌شمرد. ایرانیان به سرو به چشم مظهر قدرت در برابر تاریکی و سرما می‌نگریستند و در خورروز در برابر آن می‌ایستادند و عهد می‌کردند که تا سال بعد یک سرو دیگر بکارند.


دهم بهمن ماه آخرین "روز چلّه بزرگ" (شروع: اول دی ماه به مدت چهل روز) است و فردایش "چلّه کوچک" شروع می شود که تا پایان بهمن ماه (دوره: بیست روز) می باشد.
از هفتم بهمن تا 14 بهمن "چهار چهار" می باشد (چهار روز پایانی چله بزرگ و چهار روز ابتدایی چله کوچک) که معتقد بودند سردترین روزهای زمستان می باشد و پس از آن یعنی 15 بهمن به قول انارکی ها "تیوش  Tivosh" در می آید و دیگر سرما به اندازه ای نخواهد بود که برف روی زمین بنشیند و به قولی "زمین نفس می کشد "!
چلّه، در آغاز زمستان (دى ماه)، هریك متشكل از دو بخش بزرگ (چهل روز) و كوچك (بیست روز) است.
نظام گاه‌شمارى مبتنى بر چلّه و اجزاى آن (شامل اهمن و بهمن، چارچار و مانند آن) مجموعه سه ماهیت اسطوره‌اى، گاه‌شمارانه و فرهنگ عامه است. از دید اسطوره‌اى، چلّه و مهم‌ترین تظاهر آیینى آن در دوران گذشته، یعنى سده یا جشن سده، آیین هایى براى تقدیس خورشید بوده‌اند.

در فرهنگ عامه پشت سرگذاشتن چلّه‌ها و از آن میان چلّه زمستان به‌عنوان سخت‌ترین هنگام سال (آغاز آن شب چلّه نامیده می‌شود)، با آداب خاصى همراه است. 
چلّه زمستان به همراه چند موقعیت دیگر (شامل سده، چارچار، سرما پیرزن و...)، عملا تمامى فصل زمستان را می‌پوشاند.

چلّه زمستان از اول دى آغاز می‌شود كه شب قبل از آن، شب چلّه، واجد آیین هاى بسیارى در ایران است. چلّه بزرگ تا دهم بهمن به طول می‌انجامد كه پایان آن با جشن سده گرامى داشته می‌شود. دوره برخورد چلّه‌هاى بزرگ و كوچك (به‌عبارت دیگر، روزهاى پایانى چلّه بزرگ و روزهاى نخستین چلّه كوچك) چارچار نامیده می‌شود كه احتمالا مخفف چهارچهار (چهار روز پایانى چلّه بزرگ و چهار روز اول چلّه كوچك) است و در اين هشت روز سردي هوا به آخرين حد خود مي‌رسد؛ چون دو چله در حال مشاجره با هم هستند و به هم گوشه و کنايه مي‌زنند و چله کوچک مي‌گويد اگر من به اندازه تو عمر داشتم همه پيرزن‌هاي کنار اجاق و همه ميش‌هاي لاغر و مريض دنبال گله را از سرما سیاه و کبود، نابود مي‌کردم. پایان چلّه كوچك (اول اسفند) را روز جشن مادرِ زمین دانسته اند. ظاهرآ این جشن همان است كه ابوریحان بیرونى آن را اسفندارمذ ذكر كرده و البته آن را روز پنجم اسفند دانسته است. پنج روز اختلاف بین برگزارى جشن اسفندارمذ در روزهاى مورد نظر ابوریحان بیرونى  ناشى از اختلاف پنج روز سال در دو گاه‌شمارى رسمى ایران در دوره ساسانى است.
از پایان چلّه كوچك تا هنگام نوروز در بخشهاى مختلف ایران دوره‌هاى زمانى گوناگونى وجود دارد كه فصل مشترك همه آنها پر كردن روزهاى باقى مانده بین اسفند تا حوالى نوروز است. از جمله این دوره‌هاى زمانى، سرما پیرزن یا چلّه پیرزن در یك دوره هفت روزه است. چلّه بزرگ و كوچك، به‌ترتیب، اهمن و بهمن نیز نامیده می‌شوند. براساس یك داستان، اهمن و بهمن فرزندان سرما پیرزن هستند. اهمن فقط چهل روز و پس از آغاز زمستان زندگى كرد و بهمن فقط بیست روز .
در گذشته هریك از شبهاى آغاز چلّه بزرگ و كوچك آداب خاص خود را داشته، اما امروزه در ایران تمامى این آداب حول شب آغاز چلّه بزرگ (شب چلّه) متمركز است.

انارک نیوز - بریده کتاب
زن به شوهر حقه می‌زند و شوهر به زن دروغ می‌گوید و وانمود می‌کنند که هیچی ندیده و هیچی نشنیده‌اند و این رذالت‌ها و مبتذلات خردکننده‌ بچه‌ها را داغان می‌کند و جرقه‌هایی را که شاید توی وجودشان باشد خاموش می‌کند. آن‌وقت آنها هم به صورت موجودات مفلوک و نیم‌مرده در می‌آیند، درست مثل همدیگر و درست مثل پدر و مادرشان!

?سه خواهر
?آنتون چخوف

والدین الگوی تمام‌وکمال فرزندان و اعمالشان هستند.

انارک نیوز - In Search of Klingsor.1999
?کتاب: #در_جستجوی_کلینگزور
?️نویسنده: #وولپی_اسکالانته
?️مترجم: #محمد_جوادی
?#نشر_نون
?468 صفحه
?ژانر: #تاریخی_نیلوبوک
?#نمونه_خوان_نیلوبوک
?️اولین معرفی

خلاصه:
?کلینگزور، مشاور علمی هیتلر با هویتی مخفی‌ست که مسئول تصمیم‌گیری درباره بودجه تمام تحقیقات علمی از جمله پروژه بمب اتم، آزمایش روی زندانی‌ها و... است.

گوستاف لینکس، ریاضی‌دان آلمانی، به همراه فرانسیس بیکن، فیزیک‌دان آمریکایی، در جست‌وجوی هویت واقعی کلینگزور هستند...

?هم‌چنین درباره طرح ناموفق سرنگونی هیتلر در 20 ژوئیه 1944 و افرادی که مشارکت داشتند، دستگیر و محاکمه شدند.

نظر من:
?این کتاب با اسم عجیب و داستان عجیب‌ترش، یکی از متفاوت‌ترین کتاب‌هاییه که خوندم و اولین تجربه‌م از ادبیات مکزیک بود که خیلی خاص و متفاوت بود.

اوایلش سخت تونستم باهاش ارتباط برقرار کنم، چون واقعا منظور نویسنده و ارتباط موضوعات و اون همه شخصیت رو متوجه نمی‌شدم اما رفته‌رفته و به‌خصوص از اواسط کتاب ازش خوشم اومد و موضوع و شیوه نگارشش برام خیلی جالب شد.

?ارتباط جنگ‌جهانی دوم و هیتلر با دانشمندان معروفی مانند اینشتین، نیلز بور، شرودینگر، هایزنبرگ، اوپنهایمر و سایر شخصیت‌های علمی و سیاسی مهم اون دوران، وجه جدیدی از جنگ بود که تا الان چیزی ازش نمی‌دونستم.

دانشمندانی که در پروژه‌های اتمی متفقین یا آلمان مشغول بودند و رقابت بر سر بمب اتم در اون دوران می‌تونست سرنوشت جنگ رو تعیین کنه.

?به‌جز ارتباط دانشمندان با جنگ، اطلاعات زندگی شخصیشون هم اومده که اطلاعات خوبی بود.

کتاب پر از شخصیته و حتی مفاهیم فیزیک پیچیده‌ای توش هست که ترجمه چنین کتابی واقعا کار هر کسی نیست و آقای جوادی به بهترین شکل ترجمه کردن.

برش کتاب:
?بدترین گناهان به نام پوچ‌ترین و انتزاعی‌ترین عقاید انجام شده است. نژاد، مذهب، وابستگی سیاسی، مرزهای ملی.

?آینده تنها یکی از هزاران واقعیتی است که شاید رخ دهد. واقعیتی بالقوه که درست مثل گذشته، اکنون وجود ندارد.

?کلمات تاثیر ویران‌کننده‌ای دارند. همیشه کلمات تو را اسیر می‌کنند، ولی معمولا سکوت و تعلل در یاد کسی نمی‌ماند.

?امتیاز گودریدز: 4.08/5
?امتیاز من به کتاب: 4/5
?در یک کلام: جنگ از دیدگاه آکادمیک
?سلیقه من: خیلی خاص و متفاوت

?پیشنهاد به:
خاص‌پسندان.
داستان خاص کتاب رو دوست داشتم.

?یاد گرفتم:
علم نقش پررنگی در سرنوشت بشر داره.

❓نقش علم و دانشمندان در جنگ چیه؟
❓متفاوت‌ترین کتابی که خوندی چیه؟
❓از نشر نون چی خوندی؟

#نیلوبوک #نون_نیلوبوک #کتاب #نون #نشرنون #کتابخوان #کتابخوانی #معرفی_کتاب #هر_هفته_یک_کتاب_میخونم
#insearchofklongsor #jorjevolpi #book #bookish #bookishgirl #bookshelf #bookworm #booklover

کتاب در جستجوی کلینگزور
نویسنده: وولپی اسکالانته
نمونه‌خوان: نیلوفر رحیم‌پور انارکی

مقالات دیگر...