شاعر گرانقدر "طرب اناركي"، سخنوري نامي ولي ناشناخته

انارک نیوز - اي كه بردي دل ما را و ندادي بازش
مده آزار و بكش تا بتواني نازش
عندليبي است كه پرورده گلش با صد ناز
باز نايد به قفس گر بدهي پروازش
پر و بالش مشكن تا نكشد آه و فغان
آشكارا نشود پيش رقيبان رازش
چشم جادوش فريبد دل مردم از سحر
بكن انديشه از آن مژه ي صيد اندازش
لحن داوودي و هفتاد و دو موسيقي را
طرح و انواع به يك نغمه كند آوازش
از "بياتات " و "نوا" تا به سراييدن "شور" (1)
رعشه درجان خلايق فكند آوازش
به چه ماند "طرب" و خاك انارك داني 
شيخ سعديست كه مسكن شده در شيرازش
تا يكي دو سال پيش كمتر كسي حتي از آشنايان نامش را شنيده و با اشعارش آشنايي پيدا كرده بود. نامش ملا علي است همان كه خانه اش در خيابان مكارم انارك زيباترين بادگير ها را بر پشت بام خود دارد. خانه اي كه چندين بار دست به دست شده و هم اكنون در اثر بي توجهي در حال ويراني است .
او فرزند حاج محمد رضا باني مسجدي است كه در كنار چشمه آب ساخته شده و هم اكنون در دست تعمير است.
ملا علي در انارك در بين سال هاي 1222 تا 1225 خورشيدي ديده به جهان گشود و در سال 1297 چشم از جهان فرو بست. مقبره اش همانند مزار ديگر بزرگان انارك چون : پدرش حاج محمد رضا، ملاابوالحسن ، ملارضا ، بيك علي و جاج باقر بزرگ ، در قبرستان تاريخي انارك با آجر ساخته شده و از نظر ارتفاع با ديگر قبور تمايز داشت كه متأسفانه در سال 1391 در دوره ي شوراي سوم شهر جهت تبديل به پارك با خاك يكسان شد. 
اي اهل قبور صاف شد مدفنتان
شد خرد و خمير استخوان تنتان
در ظرف سه -چار روز با تيغ لدر 
ويران شد و رفت از ميان مسكنتان 
لقبش مجدالاشراف و تخلصش طرب بود همچنان كه خود در قصيده اي گويد:
طرب زاهل انارك مجدالاشراف 
لقب دارم ز ديوان مكرم
از كودكي، جواني، ميانسالي، چگونگي تحصيلات ، شيوه ي زندگي و كتاب هاي فراوان خطي او ، آگاهي چنداني نداريم، در اين راستا ، چشم اميدمان به كرم نوادگان مكرم او دوخته شده است كه دوستداران اين نخستين شاعر توانا و حكيم داناي اناركي را از احوالش با خبر سازند. آنچه مي دانيم و نوشتنش ضرورت دارد، اطلاعاتي است كه از طريق اشعارش به ما رسيده و آن هم ماده تاريخ هايي است از تولد يكي دو فرزند و فوت دختر خردسال و همسر و عموزاده هايش.

اشعار طرب
ديوان طرب مشحون از 214 غزل ، 15 قصيده ، 5 مسمط ، 2 ترجيع بند ، 2 تركيب بند، چندين مرثيه و رباعي و يك مثنوي به نام " گلشن نگار " است.كه 1167 بيت آن در " هفت بهشت" سروده شده و بهشت هفتم ناتمام مانده است. يكي از دو تركيب بتد او مرثيه اي است در رثاء "خامس آل عبا" كه آن را در " بيست و سوم شهر شوال المكرم هفتم مردادماه جلالي مطابق ايت ئيل تركي سنه 1303 هجري"به پايان برده و با امضاي "عبدالاحقرعلي ابن مرحمت شأن حاجي محمد رضا اناركي متخلص به" طرب " در ديوان خود ذكر كرده است.
سفر دفع غم و محنت كند هان اي طرب داني
بيا تا از انارك بر كنيم اي دوست منزل را
مجد الاشراف علاوه بر تخلص طرب، در چندين غزل از تخلص "گلزار"
نيز استفاده كرده است.
شام فراق و طرّه آن نازنين صنم
چندان دراز يود كه شام از سحر گذشت
" گلزار " اين دو روزه فرصت شتاب كن
غافل نشسته اي تو كه او بي خبر گذشت
اما اين شاعر دلسوخته ي كويري به تخلص هاي "ساقي" و "شمس "نيز اشاره دارد
گر قبول درگهت نظم من آيد در مراثي
هم "طرب" هم " ساقي "و هم "شمس "و هم "گلزار" خوانم
طرب غزلياتي چند با رديف "سراب" دارد كه بيانگر سوز و گداز عاشقانه ي او و دلبستگي اش به شوخ چشمي است كه گه "بلوچ" و گه "سراب"ش مي خواند.
نيم خندي كن به خاك كشتگان چون بگذري
سحر باطل ساز اعجاز مسيحا اي سراب 
و در غزل بلوچيه گويد
نگار سنگ دلم اي بلوچ خانه به دوش
غلام حلقه به گوش توام مرا مفروش
مضامين عمده ي شعر طرب را در دو بخش مي توان خلاصه كرد.نخست شور عشق و جذبه ي عاشقي است كه در تمام غرلياتش مشهود است.
خيل غم از پي طرب تاخت به جرم عاشقي
شهر به شهر و ده به ده خانه به خانه سو به سو
دوم دلبستگي او به خاندان عصمت و طهارت (ع) است كه در قصايد، ترجيعات، تركيبات و مراثي و نوحه ها سعي در بيان آن دارد.
اي باد صبحدم ز ستم ها كه شد بگو
در كربلا و كوفه به اجداد اهل بيت. 

در بند ششم نخستين ترجيع بند خود گويد:
اي فداي محبت استاد
كه رساند مريد را به مراد
مرحبا پاكزاد مستَرشِد
كه به يك غمزه مي شود استاد
جذبه ي عشق و عاشق و معشوف
گفته ها مي كند بسي ايراد
اي خوش آن عاشق به خود مغرور
كانچه بودش به راه جانان داد
همه در كوي دوست قربان كرد
از پسر تا برادر و داماد
نو نهالي چو قاسم و عباس
نوجواني چو اكبر ناشاد
همه از دست خود كفن پوشيد
همه را اذن عزم ميدان داد
يك تن و يك زمين همه دشمن
يك نفر صيد و يك جهان صياد
كيست آن شاه بي سپه گويم
هر دو عالم فداي نامش باد
شاه مظلوم سيدالشهدا
كه جهان راست باعث ايجاد
اين ملمع كه نام آن ترجيع
طرح انداز هفت بند افتاد
چارده شد به عشق هشت و چهار
نود و هشت شعر در اعداد
با دلي پر ز حب شاه، طرب
در سه ده سالگي نمود انشاد
آنچه موجود شد خفي و جلي
از وجود محمد است وعلي
طرب در غزل از حافظ ، سعدي و يغما و در تركيب بند و ترجيع بند از وحشي بافقي و هاتف اصفهاني پيروي كرده است:
حافظ : تا ز ميخانه و مي نام و نشان خواهد بود
سر ما خاك ره پير مغان خواهد بود
طرب " تا ز معشوق اجل نام و نشان خواهد بود
عاشق اندر طلبش بي سر و جان خواهد بود
سعدي : دور به پايان رسيد و عمر به پايان
شوق تو ساكن نگشت و مهر تو زايل
طرب : زندگي عاريت رسد چو يه پايان
جان شود از تن ، نه دل ز مهر تو زايل
يغما : روم به جلد سگ پاسبان كه گاه به گاهي
مگر به مغلطه يابم بر آستان تو راهي
طرب : روم به كسوت خداميان كه گاه به گاهي
ز اشتباه بيابم بر آستان تو راهي

طرب از همسر اولش "جواهر سلطان" دختر حاج محمد جعفر کبیر و نواده ی حاج ملامحمد کلباسی اصفهانی صاحب دو فرزند پسر و هفت دختر شد. پسرانش، میرزا ابوالقاسم و محمد رضا و دخترانش، ماه رخ سلطان، صاحب سلطان، مروارید، مرجان، پرنیان، گلچهره و لیلا نام داشتند.
تولد میرزا ابوالقاسم نخستین فرزند پسر طرب در سال 1309 هجری قمری، آن چنان او را شادمان کرد که انجمنی آراست و روزی چند میزبان شعرای خطه ی خور و بیابانک چون هنر، اقبال و رئیس شد.
همسر دوم طرب، ملاجهان دختر حسین خان کلباسی است. طرب از او صاحب پسری به نام محمدعلی علیزاده شد.

(1) بياتات = بيات اصفهان و بيات ترك در موسيقي
شور = متداولترين دستگاه موسيقي در ميان مردم ايران
نوا = مقامي است از موسيقي
(نوشته آقای محمد علی ابراهیمی انارکی در 1392)