هردم از این باغ بری میرسد (2)

انارک نیوز - سال 1378 دو دو تا چار تا کردم و دیدم که این وکیلان که با مسئولین حکومتی سر به انارک می زنند، در مسجد خودشان چیزهایی می گویند و دفعه بعد که می آیند حرفهایشان از یادشان رفته است. پس خودم را نامزد نمایندگی مجلس کردم تا سرنوشت خود را خود بدست گیرم و کاری برای منطقه کنم.
نوچه های نماینده بخصوص هنگام انتخابات وعده و نویدهایی می دادندند که بعداً متوجه می شدی باد هوا و وعید بوده است. مثلاً امروز نایین بودیم و درست شد! چی درست شد؟ لوله کشی آب انارک.
یا می خواهیم مسئله بیکاری جوانان را ریشه ای حل نماییم. چطور؟ با ثبت شرکت توسعه و عمران انارک و چوپانان (زمان آقای مهندس رضوی بود و به رأی چوپانان هم نیاز بود). خب قبلاً هم که این حرف ها را زده اید! این بار اول جلسه می گیریم و نظرات را می شنویم، خودت هم بیا. در جلسه برگه ای دادند و از شرکت کنندکان خواستند میزان سرمایه گذاری خود را مشحص کنند. من سیصد هزار تومان نوشتم و بعداً شنیدم شرکت حدود هشت میلیون تومان سرمایه جمع کرد.
پس از تشکیل شرکت در سال 1379، پروفسورها فقط پول مرا گرفتند و شد فرغون سازی در ساختمان اداره معادن که شده بود دبیرستان قدیمی و بسیج و سپاه و متروکه که در اختیار آموزش و پرورش بود. خودشان هم مدیر شدند  و همه کاره شرکت و روزی به چشم خود از دور دیدم که یک صف دراز هشت نه نفری دارند می روند داخل آنجا در حالی که سه یا چهار کارگر بیشتر نداشت.
در کمتر از یک سال هم تعطیل شد و وسایلش را فروختند و سهم خود را برداشتند و به من هم هیچ ندادند. خدا خیرشان دهد.
ادامه دارد.