اغلب ایران‌شناسان و کارشناسان معتقدند چهارشنبه‌سوری در آیین فروردیگان ایران باستان ریشه دارد و از ابتدا جشنی مردمی بوده و نه دیوانی، از این‌رو در منابع کهن کمتر از آن سخن به میان آمده است. به گفته زهره زرشناس، استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، «سور در فارسی به معنای جشن به کار رفته، معنای دیگر این واژه، سرخ است، چنانکه هنوز هم در برخی زبان‌ها و گویش‌های ایرانی؛ مانند کردی، بختیاری، سنگسری، گزی و غیره، سور را به جای سرخ به کار می‌برند. همچنین در فارسی، به گل سرخ، گل سوری نیز گفته شده است، حتی در برخی مناطق مرکزی ایران به جشن چهارشنبه‌سوری، جشن چهارشنبه سرخی می‌گویند.»
زرشناس به دیدگاه ابراهیم پورداوود، ایران‌شناس و اوستاشناس، مبنی‌بر ریشه داشتن «چهارشنبه‌سوری» در آیین فروردیگان در ایران باستان اشاره می‌کند و می‌گوید: «دلایلی در تایید این نظر وجود دارد؛ از جمله اینکه هنوز در کردستان، نائین، انارک، خور، ارومیه و برخی شهرها و روستاهای دیگر، آتش چهارشنبه‌سوری را بر بام خانه می‌افروزند که این یکی از سنت‌های فروردیگان بوده است، اما این جشن نسبت به شکل اولیه و زرتشتی خود تفاوت‌هایی کرده است؛ چنانکه زرتشتیان، به دلیل احترامی که برای آتش قائل بودند، از روی آن نمی‌پریدند. زرتشتیان، آتش را خاموش نمی‌کردند و صبح فردای جشن، باقیمانده آتش را به آتشکده انتقال می‌دادند. همچنین اگرچه آتش‌افروزی و آجیل، در چهارشنبه‌سوری و فروردیگان مشترک است، «تفال زدن» (فال گوش ایستادن، قاشق‌زنی و...) پدیده‌هایی است که در فروردیگان نبوده و فقط در جشن چهارشنبه‌سوری دیده می‌شود. در گاه‌شمار باستانی ایران، اصولا روزهای هفته به شکل امروزی وجود نداشت، بلکه در گاه‌شماری زرتشتی باستان، هر روز از یک ماه را با نام یک ایزد می‌خواندند. طبیعی است که جشنی با نام «چهارشنبه» وجود نداشته و با این نام در اسناد باستانی آورده نشده است.»

کهن‌ترین اشاره تاریخی به شب سوری
زرشناس اضافه می‌کند: «کهن‌ترین اشاره تاریخی به شب سوری در «تاریخ بخارا» تالیف ابوبکر بن جعفر نرشخی آمده است. او در سده چهارم هجری، اگرچه اشاره‌ای به روز چهارشنبه نمی‌کند، اما شب سوری را «عادت قدیم» می‌نامد و آن را اینگونه توصیف می‌کند: و چون امیر منصور بن نوح به مُلک بنشست، اندر ماه شوال سال ۳۵۰، به جوی مولیان فرمود تا آن سرای را دیگر بار عمارت کردند و هرچه هلاک و ضایع شده بود، بهتر از آن به حاصل کردند. آنگاه، امیر به سرای بنشست و هنوز سال تمام نشده بود که چون «شب سوری» چنانکه عادت قدیم است، آتشی عظیم افروختند...»  

چهارشنبه‌سوری، جشنی مردمی بوده است
میرجلال‌الدین کزازی، عضو پیشین هیأت‌ علمی دانشگاه علامه طباطبایی نیز معتقد است: «چهارشنبه‌سوری از دیرباز، مانند امروز، جشنی مردمی بوده و در شمار جشن‌های دیوانی (حکومتی) نبوده است. از این‌رو است که در منابع کهن، کمتر از این جشن سخنی به میان آمده است.» این استاد ادبیات، با اشاره به ترانه «زردی من از تو، سرخی تو از من» که در آن، به صورت نمادین، زردی را می‌دهند و سرخی را می‌گیرند، می‌گوید: «سرخی در فرهنگ ایرانی، نشانه تندرستی و توانگری است و برعکس، زردی، نماد بینوایی و نگون‌بختی دانسته می‌شود. برای همین است که در زبانزدی معروف، می‌گوییم فلانی صورتش را با سیلی سرخ نگه داشته، یعنی بینواست، اما نمی‌خواهد دیگران به بینوایی‌اش پی ببرند.»
کزازی تاکید می‌کند: «احترام ایرانیان باستان به آتش، احترامی نمادین بوده است و زرتشتیان هرگز آتش را نمی‌پرستیدند، بلکه آتش همان نقش نمادین را در آیین زرتشتی دارد که صلیب در آیین مسیحیت دارد. آتش‌افروزی را در برخی دیگر از جشن‌های ایرانی، مانند جشن سده نیز داشته‌ایم، با این تفاوت که آتش در جشن سده، انبوه و بلند و پرتب‌وتاب بود و از دوردست هم دیده می‌شد، اما آتش چهارشنبه‌سوری، کوچک است.»
کزازی چهارشنبه سوری را در پیوند با نوروز می‌داند و ادامه می‌دهد: «ایرانیان باستان، روشنی را گرامی می‌داشتند و همان‌گونه که نوروز نماد افزون شدنِ روز بر شب است، جشن چهارشنبه‌سوری هم با گرمی و روشنی، ارتباط تنگاتنگ دارد. این نکته نیز شایان توجه و بررسی است که در باور ایرانیان، «سه‌شنبه‌ها» روز ناهید بوده است. هنوز هم در برخی مناطق ایران، در شامگاه سه‌شنبه، جشنی برگزار و خوانی (سفره‌ای) گسترده می‌شود که به آن، خوانِ «بی‌بی سه‌شنبه» می‌گویند. این جشن، یکسره زنانه است و هیچ مردی به آن راه ندارد. با توجه به اینکه در باور ایرانیان باستان، ناهید مادر مهر و خورشید، نماد مهر است، ارتباط این باور با چهارشنبه‌سوری نیز می‌تواند جالب توجه باشد.»
ابراهیم پورداوود، پژوهشگر ایران‌باستان، نیز معتقد است که «چهارشنبه‌سوری ریشه در «گاهنبار» زرتشتیان دارد و جشن نزول فَروَهَرهاست که ٦ روز پیش از فرا رسیدن نوروز برگزار می‌شود. همچنین این فرضیه وجود دارد که برافروختن آتش در این روز بازمانده سنت اعلان سال نو با آتش‌افروزی بر بام‌هاست و پریدن از آتش یادی از عبور سیاوش از آتش است.  »

آتش افروختن، نقطه اشتراک همه آیین‌های چهارشنبه‌سوری
برخی از نام‌های محلی جشن چهارشنبه‌سوری در نقاط مختلف ایران عبارت‌اند از: گول چارشمبه (اردبیل)، کوله چوارشمبه (کردستان)، گوله گوله چارشمبه (گیلان)، چارشمبه سرخی (اصفهان) و چوارشمبه کولی (غروه). این جشن با آیین‌ها و رسوم گوناگون در نقاط مختلف ایران برگزار می‌شود که نقطه اشتراک همه آنها افروختن آتش است. کوزه شکستن، یکی دیگر از این آیین‌هاست؛ در بسیاری از شهر‌های ایران مردم بعد از پریدن از روی آتش کوزه می‌شکستند. یکی از دلایل این کار به این باور قدیمی برمی‌گردد که کوزه بد یمنی را جذب می‌کند و با شکستن آن بد یمنی‌ها از بین می‌روند. در تهران چند سکه داخل کوزه می‌گذاشتند و آن را از بالای بام به پایین پرتاب می‌کردند. این سنت شاید یک دلیل بهداشتی هم داشته باشد، از این قرار که ایرانیان قدیم معتقد بودند ظروف سفالین را نباید بیشتر از یک سال در خانه نگه داشت و از آن استفاده کرد، بنابراین هم‌زمان با فرا رسیدن سال نو در شب چهارشنبه‌سوری آنها را می‌شکستند و ظروف سفالی نو تهیه می‌کردند.
قاشق‌زنی، آیین دیگری است که طی آن، دختران و پسران جوان چادری روی سر و صورت خود می‌انداختند تا شناخته نشوند و به در خانه دوستان و اقوام می‌رفتند. صاحب‌خانه از صدای قاشق‌هایی که داخل کاسه‌ها می‌زدند، جلوی در می‌آمد و داخل کاسه‌هایشان را با آجیل، نقل و شیرینی پر می‌کرد. این آیین احتمالا از آنجا نشأت می‌گیرد که ایرانیان باستان عقیده داشتند ارواح نیک گذشتگان در روز‌های آخر سال به میان زندگان بازمی‌گردند و به شکل افرادی با صورت‌های پوشیده به خانه بازماندگان سر می‌زنند و زندگان برای یادبود و برکت هدیه‌ای به آنها می‌دهند.
به گفته سعید نفیسی، پژوهشگر، تاریخ‌نگار، ادیب و شاعر ایرانی، یکی دیگر از آیین‌های چهارشنبه‌سوری بخت‌گشایی و گره‌گشایی بوده است که افراد برای حل مشکلات‌شان گوشه‌ای از لباس یا روسری خود را گره می‌زدند و در خیابان راه می‌رفتند و از اولین عابری که به آنها می‌رسید، می‌خواستند که آن گره را باز کند. این کار به نیت بازشدن گره از کار‌های فروبسته انجام می‌شد.  
آیین شال‌اندازی یکی دیگر از رسوم چهارشنبه‌سوری است که در بسیاری از روستا‌ها و شهر‌ها رواج داشته است و هنوز هم دارد. به این ترتیب که جوانان چند دستمال حریر و ابریشمی را به هم گره می‌زدند و با آن طناب رنگی بلندی درست می‌کردند. بعد از راه پلکان خانه‌ها یا از روی دیوار آن را از دودکش یا پنجره داخل منزل می‌انداختند و سر دیگر آن را در دست‌شان نگه می‌داشتند؛ سپس با سرفه‌های بلند صاحب‌خانه را متوجه ورودشان می‌کردند. صاحب‌خانه که منتظر بود، به محض دیدن شال رنگی چیز‌هایی را که از قبل آماده کرده بود، گوشه شال می‌ریزد و آن را گره می‌زند و با تکانی ملایم به صاحب شال خبر می‌دهد که هدیه چهارشنبه‌سوری‌اش آماده است و او شال را بالا می‌کشد. اگر هدیه داخل شال نان باشد، نشانه نعمت است و اگر شیرینی باشد، نشانه شادمانی است. انار نشانه زیاد شدن اولاد و گردو به معنای طول عمر است. بادام و فندق نشانه بردباری و کشمش نشانه سالی پرباران است. گاه داخل شال سکه نقره می‌گذاشتند که نشانه نوعی خواستگاری بود و دختر با این روش پاسخ مثبت خود را اعلام می‌کرد.

شهرونذ - شماره ۳۰۳۶ | ۱۴۰۲ سه شنبه ۲۲ اسفند